حیوان قصهگو
160,000 تومان
اين كتاب در مورد اعتياد انسان به قصه و قصهگويي از ديرباز تا امروز است. درباره اين كه چه قدر عجيب است يك داستان دزدانه وارد جان ما ميشود، ما را ميخنداند يا ميگرياند، عاشقپيشه يا خشمگينمان ميكند، و شيوهي تفكر ما را دربارهي خودمان و دنيايمان تغيير ميدهد. چقدر حيرتآور است كه وقتي داستاني را تجربه ميكنيم ـ خواه در يك كتاب، فيلم، يا آواز ـ به خود اجازه ميدهيم به اشغال گوينده درآييم.
فقط 1 عدد در انبار موجود است
حیوان قصهگو
نویسنده | جاناتان گاتشال |
مترجم | عباس مخبر |
نوبت چاپ | 5 |
تعداد صفحات | 210 |
قطع و نوع جلد | رقعی شومیز |
سال انتشار | 1398 |
شابک | 9789642133000 |
وزن | 0.214 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: Ali
- نشانی:
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
ایران عصر صفوی
خواهر من قاتل زنجیره ای
معرفی کتاب خواهر من قاتل زنجیرهای
در ذهن دو خواهر جنایتکار اما عاشقپیشه چه میگذرد؟! کتاب خواهر من قاتل زنجیره ای شاهکار به یاد ماندنی اوینکان بریث ویت، داستان هیجانانگیز و جنایی دو خواهر مرموز را با لحنی طنزآمیز روایت میکند. این اثر موفق و پرمخاطب در سال 2018 افتخار کسب جایزه بهترین کتاب معمایی لس آنجلس تایمز را از آن خود کرد. درباره کتاب خواهر من قاتل زنجیرهای: دو خواهر مرموز اما وفادار به یکدیگر تا کجا حامی هم خواهند بود؟! داستان معمایی و هیجانانگیز خواهر من قاتل زنجیرهای (My Sister, the Serial Killer) با یک شروع طوفانی و جذاب آغاز میشود و از همان ابتدا نوید یک رمان خواندنی را میدهد. دختری به نام کورید حقیقت جالبی در مورد وایتکس میگوید؛ او معتقد است این ماده شیمیایی که همه آن را به عنوان تمیزکنندهای قوی میشناسند، هرگز برای پاک کردن رد خون مناسب نیست! کورید در ادامه راههای بهتری برای از بین بردن خون به جا مانده ارائه میدهد و ذهن شما را شدیداً درگیر خواهد کرد که او حقیقتاً کیست؟ یک قاتل زنجیرهای؟ کورید از کودکی وظیفهی خود را مراقبت از خواهر کوچکترش آیولا میداند و در برابر هر خطری محافظ اوست. آیولا که دختری جامعهگریز است، آخرین مردی را که وارد زندگیاش شده، به قتل رسانده و این رازی میان کورید و آیولاست! کورید نیز مدتی است که دلباختۀ پزشک جوان و جذابی شده و رویای رسیدن به او برایش از هر چیزی شیرینتر است؛ ناگهان آن پزشک شماره آیولا را از کورید میخواهد و همه چیز دگرگون میشود... قلم جادویی و هنر داستاننویسی اوینکان بریث ویت (Oyinkan Braithwaite) آنجایی به اوج خود میرسد که این موضوع معمایی و جنایی را با لحنی طنازانه روایت میکند، به طوری که خنده بر لبانتان نقش میبندد و نمیتوانید کتاب را لحظهای زمین بگذارید.مزخرفات فارسی
من و تو
در بخشی از کتاب من و تو میخوانیم
با بازوهایی حلقهزده دور چوباسکیها ساک کفشها در دست و کولهپشتی به دوش، مادر را دیدم که دور میزد. با او خداحافظی و صبر کردم تا بیامو روی پُل ناپدید شود. مستقیم به سمت خیابان ماتزینی رفتم. ساختمان رای را رد کردم. در پنجاهقدمی خیابان لانا سرعتم را کم کردم. قلبم بهشدت میزد. دهانم تلخ بود؛ انگار یک رشته مس لیس زده باشم. آنهمه بار جلوِ حرکتم را میگرفت و درون کاپشنم مثل سونا شده بود. وقتی به تقاطع رسیدم، سرم را به گوشهی دیگر چرخاندم. آن انتها، روبهروی کلیسایی مدرن، یک مرسدس شاسیبلند بود. السیا رونکانتو، مادرش، سومرو و اسکار توماسی را دیدم که داشتند چمدانها را در صندوقعقب جا میدادند. یک ولوو با یک جفت چوباسکی روی سقفش کنار شاسیبلند ایستاد و ربکاردو دوبوسز از آن خارج شد و از کنار بقیه گذشت. کمی بعد پدر دوبوسز هم خارج شد. خودم را عقب کشیدم، روبهروی دیوار. به چوباسکیها تکیه دادم و کاپشنم را باز کردم. مادر السیا و پدر دوبوسز داشتند چوباسکیها را روی سقف مرسدس محکم میکردند. السیا و اسکار توماسی با موبایل حرف میزدند. سومرو میپرید و ادای مشت زدن به دوبوسز را درمیآورد. مدتی طول کشید تا آماده شوند. مادر السیا از دست بچههایی که کمک نمیکردند، عصبانی بود. سومرو روی سقف ماشین پرید تا چوباسکیها را بررسی کند و سرانجام راه افتادند. در طول مسیر در تراموا با آن چوبها و کفشهای اسکی، فشرده میان کارمندان کتوشلواری، مادران و بچههایی که به مدرسه میرفتند، احساس حماقت میکردم. میشد چشمهایم را ببندم و خیال کنم در تلهکابینم. بین السیا، اسکار توماسی، دوبوسز و سومری. میتوانستم بوی کرهی کاکائو را از میان کرمهای برنزکننده بشنوم. میخندیدیم و با هُل دادنِ همدیگر از کابین بیرون میآمدیم.دزد دقیقهها
معرفی کتاب دزد دقیقه ها اثر داوید لوثانو
اِدو برای پسگرفتن روز تولدش نقشهی عجیبوغریبی میکشد.
مقامهای دولتی کشور ادو، یک روز را از تقویم حذف کردهاند. روزی که انتخاب کردهاند، ششم اکتبر است، یعنی همان روز تولد ادو.
او حالا دیگر تاریخ تولد ندارد و تا ابد در دهسالگی گیر افتاده است. ادو برای حل مشکلش، تصمیم میگیرد سری به فروشگاه اقلام ممنوعه بزند. مغازهدار عجیبوغریب فروشگاه اقلام ممنوعه، دستگاهی ممنوع و غیرقانونی به ادو میدهد تا با آن از مردم دقیقه بدزدد و در نهایت روز تولدش را پس بگیرد.
آیا ادو، که فقط یک دانشآموز معمولی است، میتواند دزد زمان بشود؟
آیا گیر میافتد؟ یا به هدفش میرسد؟ یا...
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.