حکایت‌های فلسفی ، عشق ، نیرنگ و حسادت

15,000 تومان

اسطوره‌ها تا وقتی موجودیت خود را حفظ می‌کنند که دهان به دهان و سینه به سینه نقل شوند. جای اسطوره در گرد و غبار کتابخانه نیست . بلکه باید به هزار شکل بگردد و عرضه شود، نه این که صرفاً به یک شکل مشخص و تعریف‌شده بسته‌بندی و ارائه شود. هر نسل تازه‌ای به اقتضای خود آن را می‌فهمد، زیرا اسطوره‌ها مانند صندوق گنج بی‌پایانی هستند که برای دست‌یافتن به آن باید کلید یا کلید‌هایی در اختیارمان داشته باشیم. نویسنده به همین خاطر در پایان این حکایت‌ها بخش جستار فلسفی، ادبی یا تاریخی را اضافه کرده است که دستمایه‌ای باشد تا این حکایت‌ها فراتر از متنی سرگرم‌کننده و ساده باشند .
اسطوره‌های یونانی شامل حکایت‌هایی است که نحوه تصور ، تجسم و تخیل  جهان یونان باستان را که زیر سلطه حکومت رب النوع‌هایشان بودند، نشان می‌دهد .
در این اسطوره‌ها، برای نخستین بار در تاریخ بشر، رب النوع‌های یونانی چهره‌ای بشری یافتند و مانند انسان‌ها رفتار کردند . این اسطوره‌ها پدیده‌های جهان را شرح می‌دهند .

فقط 2 عدد در انبار موجود است

توضیحات

حکایت‌های فلسفی ، عشق ، نیرنگ و حسادت

نویسنده
میشل پیکمال
مترجم
مهدی ضرغامیان
نوبت چاپ ٣
تعداد صفحات ١٢٠
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر ١٣٩٩
سال چاپ اول ١٣٩٢
موضوع
داستان‌های فلسفی جهان – افسانه‌ها و قصه‌ها
نوع کاغذ بالکی
وزن ٩٦ گرم
شابک 9786006753218
توضیحات تکمیلی
وزن 0.096 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “حکایت‌های فلسفی ، عشق ، نیرنگ و حسادت”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

رویاها

79,500 تومان
کتاب تفسیر خواب، اثری نوشته ی زیگموند فروید است که نخستین بار در سال 1900 انتشار یافت. شایع ترین خواب ها کدام رویاها هستند و چرا اصلا خواب می بینیم؟ خواب های درباره ی مرگ چه معنایی می دهند؟ خواب های درباره ی شنا کردن، سقوط و یا پرواز نماد چه چیزهایی به شمار می آیند؟ این کشف فروید که خواب ها، ابزاری برای کاوش در ضمیر ناخودآگاه هستند، بدون تردید متحول کننده ترین گام رو به جلو در تمام تاریخ روانشناسی است. خواب ها، طبق تئوری فروید، برآورده شدن پنهانی آرزوها و خواسته های ضمیر ناخودآگاه را نشان می دهند و از طریق آن ها، ذهن از محدودیت های زمان بیداری رها می شود و تنش های خود را خالی می کند. توانایی تفسیر این نمادهای ذهنی، قلمرویی جدید و وسیع از تحقیقات علمی را به وجود آورد که به طور خاص در درمان اختلالات اعصاب و روان تأثیرگذار بوده است. زیگموند فروید با تحقیقات پیشگامانه ی خود در دنیای خواب ها، تحولی عظیم را در اندیشه ی انسان ها به وجود آورد.

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت

تاریخ طراحی گرافیک

200,000 تومان
تاریخ طراحی گرافیک نویسنده فیلیپ بی.مگز مترجم ناهید اعظم فراست، غلامحسین فتح اله نوری نوبت چاپ 10 تعداد صفحات 834

حقوق تجارت

قیمت اصلی: 112,000 تومان بود.قیمت فعلی: 79,000 تومان.
 حقوق تجارت نویسنده دکتر ربیعا اسکینی مترجم ————– نوبت چاپ 35 تعداد صفحات 224 نوع جلد شومیز قطع وزیری سال

مروری بر روانشناسی فرهنگی-تاریخی

32,000 تومان
شالوده روان‌‌شناسی تاریخی‌ـ‌فرهنگی را روان‌شناسی تجربی به نام لف سیمیونویچ ویگوتسکی پی‌ریزی کرد. با این‌که بسیاری از محققان علوم رفتاری، روان‌شناسی شرق را عمدتاً به دستاوردهای پاولف و نظریه یادگیری ناشی از شرطی‌سازی منسوب می‌سازند، اما در خود روسیه، ویگوتسکی است که از حیث تاریخی پدر علم روان‌شناسی روسیه (شوری سابق) معرفی می‌شود. رویکرد وی از مبحث «رفلکس‌ها» در نوشته‌های اولیه‌اش به رفتار اجتماعی، و سپس به سبکی تماماً ‌ ‌فرهنگی‌ـ ‌تاریخی تغییر مسیر یافت. هسته اصلی روان‌‌شناسی فرهنگی‌ـتاریخی را می‌توان حول محور اجتماع، فرهنگ و تکامل جستجو کرد، چیزی که به‌ویژه در مقاله ویگوتسکی در باب روان‌شناسی رفتار انسان بدوی (فصل دوم)، و تا حدودی در روان‌شناسی هنر (فصل اول) قابل مشاهده است. رویکرد تکاملی ویگوتسکی در تحلیل‌هایش، به‌رغم آن‌که مبتنی بر نظریه داروین است، نه‌تنها محدود به تکامل زیستی و کارکردهای عملکردی نیست، بلکه مقوله تعامل، آموزش، یادگیری و کاربرد ابزار را فرایندی مکمل و موازی با نظریه مزبور و حتی در جاهایی مقدم بر آن می‌داند.

ما اينجا داريم مي ميريم

42,000 تومان

جملاتی از کتاب ما این‌جا داریم می‌میریم

خوشبختی‌ها را گم کرده‌ایم، همه‌شان گم شدهاند. دستمان خالی است دیگر هیچ نوری توی دستهامان نیست.
گاهی همین قدر که بنشینم و ده دقیقه توی حال خودم باشم و کارگرهای ساختمان روبرو تیرآهن خالی نکنند و دلم برای چیزی شور نزند و تسمه کولر پاره نشود به گمانم خوشبختم.
خوبی تهران همین است که همه‌چیز گم می‌شود توی های و هوی شهر.
طلاپری می‌داند که هر ستاره مال کدام آدمیزاد است و حال می‌بینیم که آدمیزادها همیشه با جام چای کنار پنجره می‌ایستند و هیچ‌وقت پری‌های جنگل را صدا نمی‌زنند. آدمیزادها عاشق آسمان هستند و مدام دنبال ستاره‌های‌شان می‌گردند.
مادرش همیشه می‌گفت هیچ کار خدا بی‌حکمت نیست. بعد هم غش‌غش می‌خندید که یک خدایا شکر بگو و خودت را راحت کن. تا آن سر دنیا هم که بدوی نمی‌فهمی چرا بلاهای ریز و درشت سر آدم می‌آید.
آدمیزادها هیچ‌وقت صدایی را که نمی‌بینند، نمی‌شنوند. حتی گاهی خوشبختی‌های کوچک‌شان را هم نمی‌بینند.