خاله بازی جلد 11، شیده شعبده باز می شود

15,000 تومان

در خاله بازی جلد 11 کودکان در خيال خود نقش شخصيت‌هاي موردعلاقه‌شان را بازي مي‌کنند. قهرمان کتاب حاضر در جريان داستان نقش يک پري را بازي مي‌کند. او لباس پري‌ها را مي‌پوشد، چوب جادويي به‌دست مي‌گيرد و مي‌کوشد آرزوهاي بچه‌ها را بشنود و برآورده کند. در صفحه‌ي پاياني کتاب، مخاطب مي‌تواند عکس خود را، به‌عنوان هم‌بازي قهرمان داستان، کنار عکس او بچسباند و در “پري‌بازي” با او همراه شود.

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

خاله بازی جلد 11

نویسنده
اميلي بومون
مترجم
راضيه خوئيني
نوبت چاپ ——-
تعداد صفحات 16
نوع جلد شوميز ـ منگنه‌اي
قطع خشتي (20*20)
سال نشر 1394
سال چاپ اول 1394
موضوع
علمی آموزشی
نوع کاغذ ——-
وزن ——-
شابک
9786002517418

 

حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
ابعاد 16 × 16 × 0.2 سانتیمتر
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “خاله بازی جلد 11، شیده شعبده باز می شود”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Atta.Afroozeh
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

کتابهای نارنجی جلد 11، ملاقه ی تنبل و 6قصه ی دیگر

40,000 تومان
اين مجموعه شامل 56 كتاب است و هر كتاب 7 قصه با تصويرهاي رنگي و زيبا. همه‌ي داستان‌هاي اين مجموعه ايراني است. حال و هواي داستان‌ها متفاوت و متنوع است. گاهي قصه‌ي زندگي بچه‌هاست و گاهي قصه‌ي زندگي پرنده‌ها و چرنده‌ها و گاهي هم قصه‌ي زندگي اشياء، همان چيزهايي كه دور و بر ما هستند. تصويرهاي رنگي قصه‌ها كمك مي‌كنند كه خواننده، بهتر و راحت‌تر با فضاي داستان‌ها آشنا شود.

رمان کلاسیک جیبی (جلد62) – جان کریستوفر شمشیر ارواح رمان 3(سه گانه 1)

95,000 تومان
در میان نویسندگان داستان‌ های علمی ـ تخیلی نوجوانان، «جان کریستوفر» جایگاهی ویژه دارد. کریستوفر برخلاف بسیاری از نویسندگان این نوع داستان، به جای تمرکز تخیل خود بر پیشرفت‌ های علمی آینده و طرح پیچیدگی‌ های آن، به مصائب ناشی از استفاده‌ نادرست از این پیشرفت‌ ها توجه می‌کند
سفارش:0
باقی مانده:1

قصه های منظوم از 14 معصوم جلد9، اشک های گاو

15,000 تومان
کتاب قصه های منظوم از 14 معصوم جلد 9 حاوی اشعار کودکانه و ساده ای می باشد و ماجرایی از زندگی یکی از معصومین (ع) را شرح می دهد. تصویرگری زیبای این کتاب، اشعار کتاب را قابل فهم تر و جذاب تر کرده است.

خرده روايت‌هاي بي زن و شوهري

12,000 تومان
کتاب خرده روايت‌هاي بي زن و شوهري: ما خانه‌ها، کوچه‌ها، خيابان‌ها و آدم‌هاي زيادي را ترک گفتيم، اما اگر جرأت مرور خاطرات‌شان را داشته باشيم، لحظه‌ پرتپشِ لرزش و ريزش دل را حتماً تجربه کرده‌ايم. لحظه‌ سکوت پرهياهويي که با تباني ذهن سمج و دلِ ناماندگار پديد مي‌آيد و بس... بارها با خودمان گفتيم اگر دل هم مثل چشم در داشت مي‌بستيم يا اگر بلد بوديم، ذهن را از خاطره‌ها، و حافظه‌ بويايي را از تمام عطرهاي گذشته خلاص مي‌کرديم، اما بدون اين‌ها تنهايي‌مان را چگونه پر مي‌کرديم؟ آدم‌ها مي‌آيند که بروند، رفتن‌شان به اندازه‌ي آمدن نامنتظر و تکان‌دهنده است و ما با تواني که نمي‌دانيم از کجا آورده‌ايم سنگين‌ترين اتفاق‌ها را ناباورانه تاب آورديم، با صبري که به تلخي آموختيم، نظر‌کردن و گذرکردن پيشه کرديم با اين باور که در گوشه‌ها و زوايا و پس و پشت تمامي هدف‌هاي بزرگ و کوچک‌مان تحفه‌اي به اسم زندگي خانه دارد که بايد بتوانيم حظش را ببريم.

دنیای شاد 4 سالگی ما دخترها، (خیال پردازی می کنم،کشف می کنم،آشپزی می کنم و کارهای جورواجور)

70,000 تومان
کتاب پیش رو دربردارنده ی شعر و داستانی کودکانه است که با زبان ساده برای خردسالان یک ساله نگارش یافته است. صدای حیوانات، نام اعضای بدن و اولین کلمه هایی که کودکان در این سن یاد می گیرند، همگی همراه با شکل های رنگی و کودکانه به خردسالان آموزش داده شده است.

آسمان هفتم

قیمت اصلی: 115,000 تومان بود.قیمت فعلی: 65,000 تومان.
کتاب آسمان هفتم، آخرین اثر نجیب محفوظ است، این کتاب که شامل دست نوشته های او می باشد، پس از مرگ وی توسط فرزندش به انتشار رسید. این کتاب شامل 236 داستان کوتاه است که با نگاهی روانکاوانه انسان را برای کشف حقایق زندگی و رمز و راز روح به تفکر وا می دارد.
در حالی که گرسنگی به من فشار می‌آورد با دوچرخه به هر طرف می‌رفتم، در جست‌وجوی رستورانی ارزان قیمت بودم که با درآمد محدود من همخوانی داشته باشد. اما همه جا بسته بود. به سمت میدان، و ساعت وسط آنکه نگاه کردم دوستم را دیدم که زیر آن ایستاده بود، با اشاره به من گفت که پیشش بروم. با دوچرخه به سمت او رفتم و وقتی متوجه موضوع شد از من خواست دوچرخه را به او بسپارم تا راحت‌تر دنبال غذا بگردم، من هم پیشنهادش را عملی کردم و در حالی که به دنبال غذاخوری می‌گشتم ضعف و گرسنگی بیشتر به من فشار می‌آورد. در یأس و ناامیدی و فشار گرسنگی به سمت رستوران«خانواده« رفتم با اینکه می‌دانستم گران است. صاحب رستوران کنار در ورودی که پرده‌ای به آن زده بودند ایستاده بود. با کنار زدن پرده مشخص شد که سالن رستوران، چیزی جز یک خرابه پر از آشغال نبود، با دلخوری پرسیدم: چه اتفاقی‌افتاده؟ مرد گفت: زود برو کبابی الشباب شاید قبل از اینکه تعطیل کند به آنجا برسی. من هم وقت تلف نکردم و با سرعت به میدان ساعت برگشتم، اما نه از دوچرخه خبری بود نه از دوستم