خانه‌ی لهستانی‌‌ها

260,000 تومان

سفارش:0
باقی مانده:1

معرفی کتاب خانه‌ی لهستانی‌ها

کتاب خانه‌ی لهستانی‌ها نوشته‌ی مرجان شیرمحمدی، داستان زندگی آدم‌هایی است که در خانه‌ای بزرگ در جنوب تهران زندگی می‌کنند، خانه‌ای قدیمی که قصه‌ها و رازهایی را در خود نهفته است.

کتاب خانه‌ی لهستانی‌ها داستان سه نسل از انسان‌های متفاوت در عصر پهلوی دوم را بازگو می‌کند. در این خانه هر کس اتاقی اجاره‌ای دارد، عنصر “نداشتن” گره خورده با گذشته‌ای ترسناک که گاهی باعث رقم خوردن داستان‌های مخوفی می‌شود.

داستان خواهرانی سال‌خورده، یا زنی که او را تنها گذاشته‌اند و توسط پسربچه‌ای 10 ساله بازگو می‌شوند.

خانه لهستانی‌ها پر از قسمت‌های احساسی و قابل درک است که در آن‌ها ردپای ترس از رها شدن در دل مردم شهر ملموس می‌باشد و تمرکز آن بیشتر بر روی دنیای زنان، داستان گذشته، دلواپسی‌ها، ترس‌ها و نحوه تصمیم‌گیری آن‌هاست که با لحنی دل‌نشین و ساده از زبان پسربچه‌ای گفته می‌شود که گاهی دنیایش با دنیای زنان مخالف است و گاهی هم تحت تأثیر دنیای آن‌ها قرار می‌گیرد. قصه‎‌ای از زن‌هایی که این خانه دنیای شخصیشان است و اگر کسی به این دنیا تجاوز کند سرنوشت خوبی نخواهد داشت.

مرجان شیرمحمدی با لحنی داستان‌سرا و تلاش برای بازسازی یک شخصیت مکانی و پیوند زدنش با صورت شخصی هر یک از قهرمانان خود، قصه‌ای خواندنی را به تحریر درآورده است.

درخشان‌ترین این شخصیت‌ها خاله پری است، که اگرچه از دید دیگر اهالی زنی دیوانه محسوب می‌شود، اما روی دیگر شخصیتش زنی باهوش و قوی است.

دربخشی از کتاب خانه‌ی لهستانی‌ها می‌خوانیم:

درِ اتاقِ خاله‌پری توی ایوان طبقه‌ی دوم باز می‌شد، کنارِ اتاق مادام. می‌توانستم زیر کُرسی که نشسته‌ام، پنجره‌ی اتاق خاله‌پری را ببینم. حیاط وسط بود و دورتادور حیاط دو طبقه اتاق بود با ایوان سرتاسری که توی هر کدام از این اتاق‌ها یک خانواده زندگی می‌کرد.

قبل از این‌که بانو بیاید توی اتاق ما، توی اتاقِ خاله‌پری بود، ولی از وقتی خاله‌پری شروع کرد با خودش حرف زدن، بانو پله‌ها و درد پا را بهانه کرد و آمد توی اتاق ما. ما دوتا اتاقِ تو‌در‌تو داشتیم که ته یکی‌اش آشپزخانه بود؛ یعنی چندتا کابینت با یک یخچال و یک اجاق گوشه‌ی اتاق.

دست‌شویی هم دوتا توی حیاط بود که عمومی بود. من توی همین خانه به دنیا آمده بودم. وقتی پدر و مادرم عروسی کردند، آمدند توی این خانه و توی همین دوتا اتاق. بعدش خاله‌پری و بانو آمده بودند و آن اتاق بالایی را اجاره کردند تا نزدیک ما باشند و همه باهم باشیم.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

 خانه‌ی لهستانی‌‌ها

نویسنده
مرجان شیرمحمدی
مترجم
نوبت چاپ 20
تعداد صفحات 209
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر 1403
سال چاپ اول ——
موضوع
ادبیات
نوع کاغذ ——
وزن 0 گرم
شابک
9786002297426
توضیحات تکمیلی
وزن 0.0 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “خانه‌ی لهستانی‌‌ها”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

خلاصه کتاب

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

اعتراف به زندگی

75,000 تومان
کتاب «اعتراف به زندگی» خودزندگی‌نامه‌ای از پابلو نرودا، شاعر اهل شیلی است. نرودا خطوط آخر این کتاب را دقیقا دو هفته پیش از مرگش نوشته است. جذابیت این کتاب به خاطر آن است که نویسنده داستان زندگی‌اش را از کودکی شروع کرده است؛ اینکه چطور به شعر علاقه‌مند شد و اولین شعرش را سرود... بعد از آن، خاطراتی پراکنده از بزرگسالی‌اش می‌گوید و دغدغه‌های اجتماعی‌اش را بازگو می‌کند. در پاراگرافی از کتاب آمده است: «در این خاطرات و بازآفرینی‌ها گاه این‌جا و آن‌جا خلئی است و گاه برخی فراموش شده‌اند. چراکه زندگی همین است. درنگ‌هایی که برای رویا می‌کنیم یاری‌مان می‌دهد کار روزانه را دوام بیاوریم. بیشتر چیزهایی را که به خاطر آورده‌ام، تیره و تار گشته‌اند و چون بلوری خردشده با خاک یکسان شده‌اند. آن‌چه که خاطره‌نویس به یاد می‌آورد با آن‌چه شاعر بازآفرینی می‌کند یکی نیست. خاطره‌نویس شاید کمتر زیسته باشد، اما از رخدادها عکس گرفته است و آن‌ها را با توجهی خاص به جزئیات بازآفرینی می‌کند. شاعر اما در کالری پر از اشباح را در برابرمان می‌گشاید که ارواح در آن با تاریک روشن‌های زمان خود می‌رقصند. شاید من تنها زندگی خود را نزیستم، شاید بسیاری از زندگی دیگران را هم زندگی کردم. از آن‌چه بر این کاغذها جا می‌گذارم، چون انگور چینی پاییزی تاکستان‌ها، برگ‌هایی زرد خواهند ماند که در مسیر مرگ‌اند و انگورهایی که جانی تازه در شراب مقدس می‌گیرند. زندگی من هزار تکه‌ای است از تمامی زندگی‌های یک شاعر.»

کارآگاه سیتو و دستیارش چین‌می‌ادو 8/ دردسر در کارخانه‌ی چترسازی

80,000 تومان
مجموعه کتاب های کارآگاه سیتو و دستیارش چین می ادو در این مجموعه داستان پلیسی که برای سنین شش تا ۱۴ سال مناسب است، کارآگاه سیتو که بسیار شکمو نیز هست، در «اداره پرونده‌های عجیب، مرموز و خیلی سخت» فعالیت می‌کند و به کمک دستیار باهوش چینی‌اش، چین می‌ادو در هر کتاب به یک مسئله و معما می‌پردازد. هرکتاب این مجموعه از یکدیگر متمایز هستند و کتاب پایانی شامل سه پرونده ویژه است که با حل آن مجموعه به انتها می‌رسد. رمان‌ها و مجموعه داستان‌های با ژانر پلیسی و معمایی برای مخاطب کودک و نوجوان در ایران به ندرت پیدا می‌شود و این مجموعه می‌تواند نیاز سنین پایین را برای خواندن داستان‌هایی با معماهای ساده و پیچیده برطرف کند. آنتونیو ایتوربه، روزنامه‌نگار ۴۹ ساله ساکن شهر ساراگوسای اسپانیا است و مجموعه کتاب «پرونده‌های کارآگاه سیتو و دستیارش چین می‌ادو» نخستین کتاب‌های او در زمینه کودک و نوجوان است که در طی سالهای ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۱ توسط انتشارات اسپانیایی ادبه (EDEBE) به چاپ رسید. ایتوربه در ابتدا این داستان‌های پلیسی را برای فرزندان خود که در آن زمان کوچک بودند، نوشت و پس از چاپ هم مورد استقبال خوانندگان قرار گرفت. وی پس از این یک مجموعه رمان سه‌گانه دیگر در مورد آشویتز به چاپ رساند که برای مخاطبان نوجوان است. الکس اومیست نیز تصویرگر این مجموعه و ساکن شهر بارسلون، پیش از این کتاب‌های کودک و نوجوان زیادی را به تصویر کشده است، اما مجموعه کارآگاه سیتو آخرین و محبوب‌ترین مجموعه تصویرگری او است. وی همچنین در سال ۲۰۱۰ جایزه جهانی لاتین «اپل‌لس مستر» را بخاطر طراحی‌های خلاقانه‌اش در بخش کودک و نوجوان دریافت کرده است.  
وقتی دستگاه‌های یک کارخانه‌ی چترسازی به‌طور عجیب و مرموزی خراب می‌شوند، این کارآگاه سیتو است که باید از همه‌چیز سر در‌بیاورد. پس ذره‌بین‌هایتان را در بیاورید و شما هم با کارآگاه و دستیارش همراه شوید.
 
سفارش:0
باقی مانده:2

تاریخ ماریخ مستطاب 2/ کفش

35,000 تومان
آل‌استار قرمز، کتانی سفید، گیوه، کفش پاشنه‌دار،

گالش، صندل، چکمه...

یک دنیا قصه پشت هر کدام از این کفش‌ها هست.

تاریخچه‌ی کفش‌ها، قوم و ملتی که آنها را ساخته‌اند، تناسب شکل و رنگشان با سلیقه و شخصیت‌های مختلف و...

تا حالا شده درباره‌ی دیگران، از روی کفشی که پوشیده‌اند، نظر بدهی؟

اصلاً تا حالا پایت را توی کفش دیگران کرده‌ای؟ دخترها که زیاد این تجربه را دارند، چون همه‌شان در بچگی حسابی به خدمت کفش‌تق‌تقی‌های مامان‌هایشان رسیده‌اند.

کفش مورد علاقه‌ی تو کدام است؟ جواب این سؤال مهم است، چون روانشناس‌ها می‌گویند کفشی که هر کس می‌پوشد خیلی به شخصیتش ربط دارد. برای همین، شاید بهتر باشد بیشتر درباره‌ی کفش مستطابمان بدانیم.

در کتاب تاریخ مستطاب کفش با همه‌جور کفشی آشنا خواهی شد و هر چیزی که بخواهی درباره‌ی کفش‌ها بدانی، توی این کتاب پیدا می‌شود.

کارآگاه آگاتا 2/ مروارید بنگال

71,000 تومان
آگاتا دختری است عاشق نویسندگی و داستان‌های هیجان‌انگیز. او در خانواده‌ای به دنیا آمده که همه‌شان کارآگاه هستند. دَش، پسرعموی آگاتا، دانش‌آموز مدرسه‌ی کارآگاهی است. آگاتا همراه پسرعمویش دَش به کشورهای مختلف سفر می‌کنند تا پرده از اسرار معماهای پیچیده بردارند. خانواده‌ی آگاتا هرکجای دنیا که باشند به کمک هم می‌شتابند، این‌بار آگاتا و دش به هند می‌روند تا با کمک عمویشان مروارید الهه‌کالی را بیابند که در یک شب همراه نگهبان معبد با هم دزدیده شده‌اند!

کارآگاه کرگدن در باغ‌وحش مرموز 4/ اسرار «غروب»

20,000 تومان

برشی از متن کتاب

نصف شب از خواب بیدار شدم. خواب چیزی را دیدم که من را بیدار کرد. خواب یکی از حرف های بیسنتیا خانم فیله بود. داشت می گفت: دختره تشویقم کرد این کار رو بکنم! دختره؟ منظورش کی بود؟ دختره کی بود؟ یک لحظه شک کردم نکند او باشد؟... نگاهش کردم. غروب کف قفس دراز کشیده بود. لبخند زیبایی روی لب داشت و خوابیده بود. شبیه فرشته ها بود. چطور امکان داشت او بیسنتیا خانم فیله را راضی کرده باشد تا روی بدن فیل دیگری نقاشی بکشد؟ به خودم گفتم: اصلاٍ امکان ندارد. بعد کمی جا به جا شدم تا جایم راحت تر باشد و باز بخوابم. فایده نداشت. یک لحظه با خودم گفتم نکند همه این ها کار غروب بوده. یک لحظه بعدش گفتم نه. اصلاً کار او نیست. امکان نداشت کار او باشد! هر چه باشد من دوستش بودم، مگر نه؟ بودم، نبودم... نتوانستم نتیجه ی مشخصی بگیرم. دیدم بهتر است بلند شوم و یک حمام گِل درست و حسابی کنم محشر بود! ماه کامل بود و می درخشید. باغ وحش ساکت ساکت بود و تمام حوض گل مال خودم بود. تنها بودن و تنهایی حمام کردن چیز دیـ... _ کرگدن جون؟ خوابت نمی بگه؟ تنهایی چی کاگ داگی می کنی؟ الان می آم پیشت. بله. می گفتم. چیز دیگری بود. ولی این چیز دیگر دوام نداشت. خیلی معمولی پرسیدم: غروب! وقتی بیسنتینا خانم فیله گفت: دختره تشویقم کرد. فکر می کنی منظورش کی بود؟ یک لحظه انگار دست و پایش را گم کرد. ولی فقط یک لحظه. گفت: مگه همچین چیزی گفت؟ ها؟ گفتم: آره. گفت دختره من رو تشویق کرد. گفت: شاید... مامانش نبوده؟ یا شاید استاد نقاشی اش بوده. بله، حرف غروب منطقی بود. گفت: کرگدن جون! تو که فکگ نمی کنی کاگ من باشه. مگه نه؟ امان از دست آن آه و ناله ها! چیزی نمانده بود گریه اش بگیرد! من از کی این قدر بی رحم شده بودم؟ حالم از دست خودم بد شد. پیشنهاد دادم با هم کاه بخوریم تا صبح زیر نور ماه با هم مشغول خوردن کاه بودیم. داستان زندگی خودمان را تعریف کردیم. خندیدیم. عالی بود. آن روز روز خوبی می شد. می شد! ولی نشد. چون مانوئلا گفت اره پرونده ی جدیدی برای ما آورد. آمد توی دفترم و سه تا نامه به من داد. نامه ی اول را باز کردم و خواندمش، نوشته بود: آهای کفتار! صدای خنده هات ترسناکه. پرسیدم: خب این چشه؟ گفت: بقیه ش رو هم بخون کرگدن جون! دومین پاکت را باز کردم. نوشته بود: آهای کفتار! صدای خنده هات ترسناکه. ازت متنفریم! گفتم: حالا خودت رو نگران نکن. باغ وحش جمعیتش زیاده. می دونی که... بعضی وقت ها بچه ها بازی شون می گیره... گفت: بقیه اش رو هم بخون کرگدن جون! سومین پاکت را باز کردم. نوشته بود: آهای کفتار! صدای خنده هات ترسناکه. ازت متنفریم! به زودی می میری! از جا پریدم. این یک تهدید جدّی بود! نگاهی به آدرس فرستنده کردم. چیزی ننوشته بودند. فکرش را می کردم! نامه ها را ناشناس فرستاده بودند. گفت: کرگدن جون! می تونی مجرم رو پیدا کنی؟ حتماً متوجه ی که خانواده ام حسابی نگرانن. گفتم: حتماً مانوئلای عزیز! حتماً. همین الان می رم سر وقت تحقیـ... هنوز حرفم را تموم نکرده بودم که...