دانستنی های علمی جلد 8، زباله ها به کجا می روند

40,000 تومان

در هر يك از كتاب‌هاي دانستنی اين مجموعه، به موضوع مستقلي‌ـ بدن انسان، بيماري‌ها، غذا، رشد گياهان، پرواز پرندگان، زنبور عسل، زباله، آب، هوا، نور و آهنرباـ پرداخته شده است. دانستني‌هاي متنوع مربوط به هر موضوع ساده و مختصر اراده شده‌اند، به‌گونه‌اي كه حتي بدون پيگيري تمام مطالب كتاب، در هر صفحه و بخشي از آن مي‌توان با چند مورد از اين دانستني‌ها آشنا شد. اين كتاب‌ها به‌صورت جداگانه نيز منتشر شده‌اند

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

دانستنی های علمی جلد 8

نویسنده
سوفي تاتا
مترجم
امیر صالحی طالقانی
نوبت چاپ ——-
تعداد صفحات 28
نوع جلد شوميز ـ منگنه‌اي
قطع خشتي (20*20)
سال انتشار 1385
سال چاپ اول 1385
موضوع
علمی آموزشی
نوع کاغذ ——-
وزن گرم
شابک
9789645360076

 

توضیحات تکمیلی
ابعاد 19 × 19 × 0.2 سانتیمتر
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “دانستنی های علمی جلد 8، زباله ها به کجا می روند”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Atta.Afroozeh
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

بهتر زندگی کنیم جلد 3، چگونه سالم بمانیم؟

40,000 تومان
متن و نقاشي‌هاي اين كتاب‌ها، شيوه‌هاي گوناگون دوستي كودكان و كنار آمدن آنها با ديگران و نحوه‌ي يك زندگي خوب را نشان مي‌دهند. شايد هر بچه‌اي چنين ارتباط‌ها و برخوردهايي را تجربه كند. والدين و مربيان مي‌توانند با مرور متن و تصاوير كتاب نزد كودك، او را از پيش، براي چنين موقعيت‌هايي آماده كنند. کتاب "بهتر زندگی کنیم (3) - چگونه سالم بمانیم؟" از انتشارات قدیانی، در قالبی جذاب و آموزشی به کودکان خردسال راهکارهایی برای حفظ سلامتی و زندگی سالم ارائه می‌دهد. این کتاب با زبان ساده و تصاویری جذاب، مفاهیم بهداشتی را به کودکان معرفی می‌کند و به آنها می‌آموزد که چگونه می‌توانند در زندگی روزمره سالم‌تر باشند.

نغمه‌ی شبانه

18,000 تومان

کتاب نغمه‌ی شبانه: پنجمین اثر داستانیِ کریستوفر اَبانی (۱۹۶۶ـ )، نویسنده و شاعر زاده‌ی نیجریه و مقیم آمریکا، است که جایزه‌ی «پِن» سال ۲۰۰۸ را نصیب‌اش کرد. در گرماگرم جنگی داخلی در نیجریه، پسربچه‌ای از هم‌رزمانِ‌ خود جا مانده و در پیِ آن‌ها می‌گردد. او در این جست‌وجو ما را به سفری در دل یادها و رؤیاهای خود و اسطوره‌های بی‌کران کشورش می‌برد. نغمه‌ی شبانه سرشار از خیال‌ها و نمادهایی است که رنج‌های یک ملت را به تصویر می‌کشند.

اگر ما بی‌گناهانِ این جنگ‌ایم، پس این‌همه شرارت را از کجا یاد گرفتیم؟ چه‌کسی به من یاد داد تا از کشتن لذت ببرم، لذت یگانه‌ای که برایم مانند اوجِ کام‌جویی است؟ فرقی نمی‌کند که چگونه مرگی باشد… لذت‌اش یکسان است و کافی است که دقیقاً روی همان لحظه، دقیقاً روی همان عمل، تمرکز کنم.

هرگز پسربچه نبوده‌ام. این را از من دزدیده‌اند و هرگز هم مرد نخواهم بود. من شاید هیولایی افسانه‌ای باشم که تنها معاشقه‌ی وحشت‌آورِ کشتار را می‌شناسد.

کتابهای نارنجی جلد 43، دیواری که می ترسید و 6قصه ی دیگر

40,000 تومان
اين مجموعه شامل 56 كتاب است و هر كتاب 7 قصه با تصويرهاي رنگي و زيبا. همه‌ي داستان‌هاي اين مجموعه ايراني است. حال و هواي داستان‌ها متفاوت و متنوع است. گاهي قصه‌ي زندگي بچه‌هاست و گاهي قصه‌ي زندگي پرنده‌ها و چرنده‌ها و گاهي هم قصه‌ي زندگي اشياء، همان چيزهايي كه دور و بر ما هستند. تصويرهاي رنگي قصه‌ها كمك مي‌كنند كه خواننده، بهتر و راحت‌تر با فضاي داستان‌ها آشنا شود.

آموزش سواد مالی به کودکان (جلد 2) – کی با من پیتزا می پزد؟

60,000 تومان
کتاب آموزش سواد مالی به کودکان (جلد 2) - کی با من پیتزا می پزد؟ ، داستان مرغ کوچک قرمزی است که یک روز تصمیم می‌گیرد برای خودش پیتزا بپزد. اما خیلی چیزها را در خانه و قفسه‌ی خوراکی‌هایش ندارد و باید آن‌ها را از مغازه بخرد. بیرون خانه‌ی او یک اردک، یک سگ و یک گربه بازی می‌کنند و هر بار در پاسخ کمک خواستن مرغ، به او می‌گویند من نمی‌کنم، من نمی‌روم. پاسخ‌های آن‌ها همیشه منفی است تا زمانی که...
سفارش:0
باقی مانده:1

داستان‌های قدیمی از کاستیا لا بیه‌خا

10,000 تومان
کتاب داستان‌های قدیمی از کاستیا لا بیه‌خا: ميگل دليبس (۱۹۲۰ - ۲۰۱۰) در داستان‌هاي قديمي از کاستيا لا بيه‌خا تصاويري شگرف از جهان روستاييِ اسپانياي اوايل قرن بيستم پيش مي‌نهد و با نثري ظريف، غني و ساده خواننده را با فضاي زيستِ مردمان کاستياي قديم آشنا مي‌کند. روايتِ ژرفِ اين داستان‌ها آميزه‌اي است از حسِ هم‌دلي با روستا و تجربه‌ي دل‌کندن از آن.
روزي که روستا را ترک گفتم، دو‌قلوها کنار هم روي تخت‌خواب آهني خوابيده بودند. وقتِ بوسه بر پيشاني آن‌ها، نگاه کلارا را ديدم که بر من خيره بود، با يک چشم بسته و خواب و يک چشم کبود و مات. فنرهاي تخت، با نواي جيرجير ناشي از اندک خزيدن کلارا، انگار که واژه‌ي خداحافظ را در ذهن من تکرار مي‌کردند. با پدر حرفي از رفتن نگفتم… نه خدانگه‌داري… نه نگاهي دست‌کم… فراموش‌ام نمي‌شد که گفته بود: «روزي که تصميم به رفتن گرفتي، فراموش کن پدري داري»، و من همين کار را کردم