حق با شاخ نبات است

21,000 تومان

این مجموعه شامل دو نوع داستان است: داستان‌های واقعی و داستان‌های تخیلی.

اما منظور از داستان تخیلی در اینجا چیست؟

رویاهای ما به دو شکل ظاهر می‌شوند: ١. درخواب، یعنی در جایی که نمی‌توان عناصر آن‌ها را بازشناخت، تنظیمشان کرد و به آن‌ها شکل بخشید؛ ٢. زمانی که ما در بیداری به سر می‌بریم و می‌توانیم به رؤیاهای خود نظم دهیم، به آن‌ها شکل ببخشیم و آن‌ها را به دیگران منتقل کنیم. آثار هنری، از جمله شمار زیادی از داستان‌ها و رمان‌های مدرن غربی، این‌گونه پدید آمده‌اند. بخشی از داستان‌های این مجموعه نیز چنین خصوصیتی دارند.

حق با شاخ نبات است مجموعه‌ای خواندنی شامل داستان‌های کوتاه و خیلی کوتاه است که دربردارندۀ مضامین تاریخی، اجتماعی و اخلاقی هستند. طنز، شوخی و مطایبه و اشارات و کنایات زیبا و بجا از ویژگی‌های بارز و جالب توجه این داستان‌هاست.

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

حق با شاخ نبات است

نویسنده
تورج رهنما
مترجم
——-
نوبت چاپ ١
تعداد صفحات ١٧٤
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر ١٣٩٩
سال چاپ اول ——
موضوع
داستان‌های فارسی
نوع کاغذ بالکی
وزن ١٤٠ گرم
شابک
9786226662116
توضیحات تکمیلی
وزن 0.14 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “حق با شاخ نبات است”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

خلاصه کتاب

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Samaneh Fathi
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

بوطیقای ژیژک

28,000 تومان
کتاب « بوطیقای ژیژک » شامل چهار مقاله نسبتاً مفصل از ژیژک است که به بررسی چهار رکن اندیشه این فیلسوف انتقادی معاصر در حوزه فلسفه ، روانکاوی ، سیاست و سینما می‌پردازد . نویسنده این کار را از خلال ترجمه متن کامل این چهار مقاله کلیدی ژیژک و شرحی بر هر کدام از آنها انجام داده و مفاهیم مغلق فلسفی را به مدد رسانه سینما و با استفاده از گفتمان روانکاوی ساده‌تر و قابل فهم‌تر می‌کند . در واقع نوعی به کارگیری مفاهیم عامه‌پسند در تشریح مطالب فلسفی . اسلاوی ژیژک در اوایل دهه ١٩٧٠ همراه دیگر همفکرانش به گروهی از اندیشمندان فرانسوی مانند لاکان ، دریدا ، آلتوسر و فوکو علاقه‌مند شدند و شروع به ترجمه و انتشار افکار آنان کردند . سه قطب اصلی دستگاه تحلیلی ژیژک سه اندیشمند اروپایی یعنی هگل ، مارکس و لاکان است . ژیژک فیلسوفی رادیکال است که پارادایم‌های ژاک لاکان در روانکاوی ، هگل در فلسفه و کارل مارکس را در سیاست در دستگاه فکری منحصر به فرد خود ترکیب کرده و پیچیدگی ذاتی آنها را با آوردن مصداق‌هایی از فرهنگ عامه و سینما ساده‌تر کرده است .

کمبود

58,000 تومان
کمبود معنای فراگیر و گسترده‌ای دارد و می‌توان آن را به چیزهای بسیاری نسبت داد. اما در نگاه کلی، کمبود یعنی کم داشتن، یعنی پیشی گرفتن نیازها و خواسته‌ها بر داشته‌ها.  همه ما درگیر کمبودهای گوناگونی هستیم؛ این کمبودها دست ما را می‌بندند و نمی‌گذارند به آنچه می‌خواهیم دست یابیم. برای شناخت کمبود و عمق و گستردگی آن این کتاب راهگشاست و نشان می‌دهد اثر کمبود بسیار فراتر از آنی است که تاکنون می‌پنداشته‌ایم. و همچنین برای مبارزه با کمبودهای فردی و اجتماعی راهکارهای چندی به ما نشان می‌دهد. این کتاب افزون بر آنچه ارائه کرده، خاطره‌های بسیاری از زندگی فردی و اجتماعی به یاد ما می‌آورد، ایده‌های بسیاری به ما می‌دهد، و می‌تواند جرقه اندیشه‌های بسیاری را بزند؛ نگاه متفاوت آن می‌تواند ما را به درک عمیق‌تری از کمبودهای اقتصادی و اجتماعی و حتی سیاسی و فرهنگی برساند. به دلیل تازگی مباحث، نویسندگان سخن خود را به زبانی ساده بیان کرده‌اند تا هم متخصصان و سیاست‌گذاران بتوانند از آن استفاده کنند و هم دیگر مردمان کنجکاو. امید است که هر دو گروه توجه لازم را به مسئله کمبود بکنند.

زنی شبیه تهران

25,000 تومان
زنی شبیه تهران روایت ناتمام پنج زن از میلیون‌ها زن ساکن تهران است. پنج داستان متصل از زن‌هایی که هر روز در کوچه پس‌کوچه‌های تاریک شوش، تماشاخانه‌های متروک خیابان لاله‌زار، برج‌های سر به فلک کشیده سعادت آباد و ... می‌بینیمشان و بی‌تفاوت از کنارشان عبور می‌کنیم. داستان زن‌هایی است که برای تکمیل داستانشان وارد زندگی هم می‌شوند، می‌مانند و می‌روند. حکایت چند روز پرسه‌زدن و چرخیدن در تهران، در قلب‌الاسد سال هزار و سیصد و نود و هشت. زنی شبیه تهران حکایت شهری است که می‌تواند بی‌رحمانه هویت جدیدی از ساکنانش بسازد. هویتی که شاید تنها راه فرار از آن، رفتن از آن شهر باشد و این مجموعه داستان، حکایت این رفتن‌ها است.

عشق‌ روزهای‌ بلوا

8,500 تومان
عثمان‌، سقوط‌ کرده‌ در بی‌زمانی‌ میان‌ گذشته‌ و آینده‌، از سوی‌ مردگان‌ قوم‌ و خویشش‌ انتخاب‌ می‌شود تا ماجراهایشان‌ را بشنود. مرده‌های‌ عثمان‌ می‌روند و می‌آیند، تلاش‌ می‌کنند تا از مرز تولد و مرگ‌ بگذرند و سرنوشت‌ خود را دیگرگون‌ کنند، اما ناگزیر آواره‌ میان‌ این‌ دو مرزند؛ پس‌ به‌ سرنوشت‌ گردن‌ می‌نهند و از زمانه‌ خود می‌گویند. از تجربه‌ امواج‌ مشروطیت‌ در امپراتوری‌ عثمانی‌. احمد آلتان‌، نویسنده‌ صاحب‌نام‌ ترکیه‌، در «عشق‌ روزهای‌ بلوا» تصویر دقیقی‌ ارائه‌ می‌کند از زندگی‌ انسان‌ها در یک‌ دوره‌ گذار. انسان‌هایی‌ که‌ سقوط‌ امپراتوری‌ حتی‌ عشق‌، رنج‌ و تمایلاتشان‌ را به‌ حاشیه‌ نمی‌راند.

روژی یار

6,000 تومان
روژی یار قصه دختری است به همین نام که روزگار با او سر ناسازگاری دارد: «پدرم در جوانی عاشق دختر کُردی بود به نام روژی یار. اسم او را روی من گذاشت. دوست داشت صدام کند، خسته نمی‌شد از این کار. صدا زدن من براش عادت شده بود، شاید هم یک جور کیف ساده و گذرا نصیبش می‌کرد.» روژی یار عاشق این است که بچه‌دار شود و هر بار در ازدواج‌هایش بخاطر این موضوع ناکام می‌ماند: «این که دلم می‌خواست بچه داشته باشم فقط به خاطر زن بودنم یا جوان بودنم نبود. بیشتر زن‌ها دوست دارند بچه‌دار شوند، به همین سادگی. عالم و آدم بگویند بچه‌دار نمی‌شوی زیر بار نمی‌روم. باید بچه‌دار شوم، سم قاطر که نخورده‌ام... وقتی چیزی را می‌خواستم، با تمام وجود می‌خواستم و...» روژی یار در روایتی که بازگو می‌کند تقصیرها و ناکامی‌ها را به همسرش نسبت می‌دهد و آنگاه که از او جدا می‌شود تن به ازدواج دیگر می‌دهد. اما این بار هم ناکام می‌ماند و پدر او را روانه دکتر می‌کند شاید که افاقه کند، اما... در مرور خاطرات روژی یار در می‌یابیم زندگی بی رحمانه تر از آن است که به او لبخند بزند، مخاطراتی پیش روست که او فکر بچه دار شدن را از سر بیرون می‌کند: «فکر بچه دار شدن را از سرم بیرون کرده بودم، بیرون که نه، فرستادم بودمش گوشه‌ای پرت و دور از ذهنم داشتم مثل آدمیزاد زندگی‌ام را می‌کردم تا اینکه...» «فریده خرمی» نویسنده و مترجم، پیش از این کتاب «دختر خاله ونگوگ» را نوشته است.

من‌ مجردم‌ خانوم

4,500 تومان
درِ یکی‌ از اتاِها بسته‌ بود. آن‌ را باز کرد و بی‌آن‌ که‌ تو برود گردن‌ کشید و داخلش‌ را دید. در را بست‌ و به‌ آن‌ یکی‌ رفت‌. چشمش‌ به‌ تشک‌ و متکای‌ دونفره‌ای‌ که‌ روی‌ زمین‌ پهن‌ بود افتاد. گودیِ به‌ جا مانده‌ از دونفری‌ که‌ تویش‌ خوابیده‌ بودند هنوز دست‌ نخورده‌ مانده‌ بود. مینا نزدیک‌ درِ اتاِ آمد و گفت‌: «باید ببخشین‌ که‌ یه‌کم‌ به‌ هم‌ ریخته‌ است‌. می‌خواستم‌ روتشکی‌ها رو بشورم‌ که‌...»