

جویندگان مقبره 3/ درهی پادشاهان
28,000 تومان
بخشی از رمان
عبد ناگهان به خودش آمد. او با شیطان معامله کرده بود! میدانست که باید از دستورش سرپیچی کند، که باید فرار کند. ولی صدای رعدآسای مرد توی سرش پیچید و برخلاف میلش عمل کرد. با چشمانی که از وحشت گشاد شده بود، دست خودش را تماشا کرد که جلو رفت و چفت در را باز کرد. در روی لولایش غژغژ کرد و صداهایی جدید توی گوشش پیچید. همنوایی زمزمههایی شیطانی دوروبرش چرخید و بدن گرمش سرد شد.
خیانت در صحرا به انتظار نشسته …
اگر الکس و رن بخواهند فراریان مرگ را متوقف کنند باید طلسمهای قدرتمند گمشده را پیدا کنند. پس راهیِ درهی پادشاهان میشوند … به مصر میروند. مصر را در چنگال آشوبی دیوانهوار میبینند. صداهایی در هوا رازهایی تاریک زمزمه میکنند و پرتوهای نور آسمانِ شب را میشکافند و مثل روز روشن میکنند.
در راه جستوجوی طلسمها یک نفر خرابکاری میکند. هر قدمی که برمیدارند، سازمان تعقیبشان میکنند. نه راه فراری است نه جایی برای مخفیشدن. چه کسی به آنها خیانت میکند؟
آیا میتوانند به کسی اعتماد کنند؟
موجود در انبار
جویندگان مقبره 3/ درهی پادشاهان
نویسنده |
مایکل نورتراپ
|
مترجم |
فریبا چاوشی
|
نوبت چاپ | — |
تعداد صفحات | 240 |
نوع جلد | —- |
قطع | — |
سال نشر | — |
سال چاپ اول | —— |
موضوع |
کودک و نوجوان
|
نوع کاغذ | —— |
وزن | 0 گرم |
شابک |
9786008655831
|
وزن | 0.5 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: aisa
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
موقعیت و داستان / هنر روایت شخصی
در بخشی از کتاب موقعیت و داستان میخوانیم
اگر ویلیام هزلیت هر روز صبح با سختی و بیزاری تمام بیدار نمیشد، نمیتوانست در لذت نفرت را بنویسد. اگر ویرجینیا وولف مشکلی در کنار آمدن با زندگی نداشت، مرگ بید را نمینوشت، اگر جیمز بالدوین درگیر نبرد بیامانِ مهار کردن سیاهپوست و سفیدپوست درونِ خود نبود، یادداشتهای یک پسر بومی را نمینوشت. این متنها کار نویسندگانی است که در عمیقترین لایهها با جستار درگیر بودند. خودِ این فرم آنها را به درونی بودن عامدانه سوق داده است. در اینجا نوشته به دنبال این نیست که برای خودش توصیفاتی روی کاغذ جمع کند یا تصاویری مستقل از تفکر یا الهامی شاعرانه ایجاد کند. زاویهی دید از سیستم عصبی نشئت میگیرد و خودش را وقف شخص راوی میکند تا جستار را با نیروی محرکی درونی که خواننده از همان صفحهی اول میشناسد پیش ببرد: اجبار این است که از خودِ روایت فقط برای شکل دادن تداعیهایی استفاده شود که متن را پیش ببرد و به واکاوی درونی منجر شود. این نویسندگان شاید خود را «نشناسند» (یعنی به اندازهی بقیهی ما خودشناسی دارند)، اما در هر مورد حیاتی است که بدانند موقع نوشتن که هستند. آنها میدانند اینجا هستند تا موضوعی را که در دست دارند شفاف کنند - و براساس همین الزام باید کارشان را انجام دهند. وقتی نویسندگان از کیستی خود در لحظهی نوشتن ناآگاهاند (یعنی در جستار درگیر انگیزههاییاند که نه میتوانند تشخیص دهند و نه از پس حلش برمیآیند)، خیلی اوقات کار خوب از آب درنمیآید یا بسیار محدود میشود. جستار دی. اچ. لارنس، مگر زنها تغییر میکنند؟، موردی از ایندست است. روشن است که جستار در نکوهش فمینیستهای دههی 1920 است و تعمق در تکرار نقششان در تاریخ مدرن. از دید من کار موفقی نیست، نه به دلیل نظراتش، به این دلیل که خود لارنس نمیداند در پی چیست. این ندانستنِ نویسنده متن را محکوم به شکست میکند.بلارت 2/ تحت تعقیب: مرده، زنده یا هر دو
رمان «بلارت پسری که حال نداشت قهرمان باشد» داستانی جذاب و خواندنی با رخدادهایی عجیب و تازه و خندهدار است. دومینیک بارکر در سال 1966 در انگستان به دنيا آمد. سه مجموعهی معروف او با نامهای «بلارت»، «ميكی شارپ» و «راهنمای خُل بازی های مكس و مالی» هستند. رمان «بلارت پسری که حال نداشت قهرمان باشد» را نخستینبار انتشارات بلومزبری در سال 2006 در بریتانیا منتشر کرد. این رمان در سال 2007، برندهی جایزهی کتاب سال کودک استاکتون شد.
داستان کتاب دربارهی بلارت، نوجوان چهاردهسالهای، است که با پدربزرگ خود در یک روستا زندگی میکند. او به هیچچیز غیر از گاوهایش اهمیت نمیدهد. پدربزرگ چون دوست ندارد با دیگران معاشرت کند، در همه جا شایعه کرده است که بلارت به بیماری مسری و ناشناختهای مبتلاست.
به همین دلیل، هیچکس با بلارت دوست نمیشود و در مدرسه نیز همه از او دوری میکنند. بلارت زندگی بیسروصدای خود را میگذراند تا اینکه فردی به نام کاپابلانکا به دیدنش میآید.
کاپابلانکا بزرگترین جادوگر زندهی سراسر جهان است و خطرهای بسیار و سرزمینها و دریاهای عجیبوغریبی را پشت سر گذاشته تا بلارت را بیابد. او برای نجات یافتن از شر موجودات شرور قصد دارد بلارت را با خود همراه کند.
سرانجام با نیروی جادویی بلارت را با خود به سرزمینهای ناشناخته میبرد و با آموزش جادو به بلارت، او را با ماجراهای عجیبی روبهرو میکند.
بلارت با جنگجو، شاهزادهخانم و کوتوله آشنا میشود. او پسری است که برای قهرمان شدن آموزش ندیده و هرگز داستانهای افسانهای نخوانده است.
او نه از زنان و مردانی که برای نجات دیگران خطر کردهاند چیزی میداند و نه اصلاً اهل درگیر شدن با مشکلات است. فکر میکنید پسری با این ویژگیها تنها کسی باشد که بتواند یک موجود اهریمنی را شکست دهد؟
نامه باستان: ویرایش و گزارش شاهنامه فردوسی
فهرست:
دفترچه خاطرات جغد 1/ جشنوارهی بالادرختی اِوا
در کمال خونسردی
معرفی کتاب در کمال خونسردی: گزارشی براساس واقعیت از چند فقره قتل و عواقب آن
کتاب در کمال خونسردی روایتی واقعی از چند فقره قتل در کانزاس است. ترومن کاپوتی در این اثر که در ژانر رمان غیرداستانی نوشته شده، ماجرای به قتل رسیدن خانوادهی چهارنفرهی کلاترها را روایت میکند. بد نیست بدانید نویسنده شش سال را صرف نگارش اثر پیش رو کرده است؛ رمانی که دومین کتاب پرفروش ژانر جنایی نام گرفته و جایزهی ادگارد را برای نویسندهاش به ارمغان آورده است.دربارهی کتاب در کمال خونسردی
«سوژهای که برای قتل انتخاب میشود باید آدم خوبی باشد، و اگر خانواده و فرزندانی هم داشته باشد که چه بهتر.» از کتاب «در باب قتل» نوشتهی تامس دیکوئیسی کتابی که پیش روی شماست، با نام در کمال خونسردی (In Cold Blood)، رمانی غیرداستانی (Non-Fiction Novel یا رمانی مبتنی بر اتفاقات) نوشتهی ترومن کاپوتی (Truman Capote)، نویسندهی آمریکایی است. این اثر نخستین بار در سال 1966 روانهی بازار نشر شد و توجه منتقدان و مخاطبان بسیاری را به خود جلب کرد. اثر حاضر جزئیات به قتل رسیدن هربرت کلاتر، یک کشاورز درستکار و قابل احترام در غرب کانزاس، و اعضای خانوادهاش را پی میگیرد. در اینجا میتوان شباهتی آشکار میان جملهی تامس دیکوئیسی (که در ابتدای متن ذکر آن رفت) با اثر ترومن کاپوتی آمریکایی یافت. رمان با قتل خانوادهی آقای کلاتر آغاز میشود. خانوادهای که همه دوستشان دارند و به تحسینشان میپردازند. این دقیقاً همان چیزی است که تامس دیکوئیسی در جستار مشهورش از آن میگوید.گرترود
معرفی کتاب گرترود اثر هرمان هسه
محصولات مشابه
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-ماکس شلر
بسیاری از علاقهمندان به فلسفه در ایران که با فضای مجازی بیگانه نیستند نام دانشنامه فلسفه استنفورد را شنیدهاند و چه بسا از این مجموعه کم نظیر بهره هم برده باشند. این دانشنامه حاصل طرحی است که اجرای آن در سال ١٩٩٥ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان ادامه دارد. این مجموعه از مدخلهای مناسبی برای ورود به گسترههای متنوع فلسفی برخوردار است و کسی که میخواهد برای اولین بار با مسأله یا مبحثی در فلسفه آشنا شود، یکی از گزینههای راهگشایی که پیش رو دارد این است که ابتدا به سراغ مدخل یا مدخلهای مربوط به آن در این دانشنامه برود.
نگارش، تدوین و انتشار مدخلهای دانشنامه فلسفه استنفورد به سرپرستی "دکتر ادوارد. ن. زالتا" افزون بر اینکه پیوندی فراگیر میان فضای دانشگاهی و عرصه عمومی برقرار کرده، ویژگیهای درخور توجه دیگری هم دارد و آن اینکه این دانشنامه به ویژه به کار دانشجویان و محققانی میآید که میخواهند در زمینهای خاص پژوهش کنند.
ترجمه و انتشار تدریجی این دانشنامه به زبان فارسی و فراهم کردن امکان مواجهه شمار هرچه بیشتری از خوانندگان علاقهمند با آن از جمله اهدافی بوده که چه بسا مورد نظر بانیان این طرح بوده لذا "انتشارات ققنوس" با همکاری گروهی از مترجمان به سرپرستی "دکترمسعودعلیا" و با کسب اجازه از گردانندگان دانشنامه فلسفه استنفورد (SEP) اقدام به ترجمه و انتشار این دانشنامه مینماید و امیدوار است چاپ این مجموعه استمرار پیدا کند.
نقدی بر این کتابدانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-باروخ اسپینوزا
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-ژاک لکان
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-این همانیشخصی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-فلسفۀ شوخی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-بدنآگاهی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-هرمنوتیک
دانشنامه فلسفه استنفورد 3: شاخهها و مکتبها
نویسنده | استنفورد |
مترجم | مسعود علیا |
نوبت چاپ | ٢ |
تعداد صفحات | ٧٣٥ |
سال نشر | ١٤٠١ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
موضوع | فلسفه |
نوع کاغذ | تحریر |
قطع | رقعی |
وزن | ٨٩٧ |
شابک | ٦ -٣٩٠-٠٤٠-٦٢٢- ٩٧٨ |
تولید کننده | ققنوس |
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.