- شما نمی توانید این مقدار را به سبد خرید خود بیافزایید — ما مجموعا 1 موجودی در انبار داریم و قبلا 1 در سبد خرید شما موجود می باشد مشاهده سبد خرید
درآمدی بر تاریخ فلسفه اسلامی با اصلاحات
208,000 تومان
فلسفه در تاریخ و فرهنگ اسلامی بسی ریشه دار و ستبر است، ولی نظر به آثاری که تاکنون برای شناساندن سیر تاریخی این سنت غنی، نگاشته شده، نشان می دهدکه هنوز راه درازی در پیش است. برخی از این آثار تحت تأثیر یک سونگریها و نگرشهای خاص مستشرقان تدوین یافته اند؛ برخی چیزی بیش از تاریخ فلاسفه نیستند؛ بعضی گزارش محض و فاقد جنبه تحلیلی و انتقادی اند؛ و برخی نیز بسیار مجمل و موجزند.
آگاهی عمیق از سنت فلسفی در جهان اسلام بدون در دست داشتن اثری که سیر تاریخی این سنت را به گونه ای تحلیلی و جامع ارائه کرده باشد، بسیار مشکل می نماید. در این کتاب تصویری اجمالی، گویا، فراگیر، تحلیلی انتقادی و به دور از تعصب و یک سونگری از سیر فلسفه اسلامی عرضه شده است. همچنین فیلسوفان برجسته، تحولات و مکاتب مهم فلسفی و نیز علوم مرتبط با فلسفه، یعنی منطق، کلام و عرفان، کانون توچه قرار گرفته اند.
فقط 1 عدد در انبار موجود است
درآمدی بر تاریخ فلسفه اسلامی با اصلاحات
نویسنده |
جمعی از نویسندگان زیر نظر دکتر محمدفنایی اشکوری
|
مترجم |
ناظران علمی: دکتر احمداحمدی، حجتالاسلام، المسلمین غلامرضا فیاضی
|
نوبت چاپ | 5 |
تعداد صفحات | 592 |
نوع جلد | شومیز |
قطع | وزیری |
سال نشر | 1401 |
سال چاپ اول | ———— |
موضوع |
فلسفه و کلام
|
نوع کاغذ | ————— |
وزن | 825 گرم |
شابک |
9789645309501
|
وزن | 0.825 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: aisa
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
روزنامه فروش
معرفی کتاب روزنامه فروش اثر وینس واتر
ديوانه هاي فوتبال
معرفی کتاب دیوانههای فوتبال
کتاب دیوانههای فوتبال به قلم دومینیک آتون و دنی دایر، داستانهایی تکان دهنده از سرسختترین هواداران فوتبال دنیا را روایت میکند. وقت آن است که نگاهتان را به سمت سرسختترین تشکیلات فوتبالی ببرید. دومینیک آتون (Dominic Utton) و دنی دایر (Danny Dyer) تشکیلات هواداران بیرحم، وحشتناک و پُرشور فوتبال جهان را به رشته تحریر در آوردهاند. آنها در کتاب دیوانههای فوتبال (The real football factories) دید شما را نسبت به سرسختترین و سازمان یافتهترین تشکیلات طرفداران و تماشاگران فوتبال تغییر داده و از تجربیاتشان هنگام دیدار دستههایی از انسانهای شرور و رهبران تشکیلات سخن میگویند. نویسندگان این کتاب همراه با گروه کوچکشان به بیش از 7 کشور دنیا سفر کردهاند و در میان هوادارن وحشتناک فوتبال وقت گذراندهاند، با بعضی درگیر شدهاند، از بعضیها کتک خوردهاند و گاهی از ترس جانشان فرار کردهاند. قصد آنها از این سفر تهیه سریالی درباره هوادارن فوتبال بود اما یا اجازه فیلمبرداری در همه مکانها را نداشتند و یا تصاویری که گرفته بودند مناسب نبود. در واقع این کتاب نسخهٔ تدوین نشدۀ ماجراهای سفر این دو نویسنده است. سریالی که آنها ساختند در داخل و خارج از بریتانیا روی آنتن رفت تا اینکه دومینیک آتون، روزنامهنگار برجستهی بریتانیایی، این مجموعه را روی کاغذ آورد و در سال 2019 آن را منتشر کرد. کرواسی، صربستان، لهستان، هلند، برزیل، آرژانتین، روسیه، ترکیه و ایتالیا نه کشوری هستند که در این کتاب تشکیلات هواداری تیمهای فوتبالشان معرفی شدهاند. نویسندگان این کتاب داستان سفرهای خود را اینگونه بازگو میکنند: کار ما درست مثل یک گردباد واقعی بود. طی نود روز از نُه کشور گذشتیم، با تشکیلات هواداری فوتبال در آن کشورها آشنا شدیم و شنیدیم چگونه از جوانانی که دستورات رهبران آن تشکیلات را بیچونوچرا اجرا میکنند، بهرهکشی میشود. در هلند، از ترس جانمان فرار را بر قرار ترجیح دادیم و در گالاتاسرای ترکیه از برابر دوربینهای پلیس متواری شدیم. به صربستان رفتیم تا با سران تشکیلاتی از هولیگانها که متهم به جنایات جنگی شده بودند از نزدیک ملاقات کنیم و زمانی که در برزیل همراه با یکی از تشکیلات هواداری به سفری برای دیدن مسابقهی تیم آنها میرفتیم، شیشهی اتوبوسمان در اثر تیراندازی هواداران دیوانهی تیم حریف خُرد شد. در بخشی از کتاب دیوانههای فوتبال میخوانیم: آنها در سال 1974 با ارتش یوگسلاوی درگیر شدند. صدها نفر از سربازانی که به اسپلیت سفر کرده بودند تا ستاره سرخ را تشویق کنند، مورد هجوم اعضای دوآتشهی تورسیدا قرار گرفتند. محلیها به سرعت بر همتایان نظامیشان غلبه کردند و بر آنها چیره شدند. البته این اتفاق به لطف یک ژنرال و تفنگش روی داد که دستور داد سربازها تا نفر آخرشان از استادیوم بیرون بروند. آن پیروزی به عنوان عامل رفتن تورسیدا به یک مرحلهی جدید عمل کرد. آنها پیش از این تاریخ به خاطر استقامتشان در جایگاههای استادیومها، پرچمها و پارچهنوشتههایشان، شعارها و ترانههای دمادم و پشتسرهمشان و هجومهای ترسناک به هواداران رقیبشان شناخته میشدند... ولی حالا در بیرون از استادیوم هم گردهمایی و اتحاد را آغاز کردند. بزرگان تورسیدا حتا زمانی هم که مسابقهای برگزار نمیشد، باهم ملاقات میکردند. کافههایی همچون کافه دوبدووینک به پادگان نیروهای تورسیدا تبدیل شد؛ درست کمی شبیه میخانههای طرفداران چلسی، یونایتد یا رنجرز در یک وقت ناهار یکشنبه... فقط با این تفاوت که بالکانها در هفت روز هفته آنجا جمع میشدند. ملاقاتهای نیمه رسمی برای ساختن ترانهها و شعارهای جدید، سازماندهی سفر برای بازیهای خارج از خانه، برنامهریزی برای غلبه بر تشکیلات هواداران تیمهای رقیب و پیدا کردن راههایی برای فریب دادن پلیس در آنجا برگزار میشد. آنها باید برای بازیهای خارج از خانه برنامهریزی میکردند؛ چرا که در زمان بازیهای خانگی، هیچ هواداری از تیمهای دیگر جرئت آمدن به اسپلیت را نداشت!طريق بسمل شدن
مجوس
در بخشی از کتاب مجوس میخوانیم
آتن گردوخاک بود و خشکی، اُخرایی و خاکستری. حتی نخلها هم به نظر کلافه میآمدند، تمام انسانیتِ انسانها عقب نشسته بود پشت پوستهای تیره و عینکهای حتی تیرهتر. ساعت دوی بعدازظهر شهر و شهروندان لُنگ انداختند؛ خیابانها خالی شدند، تسلیم رخوت و گرما. پشت پردهی کشیدهی اتاقی در هتل پیرئوس روی تختم ولو شدم و چرت زدم. شهر دیگر برایم قابلتحمل نبود. پس از بورانی دیگر نزول به عصر جدید و تشکیلات و اضطرابش کاملاً حالم را دگرگون میکرد. ساعات ملالآور بعدازظهر کش میآمد. هر چه زمان دیدار الیسون نزدیکتر میشد انگیزهام را بیشتر از دست میدادم. میدانستم فقط از سر لجبازی آمدهام آتن. شش روز قبل او برایم حکم کاچی به از هیچی را داشت، ولی دو ساعتی که در هتل گذراندم پستفطرتیام را بدل کرد به احساس گناه. بههرحال اصلاً تمایلی به برقراری رابطهی نزدیک با او نداشتم. فکرش را هم نمیکردم نه به خاطر او، به خاطر لیلی. نمیخواستم گولش بزنم و به نظرم فقط یک روش مرا به هدفم میرساند؛ کاری میکردم دلش به حالم بسوزد و فاصلهام را با او حفظ میکردم. ساعت پنج بلند شدم، حمام کردم و برای فرودگاه تاکسی گرفتم. روی نیمکت درازِ روبهروی پیشخان پذیرش نشستم، اما بعد جایم را عوض کردم چون با عصبانیت متوجه شدم لحظهبهلحظه مضطربتر میشوم. چندین مهماندار سریع از جلوم گذشتند شقورق، مرتب، به شکلی حرفهای زیبا، بیشتر عاشقِ جذاب جلوه کردن بودند تا خودِ جذابیت. ساعت شش شد، شش و ربع. به خودم نهیب زدم بروم سمت پیشخان. دختری آنجا بود با لباسفُرم تنگ و دندان براق و چشمان قهوهای سیر که اداواطوارش به آرایش افراطیاش میآمد.کوفسکی، کارآگاه خصوصی 3/ هم سخت و هم خطرناک
خیابان گاندی، ساعت پنج عصر: چهار جستار دربارهی پروندهی جنایت سمیه و شاهرخ که دهه هفتاد را در بهت فرو بر
معرفی کتاب خیابان گاندی؛ ساعت پنج عصر: چهار جستار درباره پرونده جنایت «سمیه و شاهرخ» که دهه هفتاد را در بهت فرو برد
مهراوه فردوسی 25 سال پس از وقوع جنایت «سمیه و شاهرخ» بهسراغ این داستان هولناک میرود و در کتاب خیابان گاندی؛ ساعت پنج عصر از ابعاد گوناگونی به این واقعه نگاه میکند. نویسنده در این کتاب بیشتر بر چگونگی مواجههی دیگران با این ماجرا تأکید دارد؛ نه چرایی وقوع این قتل. از همین رو، این اثر در دستهی کتابهای جرمشناسی روایی قرار میگیرد.دربارهی کتاب خیابان گاندی؛ ساعت پنج عصر
وقتی داستان جنایتی را در صفحهی حوادث روزنامه میخوانیم، به آن فقط از زاویهی دید «یک» نفر نگاه میافکنیم. برای مثال ماجرای یک قتل را میتوان در چند جمله خلاصه کرد: «روز چهارشنبه 12 دی 1375 در خانهی شمارهی 19 خیابان گاندی جسد دو فرزند صاحبخانه پیدا شد: پسری نُهساله به نام محمدرضا و دختری چهاردهساله به نام سپیده.» چنین خبری در گوشهای از روزنامه پدیدار میشود و شاید توجه هیچکس را جلب نکند. شاید برخی فکر کنند که سارقی به این خانه حمله کرده و با دیدن این دو کودک، مجبور شده آنان را به قتل برساند. اولین چیزی که به ذهن مأموران میرسد، همین است. اما ماجرا به این سادگی نیست. هیچ چیز از خانه سرقت نشده و اظهارات دختر شانزدهسالهی خانواده، سمیه، ضد و نقیض است. آیا این قتل به یک دعوای خانوادگی برمیگردد؟ فقط دوازده ساعت بعد از وقوع حادثه، مأموران پلیس حقیقت امر را کشف کردند و پرده از یک جنایت وحشتناک و غمانگیز برداشتند. جنایتی که مهراوه فردوسی در کتاب خیابان گاندی: ساعت پنج عصر از آن میگوید. باز هم داستانی یکخطی در روزنامه: «دختر شانزدهسالهی خانواده، سمیه، با همراهی نامزدش، شاهرخ، برای رسیدن به ثروت خانوادگی خواهر و برادر کوچکش را خفه کرد.» اما این تلقی روزنامهنگاران در آن زمان است. با خواندن همین جمله هزاران سؤال به ذهنمان هجوم میآورند: شاهرخ و سمیه چطور عاشق هم شدند؟ رابطهشان چگونه اینچنین جدی شد؟ چرا دست به قتل اعضای خانوادهی سمیه زدند؟ مگر سمیه خواهر و برادرش را دوست نداشت؟ چرا شاهرخ با او همکاری کرد؟ مادر و پدر سمیه پس از شنیدن خبر قتل چه حالی داشتند؟ خواهر و برادر سمیه در آخرین لحظات زندگیشان به چه فکر میکردند؟ پدر و مادر شاهرخ چطور با این اتفاق وحشتناک مواجه شدند؟ و از همه مهمتر، مردم و جامعه راجعبه این جنایت هولناک چه نظری داشتند؟ مهراوه فردوسی سعی داشته از چندین جنبه به حادثهی خیابان گاندی نگاه کند. در کتاب خیابان گاندی؛ ساعت پنج عصر با چندین خردهروایت مواجه میشویم تا شرایط همهی افراد درگیر در این ماجرا را بهتر درک کنیم.محصولات مشابه
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-درونگری
بسیاری از علاقهمندان به فلسفه در ایران که با فضای مجازی بیگانه نیستند نام دانشنامه فلسفه استنفورد را شنیدهاند و چه بسا از این مجموعه کم نظیر بهره هم برده باشند. این دانشنامه حاصل طرحی است که اجرای آن در سال ١٩٩٥ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان ادامه دارد. این مجموعه از مدخلهای مناسبی برای ورود به گسترههای متنوع فلسفی برخوردار است و کسی که میخواهد برای اولین بار با مسأله یا مبحثی در فلسفه آشنا شود، یکی از گزینههای راهگشایی که پیش رو دارد این است که ابتدا به سراغ مدخل یا مدخلهای مربوط به آن در این دانشنامه برود.
نگارش، تدوین و انتشار مدخلهای دانشنامه فلسفه استنفورد به سرپرستی "دکتر ادوارد. ن. زالتا" افزون بر اینکه پیوندی فراگیر میان فضای دانشگاهی و عرصه عمومی برقرار کرده، ویژگیهای درخور توجه دیگری هم دارد و آن اینکه این دانشنامه به ویژه به کار دانشجویان و محققانی میآید که میخواهند در زمینهای خاص پژوهش کنند. ترجمه و انتشار تدریجی این دانشنامه به زبان فارسی و فراهم کردن امکان مواجهه شمار هرچه بیشتری از خوانندگان علاقهمند با آن از جمله اهدافی بوده که چه بسا مورد نظر بانیان این طرح بوده لذا "انتشارات ققنوس" با همکاری گروهی از مترجمان به سرپرستی "دکترمسعودعلیا" و با کسب اجازه از گردانندگان دانشنامه فلسفه استنفورد (SEP) اقدام به ترجمه و انتشار این دانشنامه مینماید و امیدوار است چاپ این مجموعه استمرار پیدا کنددانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-باروخ اسپینوزا
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-دوستی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-بدنآگاهی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-زيبایشناسی هگل
آدمکش کور
دانشنامه فلسفه استنفورد 2: فلسفه و مسائل زندگی
موضوع | فلسفه |
نویسنده | جان ماریال، تادئوس مِتس، دن هِیبرون، تاد کالدر، بِنِت هِلم، رونالد دِ سوسا، کرولین مک لاود، الیزابت برِیک، جوزف میلم، رابین س.دیلون، استیون لوپر |
مترجم | امیرحسین خداپرست، مریم خدادادی، غلامرضا اصفهانی، ابوالفضل توکلی شاندیز، حسین عظیمی، ایمان شفیعبیک، ندا مسلمی، مهدی غفوریان، راضیه سلیمزاده |
سرپرست و ویراستار مجموعه | مسعود علیا |
نوبت چاپ | ٢ |
تعداد صفحات | ٦٨٠ |
سال نشر | ١٤٠٢ |
سال چاپ اول | ١٤٠٠ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
قطع | رقعی |
نوع کاغذ | تحریر |
وزن | ٨٧٢ |
شابک | ١ -٠٣٨٢-٠٤-٦٢٢- ٩٧٨ |
تولید کننده | ققنوس |
دانشنامه فلسفه استنفور 1: زیباییشناسی آلمانی
نویسنده | پل گایر، هانا گینزبورگ، استیون هولگِیت، ایئن تامسون و نیکولاس دیوی |
مترجم | سید مسعود حسینی، داود میرزایی، گلنار نریمانی و وحید غلامیپورفرد |
سرپرست و ویراستار مجموعه | مسعود علیا |
نوبت چاپ | ٣ |
سال نشر | ١٤٠٢ |
سال چاپ اول | ١٣٩٩ |
تعداد صفحات | ٥٣٦ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
قطع | رقعی |
موضوع | فلسفه |
نوع کاغذ | تحریر |
شابک | ٦ -٣٤٥-٠٤٠-٦٢٢- ٩٧٨ |
وزن | ٧٨٨ |
تولید کننده | ققنوس |
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.