حالم خوب نیست

5,500 تومان

١٤ داستان مجموعه حالم خوب نیست داستان‌های کوتاهی است از زندگی آدم‌های امروزی که اتفاقات داستان‌ها در فضای شهر می‌گذرد. آدم‌هایی که هر کدام قصه خودشان را دارند هر چند از بیرون درگیر زندگی روزمره‌اند. در اینجا آدم‌ها فقط آدمند. اسم ندارند. گاهی حتی روی جنسیت آنها تاکید نمی‌شود. فقط وقتی جنسیت پر رنگ می‌شود که نقطه تمرکز داستان قرار می‌گیرد.

داستان‌های این مجموعه آنقدر کوتاهند که زندگی شهری طبقه متوسط تاب و تحمل زمان گذاشتن روی آنها را داشته باشد. داستان‌های خاک خیس، کافی شاپ، کفش‌های نه‌چندان تمیز، حالم خوب نیست، نیمکت، وصیت‌نامه و … نام برخی داستانهای این مجموعه‌اند:

«دستمال کوچکی بر می‌دارم و گردوخاک کتابخانه را با آن پاک می‌کنم. با دستمال کوچک دیگری اشک‌هایم را. اما گردوخاک دلم را با کدام دستمال پاک کنم؟…»

 نقدی بر این کتاب

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

حالم خوب نیست

نویسنده
فائزه طباطبایی
مترجم
——-
نوبت چاپ ٢
تعداد صفحات ١١٢
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر ١٣٩٥
سال چاپ اول ——
موضوع
داستان‌های فارسی
نوع کاغذ ——
وزن 144 گرم
شابک
9786005639353
حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
وزن 0.144 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “حالم خوب نیست”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Samaneh Fathi
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

میان شک و ایمان: گفتگوهایی دربارۀ دین و عقل

45,000 تومان
کتاب عبارت است از سلسله‌ای از گفتگوها میان فردی خیالی به نام دیوید که هرگونه اعتقاد به یک امر متعالی را به تردید جدید می‌نگرد، و فردی دیگر به نام جان ـ نویسنده ـ که بر مبنای تجربه دینی معتقد است فراتر از واقعیت فیزیکی و انسانی، واقعیتی برتر وجود دارد.
گفتگوهای این کتاب به پرسش‌هایی عظیم می‌پردازند که رودرروی همه ما قرار می‌گیرند. آیا دلیل خوبی برای باور به خدا وجود دارد؟ یا آن‌که خدا نوعی توهم است؟ و این‌که دقیقاً منظورمان از خدا چیست؟ و...

جنبش های فاشیستی

280,000 تومان
(بحران نظام لیبرالی و تکامل فاشیسم) در پایان جنگ جهانی اول تعبیر «فاشیسم» در اروپا تعبیری بیگانه بود. اما چهار سال بعد تقریباً هر اروپایی نام حزبی را می‌دانست که در ایتالیا، پس از درگیری‌های سخت و طولانی که به جنگ داخلی می‌مانست از طریق عملیاتی موسوم به «رژه به سوی رم» قدرت را به چنگ آورده بود آن هم به رهبری مردی که در سال‌های پیش از جنگ رهبر «حزب سوسیالیست ایتالیا» و شناخته شده‌ترین انقلابی کشور قلمداد می‌شد. او کسی نبود جز «بنیتو موسولینی». تنها در عرض چند سال، کمابیش در سرتاسر اروپا احزابی پدیدار شدند که خود را «فاشیست» می‌نامیدند یا به تعبیری شبیه آن خود را نامگذاری می‌کردند. «نولته» متفکر و اندیشمند معاصر در کتاب جنبش‌های فاشیستی با همان سبک و سیاق خاص خود بیشتر به تحلیل و تفسیر تاریخ فاشیسم پرداخته تا روایت آن. شاید در نگاه اول فهم کتاب برای مخاطب فارسی زبان کمی دشوار باشد لذا به همین خاطر مترجم کوشیده است با افزودن برخی داده‌های تاریخی به صورت پانوشت خوانندگان را در این مهم یاری کند. نولته نخستین تفسیر فراگیر علمی از فاشیسم را در گستره کامل مظاهر تاریخی آن در این کتاب مطرح می‌کند.

من ببر نیستم …

45,000 تومان

..به همان نشان دادن که شاخه های مواول، شاید یک سالی بیشتر، ازپس وپیش وپهلوهای اسب پیچیده وگره‌دار شده بودند که از روبرو نمی شد گفت این اسب است و می‌شد گفت این تاک است پیچیده به بالای خود و اسب نیست می‌نماید که اسب است یا روزگاری اسبی درسایۀ این شاخه‌های همیشه سرگردان و توی خود پیچیده را از استخوان‌ها جدا می‌کرد وشاخه‌های از پایین به بالا خمیده اندکی سر راست کرده با آن خیزش ببروار ایستاده رودروی آن‌ها باز هم نمی‌شد گفت که آن ببر است و بی چون و چرا تاک بود پیچیده درخود وبه بالای خود...(رمان برگزیده سال ٨١ منتقدان ونویسندگان مطبوعات وجایزۀ ادبی اصفهان)

والس یک نفره

15,000 تومان
زنی از گذشته به ناگاه وارد زندگی خانوادگی یک مرد می‌شود. همسر آن مرد روایت دلمشغولی‌های او را برعهده می‌گیرد: صدای مامک از پشت در آمد: «کی بود این وقت شب؟» دو سه تقه به در زد و وارد اتاق ما شد. گفتم: «یکی خوابش نمی‌برده. گوشی را برداشته به آشنایی، دوستی، قوم و خویشی زنگ بزند، به اشتباه شماره ما را گرفته.» می‌گویم: «که عاشق چشم‌های عسلی‌اش شده بودی؟!» سام می‌گوید: «جوانی بود و...» پشت به دیوارکوب تکیه داده به مبل. سایه‌اش تلنبار شده بر تکه‌ای از سنگفرش جلوی پایش. شاهکار می‌گوید: «جوانی و سرکشی!» می‌خندم:«طغیان احساس!» سهیل روی زمین زانو زده است و ماشین باری زرد کوچکش را روی سنگ‌های سبز کف هال سُر می‌دهد. شاهکار می‌گوید: «خوش به حالت بابا! فقط یک بار عاشق شده‌ای.» و قلم‌مو را توی رنگ نارنجی و اکر می‌زند. برمی‌گردد رو به من: «رحم داشته باش مامان! یک بار یک جفت چشم عسلی! فقط یک بار عشق.» می‌گویم: «پس سهم من چی؟» می‌گوید: «دوست داشتن با عشق فرق می‌کند.» از ماه‌منیر کهباسی پیش از این رمان خط تیره آیلین منتشر شده که این کتاب برنده جایزه روزی روزگاری در سال ١٣٨٦ شد.

گفتگو با “آندری تارکوفسکی”

14,000 تومان

دیدن هر فیلمی از این کارگردان، در چشم هوادارانش یک انتقال زیبا شناختی به مخاطب سینماست که ممکن است درونی ترین حیطه‌های روح را به حرکت در آورد. هرچند در نظر خرده‌گیران، همین فیلم‌ها ممکن است احساس شدید هراس، ملال و انزجاری تمام‌وکمال را برانگیزاند.

کتاب حاضر مهم ترین مصاحبه‌های " آندری تارکوفسکی " با نشریات بزرگ سینمایی جهان است. چند فیلم مهم و معتبر از او که در ایران هم به نمایش در آمدند عبارتند از: سولاریس ، استاکر ، کودکی ایوان و ایثار . فیلم‌های او همیشه در زمان اکران بویژه در ایام برگزاری جشنواره فیلم فجر محل اعتنا و بحث و جدل در بین اهالی سینمای ایران بوده است.

این کارگردان شهیر سینما در ٢٨ دسامبر ١٩٨٦ در سن پنجاه و چهار سالگی دارفانی را وداع گفت.

از این مترجم، کتاب " در جسنجوی اصالت " نیز در انتشارات ققنوس  چاپ شده است.

سلمانی وارطان

35,000 تومان
سلمانی وارطان مجموعه‌ای است شامل پنج داستان دربارۀ سرخورد‌گان، طردشد‌گان، آدم‌هایی که از تحولات پرشتابجامعه بازمانده‌اند و ناگزیر به کنج عزلت خود خزیده‌اند. کتاب روایتگر تقلای آدمیانی است که به هر نشانۀ آشنایی، ولو ناچیز، چنگ می‌زنند تا شاید در پیوند به گذشته بتوانند تکه‌ای از خویش را بازیابند. در بخشی از داستان اول می‌خوانیم: سی سال پیش که داود چمدانش را در خاک آلمان زمین گذاشت، کار پیدا نمی‌شد، زبان نمی‌دانست و توی خیابان‌ها گم می‌شد. مدتی گذشت تا توانست در سوپرمارکت زنجیره‌ای بزرگی کار پیدا کند. صبح خیلی زود با بقیه کارگر‌ها منتظر می‌ماند تا کامیونِ‌ِ بارها از راه برسد و کارتن اجناس فروشگاه را منتقل کند به انبار که مثل سردابه‌های قرون‌وسطایی زیرزمینی نمور و سرد بود در قعر ساختمانی امروزی. درد کمر آمیزه‌ای بود از چاییدن پهلوها در سوز و سرمای گرگ‌و‌میش و التهاب عصب کمر از سنگینی کارتن‌ها.  وقتی درد کمر امان داود را برید و برای اولین بار روبه‌روی دکتر آلمانی نشست، نمی‌دانست این‌ها را چطور برای دیلماج تشریح کند. آن‌قدر به درد دقیق شد و دنبال کلمۀ درست گشت که درد از یادش رفت. حتی وقتی زبان آلمانی یاد گرفت فهمید آدم فقط به زبان مادری درد می‌کشد.