خروسخوان

14,000 تومان

« خروسخوان » سومین کتاب از سه‌گانه جدید یاشار کمال یکی از بزرگ‌ترین رمان‌نویس‌های قرن بیست و یکم تحت عنوان « قصه جزیره » است . کتاب اول و دوم این سه‌گانه پیش‌تر با نام‌های « بنگر فرات خون است » و « آب خوردن مورچه » منتشر شده بود . « خروسخوان » رمانی حماسی است که روایتگر زندگی انسان‌های پریشان و آواره از جنگی است که می‌کوشند جزیره‌ای را به موطن دوم خود تبدیل کنند. یاشار کمال نویسنده‌ای است که فضای داستان‌هایش اکثراً در روستاهای کشورش رخ می‌دهد اما همین نوع نوشتن او برای خواننده کتاب از هر ملیتی که باشد قابل درک است .

او یکی از بزرگ‌ترین راویان دنیای امروز است که خواندن آثارش به معنای فهمیدن زندگی است . نگاه او همیشه رئالیستی است اما این دلیلی نیست که به سراغ مکتب‌های دیگر نرود. مترجم کتاب « علیرضا سیف‌الدینی » پیش از این در کارنامه کاری خود ترجمه جلد اول و دوم « قصه جزیره » اثر یاشار کمال ، « زخمی » نوشته اردال و « عشق روزهای بلوا » نوشته احمد آلتان را دارد .

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

خروسخوان

نویسنده
یاشار کمال
مترجم
علیرضا سیف‌الدینی
نوبت چاپ ۱
تعداد صفحات ۶۱۶
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر ١٣٩٠
سال چاپ اول ——
موضوع
رمان خارجی
نوع کاغذ ——
وزن ۶۵۴ گرم
شابک
9789643118310
توضیحات تکمیلی
وزن 0.654 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “خروسخوان”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

خلاصه کتاب

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Samaneh Fathi
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

از شیطان آموخت و سوزاند

13,000 تومان
عصیان، شکل‌ها و کیفیت‌های مختلفی دارد. گاه آن قدر نیرومند و علنی است که مانند فریادی در سکوت، همه را به آنی متوجه می‌کند و گاه به این شدت و نیرو نیست، اما هست، وجود دارد، دیده می‌شود، هر چند کند و ملایم. هر عصیانگر نیز ظرفیت‌های خاص خود را دارد و بنا به آن ظرفیت، عصیانش نمود پیدا می‌کند. "ولگا" شخصیت محوری رمان، عصیانگر است. عصیانگری به شیوه خود. او مطابق تربیت و خواسته خود پیش می‌رود. به نظم نادلخواه تن نمی‌دهد. بارها می‌افتد، سقوط می‌کند، اما نمی‌شکند، برمی‌خیزد، شاید نرمی و انعطاف‌ زنانگی در این نشکستن، خم شدن اما دوباره راست شدن بی‌تأثیر نباشد. نویسنده سعی بر این دارد که جانبداری احتمالی خواننده را از ولگا به عهده خود این شخصیت بگذارد و علاقه‌ای برای تهییج و علامت دادن به خواننده ندارد. "از شیطان آموخت و سوزاند" احتیاجی به این ندارد تا در انطباقش با تئوری‌ها، بررسی و تشریح شود. چرا که نویسنده طرحی درانداخته است که تئوریسین‌های ادبیات و جامعه‌شناسی باید به آن رجوع کنند. مصداق‌ها را از آن بگیرند و براساس آن تئوری‌های نو بنا نهند.

عشق علیه عشق

65,000 تومان
«هر وقت دلت گرفت، به این شماره زنگ بزن تا در قتلِ دسته­ جمعیِ سرگرم‌کننده شرکت کنی.» این جمله­‌ها به این رمان ربطی ندارند، اما اگر خودِ شما به این نتیجه برسید چه؟ خط سیرِ این رمانِ جنایی- فلسفی در پنجاه فصل (به علاوۀ بخش یادداشت­های تکان‌دهنده) روایت می­شود. در این‌جا ارزش­هایِ اساسی انسانی، همچون ماهی‌ای افتاده در کنارِ رودخانه، هم امکان دارند با بازگشت به آب جانِ دوباره گیرند، هم به حال خود بمانند و جان دهند، چیزی که تا پایانِ روایت نمی­شود آن­ها را پیش­بینی کرد و دور از ذهن نیست که مخاطب به فراخور «بدفهمی‌هایِ خلّاق» خود راوی را «شبه روشنفکر» بداند یا «مستأصل»، هرچند راوی هیچ‌یک از این دو نیست. چنانچه دربارۀ خود می­گوید: «... من فلسفه و هنر را به صورتِ خودجوش آموخته­ام. از مطالعه به سبکِ یک آدمِ وحشی که وارد شهر شده باشد و همه چیز برایش نو باشد، امّا هر چیز را هم از طریقِ حس کردن و حلاجی کردن و در نهایت دریدن درک کند. یعنی اوّل بت­هایِ خود را بسازد و بعد آن­ها را بشکند. درکی به سبکِ زرتشتِ نیچه». عشق علیه عشق نه تنها رمانی عاشقانه نیست که «علیه عشق» سخن می‌گوید و از «جنون». اگر آماده‌گی‌اش را ندارید، هرگز سراغش نروید...

من دانای کل هستم

6,000 تومان
دریکی ازاین منظره ها پدرم مرد. نگاه نکردم. عیدی مرد. رسول به من گفت . من نشنیدم .نمی شنیدم رسول را. کسی گفت تندتر. نمی دیدمش اما صداش راخوب می شنیدم. گفت:((تندتر،تندتر!.)) رسول گفت: ((صدای من رو نمی شنوی لامسب؟) گفتم: (چی) و رسول فرورفت. انگار درچاهی . بعد مادرم مرد. مونس بود اما. هرچند صدای رویا. زنم. حتی صدای مادرم .بعد من خسته شدم. می دویدم وجیغ می کشیدم. کسی نشنید. حتی خودم. حتی.

ملت عشق

420,000 تومان
مولانا خودش را «خاموش» می‌نامید؛ یعنی ساکت. هیچ به این موضوع اندیشیده‌ای که شاعری، آن هم شاعری که آوازه‌اش عالمگیر شده، انسانی که کار و بارش، هستی‌اش، چیستی‌اش، حتی هوایی که تنفس می‌کند چیزی نیست جز کلمه‌ها و امضایش را پای بیش از پنجاه هزار بیت پرمعنا گذاشته چطور می‌شود که خودش را «خاموش» بنامد؟ کائنات هم مثل ما قلبی نازنین و قلبش تپشی منظم دارد. سال‌هاست به هر جا پا گذاشته‌ام آن صدا را شنیده‌ام. هر انسانی را جواهری پنهان و امانت پروردگار دانسته‌ام و به گفته‌هایش گوش سپرده‌ام. شنیدن را دوست دارم؛ جمله‌ها و کلمه‌ها و حرف‌ها را... اما چیزی که وادارم کرد این کتاب را بنویسم سکوت محض بود. اغلب مفسران مثنوی بر این نکته تأکید می‌کنند که این اثرِ جاودان با حرف «ب» شروع شده است. نخستین کلمه‌اش «بشنو!» است. یعنی می‌گویی تصادفی است شاعری که تخلصش «خاموش» بوده ارزشمندترین اثرش را با «بشنو» شروع می‌کند؟ راستی، خاموشی را می‌شود شنید؟ همه بخش‌های این رمان نیز با همان حرف بی‌صدا شروع می‌شود. نپرس «چرا؟» خواهش می‌کنم. جوابش را تو پیدا کن و برای خودت نگه دار. چون در این راه‌ها چنان حقیقت‌هایی هست که حتی هنگام روایتشان هم باید به مثابه راز بمانند. (از متن کتاب) «ارسلان فصیحی» بیش از این کتاب‌های «زندگی نو»، «قلعه سفید» از اورهان پاموک (برنده جایزه نوبل ادبی ۲۰۰۶) و «سلول ۷۲» از اورهان کمال را ترجمه و راهی بازار کتاب کرده است.

هیچ

1,300 تومان
اگر گربه سیاهی که شاید گربه نباشد، چندک بزند توی سیاهی و کسی کاری به کارش نداشته باشد، هیچ؛ اما اگر دخترک شیطانی با سنگ بزندش، آن وقت است که زلیخا کور می‌شود و باید کوچه‌ای که نصفش را با چشم آمده، نصف دیگرش را بی‌چشم برود، تازه اگر سر راه به کند کٍُِنار پرجنی نخورد، یا شکم آماسیده دیواری، یا دو سه رگ خشتمال تنوری یا... . و این می‌رود تا روزگاری که زلیخا زمینگیر شود و به کنج نمور خانه برادر خو کند و پسین‌ها تنگ غروب دستش را به دست گرم و لطیف دختر برادر بدهد و هنوز عمه نشده بی‌بی شود، حتی اگر این کار را بلد نباشد. و این خیلی زود است برای زلیخا، خیلی زود. این را هیچ کس نمی‌داند، اگر هم بداند هیچ کاری از دستش برنمی‌آید. کتاب "هیچ" از ٨ داستان کوتاه تشکیل شده است. سعید بردستانی اهل جنوب نویسنده جوانی است که با نگارش این کتاب اولین اثر داستانی خود را عرضه کرده است. گویش داستان‌ها به زبان محلی است

عبور معطر

2,000 تومان
« ظهر که شد فکر کردم دیگر تحملم تمام شده است . بلند شدم رفتم سراغ تلفن تا شماره بگیرم ، سراغش را بگیرم ، شاید از او خبر داشته باشند ، ولی همان‌طور نشستم ، سر جایم و دیدم دو ساعتی هست که دارم با خودم فکر می‌کنم . قرار بود بیاید دنبالم . سفری ترتیب داده بود . یک‌جور آشتی‌کنان . » این مجموعه از ٢١ داستان کوتاه تشکیل شده است ، روز والنتاین ، عبور معطر ، آرسنیک ، تو اسمش مار داره ، سرگیجه و داستان نامزدها را شاید بتوان از بهترین‌های این مجموعه دانست که نویسنده در آن‌ها توانسته فضای مناسبی را بیافریند : « او هجده ساله است . دزد است ، آدمکش است و تا چند روز دیگر یک اعدامی است و هنوز غروب برایش تماشایی است . او می‌داند هیچ‌گاه سن افراد نیست که غروب را تعریف کرده است ؛ همان‌گونه که سن او در کفه ترازوی جنایت‌هایش قرار نمی‌گیرد . او می‌میرد و قضاوت این مردن ، سوای چگونگی آن ، بر عهده عدالت اجتماعی نیست . حتی خودش مرگ را اصل مسلمی می‌داند و با آن چندان مخالفتی ندارد . وقتی با ماشین دزدی در خیابان‌ها به گشت و گذار پرداخته بود ، به تنها چیزی که فکر نکرده بود تبادل این موقعیت‌ها بود . زمانی که او قاتل بود و حالا که کسی قاتل او می‌شد . »