خودتان را دوباره بسازید

65,000 تومان

استیو چندلر در این کتاب به خوانندگان تأکید می‌کند که باید مالک زندگی خود باشید نه قربانی شرایط.

بسیاری از ما در پیله‌ای از شخصیت زندگی می‌کنیم و گمان می‌کنیم نمی‌توانیم از آن خارج شویم. ما داستان‌هایی درباره شخصیتمان به خودمان می‌گوییم ولی در اعماق وجودمان می‌دانیم که ورای این شخصیت هستیم. با این حال بیشتر ما همه زندگی‌مان را درون شخصیت‌هایمان حبس می‌کنیم و  هیچ‌وقت نمی‌دانیم که می‌توانیم این پیله را ترک کنیم. ما قربانی محدودیت‌هایی هستیم که خودمان ایجادشان کرده‌ایم. هر روز صبح به دنیایی تیره و تاریک چشم باز می‌کنیم. مشکلات بسیار زیادی دور ما حلقه زده‌اند؛ تقریباً هیچ پرتوی نوری وجود ندارد. فشار آوردن به دیواره درونی پیله بیهوده به نظر می‌رسد. چرا به خودم زحمت بدهم؟ من همینی‌ام که هستم.

افرادی که یاد می‌گیرند خودشان را دوباره بسازند دیگر قربانی نیستند.

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

خودتان را دوباره بسازید

نویسنده
استیو چندلر
مترجم
اسماعیل نوری
نوبت چاپ ٤
تعداد صفحات ٣٠٣
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر ١٤٠٠
سال چاپ اول ١٣٩٦
موضوع
خودسازی
نوع کاغذ بالکی
وزن ٢٩٧ گرم
شابک 9786002782991
توضیحات تکمیلی
وزن 0.297 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “خودتان را دوباره بسازید”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

خلاصه کتاب

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

معما

38,500 تومان
"معما" مجموعه داستان‌های کوتاه تخیلی از نویسندگان معاصر غربی است که خجسته کیهان آن‌ها را گردآوری و به فارسی ترجمه کرده است. گابریل گارسیا مارکز، ولادیمیر نابوکف، مارگریت یورسنار، ریموند بردبری، تی.سی.بویل، دینو بوزاتی، اچ.جی.ولز و کاترین مانسفیلد نویسندگان این کتاب هستند. شاید وجه مشترک این داستان‌ها را بتوان تخیلی بودن آن‌ها دانست. داستان‌ها اغلب در فضایی دور از زندگی واقعی و روزمرگی‌های کسالت‌آور رخ می‌دهند و می‌توانند برای دقایقی مخاطب را با خود به دنیای رنگارنگ و سرشار از خیال خود ببرد. جهانی خیالی که در آن رسیدن به رویا غیرممکن نیست و برای هر خواننده‌ای لذت‌بخش است.
اولین داستان این کتاب "خواب‌نما" اثر گابریل گارسیا مارکز نویسنده مشهور آمریکای لاتین است. "خواب‌نما" یکی از داستان‌های مجموعه دوازده قصه ولگردی است که در سال 1993 منتشر شده است. دومین داستان این مجموعه "چگونه وانگ فو نجات یافت" اثر مارگریت یورسنار نخستین زن نویسنده‌ای است که به عضویت افتخاری آکادمی فرانسه برگزیده شد. ریموند بردبری که سومین داستان این کتاب "تابستان پیکاسو" را نوشته، همواره در نگارش آثارش به رویدادهای علمی و تخیلی یا شگفت‌انگیز توجه ویژه‌ای داشته است. در ادامه به ترتیب داستان‌های "تبار انسان" اثر تی.سی.بویل، "سرزمین کوران" اثر اچ.جی.ولز، "معما"، "موش‌ها"، "بال"، "کوهستان ممنوع است" و "اتفاقی افتاده بود" نوشته دینو بوزاتی، "خانه عروسک" نوشته کاترین مانسفیلد و "جزئیات یک غروب" نوشته ولادیمیر نابوکف آورده شده است.
سفارش:0
باقی مانده:1

کتاب بانو در آینه

265,000 تومان
معرفی کتاب بانو در آینه ویرجینیا وولف از تاثیرگذارترین نویسندگان قرن بیستم است. او علاوه بر رمان، داستان کوتاه، مقاله و نقد هم نوشته است. از نظر وولف هر نسلی دلبستگی‌ها و پیچیدگی‌های خاص خودش را دارد؛ از این رو، او به دنبال زبانی بود که با آن بتواند انسان پیچیده‌ی دوران مدرن را توصیف کند. ادبیاتی که از قید و بند قواعد قدیم رها شود و درونی‌تر باشد. این نگرش، او را به این سمت سوق داد که از شیوه‌ی جریان سیال ذهن برای روایت رمان‌هایش بهره ببرد؛ وولف از پیشگامان شیوه‌ی روایت جریان سیال ذهن است. کتاب‌های مهم ویرجینیا وولف به فارسی ترجمه شده‌اند و خوانندگان با شیوه‌ و نگاه او، هم در رمان‌نویسی و هم مقاله‌نویسی و نقد آشنا هستند. برخی از داستان‌های کوتاه او هم پیش‌تر ترجمه شده‌اند، اما کتاب «بانو در آینه» تمام داستان‌های کوتاه ویرجینیا وولف را در برمی‌گیرد. برخی از این داستان‌ها در زمان حیات او در مجموعه‌ای به نام دوشنبه یا سه‌شنبه چاپ شده‌اند. بقیه‌ی داستان‌های او هم پس از مرگش چاپ شده‌اند؛ «بانو در آینه» شامل ۲۲ داستان کوتاه است که برای علاقه‌مندان به سبک وولف غنیمت است، چرا که از طریق این داستان‌ها می‌توان به جهان پیچیده‌ی وولف نزدیک‌تر شد. برخی از رمان‌های مهم وولف از دل همین داستان‌ها بیرون آمده‌اند، مثلا در سه داستان از این مجموعه می‌توان ردپای خانم دالووی را دید که یکی از مهم‌ترین رمان‌های ویرجینا وولف است. وولف داستان‌های کوتاهش را در وقفه‌های بین رمان‌هایش می‌نوشت و یا آن‌طور که خودش گفته است وقتی هنگام نوشتن رمان ذهنش خسته می‌شد سعی می‌کرد با اندیشیدن به چیزی دیگر به ذهنش استراحت بدهد. بنابراین به سراغ نوشتن داستان کوتاه و یا نقد می‌رفت. او هر ایده‌ای را که به نظرش می‌رسید بلافاصله می‌نوشت، بنابراین برخی از نوشته‌های کوتاه او بیشتر طرح بودند تا داستان کوتاه. کتاب بانو در آینه خواننده را از طریق داستان‌های کوتاه وولف با تفکر خلاق، ذهن پیچیده‌ و زبان شاعرانه‌ی او آشنا می‌کند و علاوه بر این، به سرچشمه‌ی برخی از رمان‌های او نیز دسترسی پیدا می‌کند.

3 گزارش کوتاه درباره نوید و نگار

36,500 تومان
قبل از هرچيزي بايد بگم احتمالا از اين داستان خوش‌تون نمي‌آد. اما به قول يحيي سورآبادي، همون كه براي بچه‌ها قصه مي‌نويسه، گاهي از چيزي كه امروز خوش‌تون نمي‌آد ممكنه فردا خوش‌تون بياد. اگه از اون آدم‌هايي هستيد كه مي‌تونيد تا فردا صبر كنيد، گمونم بد نيست داستان رو بخونيد. جدي مي‌گم. نوشتن‌اش يكي دو سال طول كشيده اما شرط مي‌بندم خوندن‌اش بيش‌تر از يكي دو ساعت وقت‌تون رو نگيره، به اندازه ديدن يكي از همين فيلم‌هاي سينما و تلويزيون، مثلا. يا تماشاي مسابقه فوتبالي، بوكسي چيزي. من به سهم خودم سعي كرده‌ام خيلي زود سر و ته قضيه را هم بياورم تا كل مصيبت خوندن توي بعدازظهر يك روز تعطيل تموم بشه...

کتاب آسیاب کنار فلوس

375,000 تومان
معرفی کتاب آسیاب کنار فلوس کتاب “آسیاب کنار فلوس” رمان نوشته شده توسط “جورج الیوت” در سال 1860 است که داستان تام و مگی تالیور ، برادر و خواهری را که در کنار رودخانه فلوس در نزدیکی روستای سنت اوگس بزرگ شده اند روایت می کند. “آسیاب کنار فلوس” اثری کلاسیک از ادبیات قرن نوزدهم است و نمونه ای محبوب و ماندگار از تأثیر “جورج الیوت” ،رمان نویس بزرگ عصر ویکتوریا بر ادبیات انگلیسی است که اولین بار در سه جلد در سال 1860 منتشر شد. نام واقعی رمان نویس انگلیسی ،جورج الیوت (1819-1819) ، ماری آن (ماریان) ایوانز است،وی یکی از نویسندگان برجسته دوره ویکتوریا بود. این کتاب ، دو شخصیت اصلی را از دوران کودکی آن ها در اوایل دهه ی 1800دنبال می کند. مگی عمیقا به برادرش دل بسته است ، اما اوضاع و احوال متضاد آن ها باعث ایجاد استرس و سوء تفاهم می شود تا اینکه در نهایت در لحظه ای خاص ،قبل از این که فاجعه بر آن ها غلبه کند ،با یکدیگر آشتی می کنند. موضوع اصلی رمان ، مبارزه ی انسان بین جبرگرایی معنوی و اراده آزاد است. در این داستان ،مگی تالیور که بسیار دختر باهوشی است همیشه با خانواده اش درگیر هایی دارد. او از جلب رضایت آن ها برای ازدواج با پسری عاشقش شده نا امید شده است و با رسیدن به بزرگسالی ، درگیری بین انتظارات خانواده اش و خواسته های خودش، او را در وضعیتی دردناک ، میان مردانی متفاوت قرار می دهد. که از جمله ی آن ها می توان به برادر مغرور و سرسختش و یک دوست نزدیک که پسر بدترین دشمن خانواده اش است اشاره کرد. این دوست، خواستگار کاریزماتیک اما خطرناک اوست. مدتی بعد مگی به دیدن دخترخاله ی ثروتمندش و نامزد او می رود و مسائلی که در این دیدار پیش می آید داستان را پیش می برد… .

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت