خموشان

120,000 تومان

سفارش:2
باقی مانده:1

معرفی کتاب خموشان: داستان‌های کوتاه آلبر کامو‬

کتاب خموشان: داستان‌های کوتاه آلبر کامو‬ نوشته‌ی آلبر کامو، مجموعه‌ای از شش داستان این نویسنده و فیلسوف شهیر فرانسوی است. او در این داستان‌ها به تنهایی انسان و حس بیگانگی و انزوا پرداخته است. احساس تعلق آلبر کامو به الجزایر، پیرنگ بسیاری از داستان‌های کتاب خموشان را شکل داده است و در برخی از داستان‌های این مجموعه، ما تصویری از خود کامو را مشاهده می‌کنیم. آلبر کامو که در سال 1957 برنده‌ی نوبل ادبیات شده بود، کمی پس از انتشار این کتاب در یک تصادف در گذشت.

درباره‌ی کتاب خموشان: داستان‌های کوتاه آلبر کامو‬

داستان‌های کتاب خموشان (Exile and the Kingdom) نوشته‌ی آلبر کامو (Albert Camus) همه درون‌مایه‌های اگزیستانسیالیستی دارند.

نام اصلی کتاب، «جلای وطن و قلمرو» است و در آن شش داستان کوتاه از آلبر کامو، نویسنده‌ی مشهور فرانسوی گرد آمده‌اند. اسمِ هیچ‌کدام از داستان‌های این مجموعه، جلای وطن و قلمرو نیست، ولی شخصیت‌های این داستان‌ها سلطنت و قلمروی خود را به معنایی فلسفی از دست داده‌اند.

این شخصیت‌ها تنها هستند و به نوعی از جامعه‌ی خود بیرون زده‌اند. در تمامیِ این داستان‌ها، شخصیت‌ها با جهانِ اطراف‌شان تضاد دردناکی دارند. تضادی که انزوایی خودخواسته یا ناخواسته را در پی داشته است. شخصیت‌های این داستان‌ها تبعید شده‌اند و بر سر دوراهی‌ای قرار دارند؛ بین تنهایی و تعلق؛ بین مهاجرت و بازگشت؛ بین سکوت و صدا.

داستان‌های کتاب خموشان، این باور آلبر کامو را نشان می‌دهند که زندگی و جهان بی‌معنی هستند و بزرگ‌ترین و اصلی‌ترین نیاز و میل بشر یافتن معنایی برای زندگی و جهان است. از نظر آلبر کامو، پوچیِ زندگی ناشی از برخورد و مواجهه‌ی این دو واقعیت با یکدیگر است و تنها کاری که می‌توان کرد این است که این کشمکش را بفهمیم و بدون آن‌که به دنبالِ راهِ فراری باشیم در این کشمکش و تعارض زندگی کنیم.

آلبر کامو در داستان‌های کتاب خموشان، توانایی بی‌بدیلی در تصویر کردن مناظر زیبا، اما خشن از خود نشان می‌دهد. آفتاب سوزان و صحرا‌های الجزایر، دشت‌های متروک، جنگل‌های انبوه و رازآلودِ برزیل، همه با نثری قدرتمند و شاعرانه تصویر شده‌اند.

آلبر کامو با ترسیم چنین مناظری به خوبی توانسته است احساسِ عمیقِ تعلقش به زادگاهش را نشان دهد. همین احساس تعلق هم موجب شده است که در داستان‌ها نشانه‌های بسیاری از خود کامو را می‌بینیم.

برای مثال، در داستانِ میزمان، شخصیت اصلی نامی شبیه به نامِ کامو و حتی دغدغه‌هایی شبیه به خودِ آلبر کامو دارد؛ این شخصیت هم دلش برای الجزایر می‌سوزد ولی الجزایری‌ها به واسطه‌ی کشوری که در آن زندگی می‌کند، به او اعتماد ندارند و او را محرم خودشان نمی‌دانند.

کتاب خموشان، آخرین کتابی از آلبر کاموست که پیش از مرگ نابهنگامش در سال 1960 منتشر شد. این کتاب توسط محمدمهدی شجاعی ترجمه شده و انتشارات چشمه آن را منتشر کرده است.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

شناسه محصول: 9786220108146 دسته: , , , , برچسب: ,
توضیحات

خموشان

نویسنده
 آلبر کامو
مترجم
 محمد مهدی شجایی
نوبت چاپ 8
تعداد صفحات 133
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر 1403
سال چاپ اول ——
موضوع
داستان
نوع کاغذ ——
وزن 0 گرم
شابک
9786220108146
توضیحات تکمیلی
وزن 0.0 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “خموشان”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

 

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

جواهر شناسی سنگهای قیمتی جلد2

427,000 تومان
اقوام کهن این سرزمین، با اعتقادات فرهنگی و آداب و رسوم اجتماعی و سنتی خود جواهرات را مظهر قدرت و نور حیات را در تلألؤ سنگهای قیمتی می دیدند و به صور آیینی از این سنگها که قدرت جادویی برای آن متصور بودند استفاده می کردند. درخشش و زیبایی جواهرات گرانبها از دورانهای پیش نیاکان ما را به سوی خود کشانده و این کشش تا امروز همچنان ادامه دارد. در این کتاب از زیباترین و باشکوه ترین و گرانبهاترین انواع سنگهای قیمتی، پدیده آتش درونی برلیان، رنگ سبز و جذاب و آرام بخش زمرد و رنگ آتشین یاقوت سرخ سخن به میان آمده است. همچنین درباره بریل، سافیر، یاقوت زرد و سنگهای نیمه قیمتی چون لعل، زبرجد، کوراندوم، عقیق، فیروزه، لاجورد، یشم، مرجان، آکوامارین، ابسیدین، مروارید و ... با توصیف ساختار آنها، از خواص فیزیکی چون تورق، استحکام، وزن مخصوص، فرم شکستگی، ضریب شکست، درخشش، جلا و شفافیت و از خواص اپتیکی، شکست دوگانه، چندرنگی، پراکندگی نور و پدیده فلورسانس و از خواص شیمیایی، مقاومت در برابر اسیدها، و شناخت ناخالصیها، طرق تشخیص و شناخت سنگهای طبیعی از مصنوعی و تفکیک آنها از سنگهای مشابه به تفصیل بیان شده است؛ در ضمن نمونه و شواهد باستانی و تاریخی از سنگهای قیمتی ـ که در گذشته از آنها بهره برداری می شد ـ ذکری به میان آمده است. باشد که این کتاب جهت شناخت بهتر و عمیق تر دنیای باشکوه جواهرات سنگهای قیمتی با فراوانی نگینهای مصنوعی و شباهت فوق العاده آنها با سنگهای طبیعی مورد استفاده اربابان هنر و دانشجویان قرار گیرد.  

دائو: راهی برای تفکر

490,000 تومان

نشر چشمه منتشر کرد: نفوذ گسترده آئین دائو در زیر و بم‌های زندگی روحی و عملی چینیان، و نیز در سراسر تاریخ دیرینه سال چین مشهود است.

نفوذ آئین دائو كه هم مكتب دائو را در بر می‌گیرد و هم دین دائو را محدود به چین نیست.

بل‌كه در زندگی ملت‌هایی هم كه در سراسر راه تجاری-فرهنگی معروف به جاده ابریشم كه از چین آغاز می‌شد نقش آشكاری داشته است و دو قرن اول آغاز عصر اسلامی را هم در بر می‌گیرد.

 

از غبار بپرس

280,000 تومان
کتاب «از غبار بپرس» نوشته‌ی جان فانته، نویسنده، رمان‌نویس و فیلم‌نامه‌نویس از استادان تأثیرگذار ادبیات قرن بیستم آمریکاست که بابک تبرایی آن را به فارسی ترجمه کرده است. جان فانته یک شخصیت داستانی به نام آرتورو باندینی خلق کرده که سرگذشتش را در چهار رمان خود دنبال می‌کند: «تا بهار صبر کن، باندینی»، «از غبار بپرس»، «رویاهایی از بانکر هیل» و «جاده‌ی لس‌آنجلس». باندینی به‌یقین، یکی از ماندگارترین شخصیت‌های داستانی تاریخ ادبیات است. در رمان از غبار بپرس این شخصیت که جوانی دورگه‌است، در جست‏‌وجوی عشق و اشتیاق و شهرت و ثروت راهی لس‌‏آنجلس شده و می‏‌کوشد نویسنده‌‏ای بزرگ شود. جان فانته نویسنده‌ی خوش‌اقبالی نبود و خیلی دیر کشف شد. با آن‌که آثار تأثیرگذاری نوشت و ردپایش در آثار نویسندگانی چون بوکوفسکی و جک کرواک مشهود است، تا سال‌ها پس از مرگش، هنوز منتقدان او را کشف نکرده بودند. او را یکی از نخستین افرادی می‌دانند که شرایط دشوار نویسندگان ساکن لس‌آنجلس را ترسیم کرده است. فقر، مذهب، خانواده، هویت ایتالیایی آمریکایی، ورزش و زندگی نویسنده‌ها از جمله موضوعاتی هستند که فانته در نوشته‌هایش به آن‌ها پرداخته است. در بخشی از رمان آمده است: «جوون بودم، گشنه و لب به خمره در تقلای نویسنده شدن. بیشتر مطالعاتم رو تو کتابخونه عمومی وسط لس‌آنجلس انجام می‌دادم و هیچ‌ کدوم از چیزهایی که می‌خوندم به من یا خیابون‌ها و آدم‌های دور و برم ربطی نداشت. یه جوری بود که انگار همه فقط با کلمات بازی می‌کردن و اون‌هایی که تقریبا هیچی برای گفتن نداشتن، همون‌هایی بودن که نویسنده‌های درجه یک به حساب می‌اومدن. نوشته‌هاشون ترکیبی بود از ظرافت و فرم و صناعت، و همین‌ها بود که خونده می‌شد و تدریس می‌شد و هضم می‌شد و دفع می‌شد...»

مهماني تلخ

70,000 تومان

در بخشی از کتاب مهمانی تلخ می‌خوانیم

با انگشت جلو را نشان داد. خواستم راه بیفتم که دیدم دنده عقب گرفت و به سرعت آمد طرفم. جلوام که رسید، زد روی ترمز، طوری که لاستیک‌ها چند سانتی روی آسفالت کشیده شدند. سرم را خم کردم و کنار شیشه‌ی نیمه پایین گفتم: « پارک‌وی. » با انگشت شست، صندلی عقب را نشان داد.

وقتی در را باز کردم، زنی که عقب نشسته بود، رفت کنار شیشه. سوار شدم. راننده زد توی دنده. گفت: « حالا تا نیایش بریم. » « من پیاده می شم. » خواستم دستگیره را بکشم که گفت: « بشین، آقاجون. بالاخره یه کاریش می‌کنیم. » برگشته بود. گفتم: « نمی خوام وسط راه تاکسی عوض کنم. » پایش را گذاشت روی گاز و ماشین از جایش کنده شد.

شاید هنوز بیست متر نرفته بود که گفت: « خیلی زود جوش می آری،آقا. » « جوش نمی آرم. گفتم که نمی خوام تاکسی عوض کنم. » « اصلاً اون جا که شما وایساده بودی تا صبح هم کسی سوارت نمی‌کرد. » از توی آینه نگاهی به من انداخت.

بعد سرش را چرخاند طرف مردی که صندلی جلو نشسته بود. گفت: « شما دیدینش، آقا؟ » مرد بی آن که نگاهش کند، گفت: « من اصلاً حواسم به خیابون نبود.» زن گفت: « من دست شونو دیدم. » « آره، منم همون یه دستو دیدم که از لای درخت ها اومده بود بیرون. معلوم می شه شما هم مثل من حواس تون خیلی جَمعه. » گفتم: « می خواستین بیام وایسم وسط اتوبان؟ »

« دیگه آخه شما هم خیلی رفته بودی کنار. تا آدم می اومد بفهمه چی به چیه، پنجاه متر رفته بودجلو. » مردی که جلو نشسته بود، گفت: « اتفاقاً ایشون کار درستی کردن. تو این شهر تا بخوای جوون الکی خوش هست. می زنن به آدم و درمی رن. بعدش هم هیچی به هیچی. جنازه ت افتاده وسط اتوبان. » زن گفت: « آره، واقعاً. » کیفش را که گذاشته بود روی زانویش، باز کرد و دستمالی بیرون آورد

 گفت: « اگه تا پارک وی می رین، من هم می آم. » راننده از توی آینه نگاهش کرد. « تا تجریش هم بخواین می رم. می خوام برم اون جا بنزین بزنم.«من همون پارک وی پیاده می شم.» دوباره توی آینه نگاهش کرد. گفت: «رو چشمم، خانم.» لبخند زد.

کمی بعد، وقتی داشتیم به پل گیشا نزدیک می شدیم، راننده شیشه اش را تا آخر پایین کشید. آرنجش را گذاشت لب پنجره و به ماشین بغلی نگاه کرد که داشت نزدیک ما حرکت می کرد. از پنجره‌ی بازش صدای آهنگ ملایمی به گوش می‌رسید.

گفت: «لامسب، انگار نه انگار پاییز شده. هوا از تابستون هم گرم تره». دست راستش را گذاشت به صورتش. حدس زدم دارد با سبیلش ور می‌رود. باز توی آینه نگاهی به من انداخت. وقتی دید حواسم به اوست، نگاهش را دزدید. با این حال هنوز چشم‌های ریزش پیدا بود.

انسان زیباشناس: گفت‌وگوهایی درباره‌ی هنر و زیباشناسی

235,000 تومان

معرفی کتاب انسان زیباشناس: گفت و گوهایی درباره‌ی هنر و زیباشناسی

کتاب انسان زیباشناس دربردارنده‌ی مباحث و مطالبی است که حول محور زیبایی‌شناسی مطرح شده‌اند. هانس مایس در این اثر کوشیده طی گفت‌وگو ‌‌با ده تن از برجسته‌ترین فلاسفه و متخصصان حوزه‌ی زیبایی‌شناسی، مباحث جدید مرتبط با زیبایی‌شناسی و فلسفه‌ی هنر را تحلیل کند. همچنین تصویری دقیق از نظریات فلاسفه‌ی هنر را در عصر حاضر، پیرامون مقوله‌ی زیبایی برای خوانندگان ترسیم کرده است.

درباره‌ی کتاب انسان زیباشناس

تا چه اندازه با مفهوم هنر آشنایید؟ چه‌قدر از موضوع زیبایی‌شناسی آگاهی دارید و آیا مباحث فلسفی مرتبط با زیبایی و هنر برای شما جذاب و قابل‌توجه هستند؟ آیا تا‌به‌حال به رابطه‌ی میان هنر، زیبایی و فلسفه اندیشیده‌اید؟ واقعیت این است که اندیشه‌های زیبایی‌شناختی در زندگی روزمره‌ی ما انسان‌ها نقش مهمی دارند و از سوی دیگر، مصادیق ملموس زیبایی‌شناسی نیز در تمامی بخش‌های زندگی ما دیده می‌شوند. البته تجربه‌های زیبایی‌شناختی صرفاً به هنر محدود و منحصر نمی‌شوند و در حقیقت ما به‌طور مداوم در تمام امور زندگی خود با این مفهوم سروکار داریم، از انتخاب یک لباس زیبا برای مهمانی تا پیدا کردن یک فیلم خوب برای تماشا کردن.
سفارش:0
باقی مانده:1

میلیسنت مین، دختر نابغه

199,000 تومان

قسمتی از متن کتاب

من کلوچه خودم را تف کردم. ولی امیلی کلوچه اش را خورد. هر طور شده به لبخند زدن ادامه داد. واقعا آدم جالبی است. البته امیلی عیب هایی دارد. همه ما عیب هایی داریم. مثلا خود من. همیشه در تمیز کردن پانچ سه سوراخه ام سهل انگاری می کنم. امیلی هم همینطور. رفتارهایی دارد که من را دیوانه می کند. مثلا اینکه همیشه وانمود می کند. به بازی های جدید پدرم علاقه مند است. یا این که اصرار دارد به مادرم در کار خانه کمک کند. که خیلی مسخره است. چون در خانه شان دست به سیاه و سپید نمی زند. و بدتر از همه. رفتار او با پسرهاست. امیلی جلوی پسرها به کلی عقلش را از دست می دهد. از نظر من حرف زدن با پسرها وقت تلغ کردن است. اما امیلی اصرار دارد. پسرها مهمترین بخش زندگی اند. هر موقع یک سر با نمک ببیند. با انگشت نشانش می دهد. و آبرو ریزی راه می اندازد.  بیشتر علاقه دارم . به فکر گرفتن مدرک های درسی ام باشم. تا اینکه به موجوداتی مثل پسرها اظهار علاقه کنم. نمی توانم این را به او بگویم
سفارش:0
باقی مانده:3