درآمدی بر دین‌های دنیای باستان

28,000 تومان

محققان بسیاری در تهیه این کتاب همکاری کرده‌اند و هر یک در بررسی موضوعات، روش شناسی، سبک و علائق خود را به کار برده‌اند. بخش اول این کتاب آشنایی با دین‌های باستان، از یازده جستار تشکیل شده که موضوعات آن‌ها از محدوده مرزهای فرهنگی فراتر می‌رود موضوعاتی چون کیهان‌شناسی، اسطوره، قانون و اصول اخلاقی. بخش دوم به عنوان تاریخ، شامل جستارهایی است که تاریخ دین‌ها را در هر یک از فرهنگ‌ها و سنت‌هایی که این کتاب‌ها بر آن متمرکز است پی می‌جوید، یعنی از حدود هزاره سوم پیش از میلاد تا سده پنجم میلادی.

این جستارها علاوه بر ارائه گزارش‌هایی درباره این که چگونه هریک از فرهنگ‌ها و نهادهای سیاسی، اجتماعی، هنری و دینی آنها در طول تاریخ تحول یافته‌اند، حاوی اطلاعاتی است که به فهم دقیق موضوعات نامأنوسی که در جای جای این کتاب آمده، کمک می‌کند.

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

درآمدی بر دین‌های دنیای باستان

نویسنده
سرویراستار: سارا ایلز جانستون
مترجم
جواد فیروزی
نوبت چاپ ١
تعداد صفحات ٣٦٠
نوع جلد سلفون
قطع وزیری
سال نشر ١٣٩٤
سال چاپ اول ——
موضوع
——
نوع کاغذ ——
وزن ۷۸۰ گرم
شابک
9786002781673
حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
وزن 0.78 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “درآمدی بر دین‌های دنیای باستان”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

خلاصه کتاب

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

گور به گور

350,000 تومان

بخشی از کتاب گور به گور

«دارل رفته جکسن. گذاشتنش تو قطار، می‌خندید، تو اون واگنِ دراز هی می‌خندید، رد که می‌شد کله‌هاشون رو برمی‌گردوندند، عین کلّه جُغد. گفتم «به چی می‌خندی؟» «آره آره آره آره.» دو نفر گذاشتنش تو قطار. کت ناجوری تنشون بود، جیب پشتی طرف راستشون بالا اومده بود. پشت گردنشون رو خط انداخته بودند، انگار همین تازگی دو نفر سلمونی با هم با گچ خط کشیده بودند مثل مال کش. گفتم «به این هفت‌تیرها می‌خندی؟» گفتم «چرا می‌خندی؟ برای این که از صدای خنده بدت می‌آد؟» دو تا صندلی به هم چسبوندند که دارل بشینه کنار پنجره بخنده. یکی‌شون پهلوش نشست، یکی‌شون رو صندلی رو به روش نشست، که عقب عقب می‌رفت. یکی‌شون باید عقب عقب می‌رفت، چون که پول دولت پشت هر دونه‌ش یک صورت داره، هر صورتیش هم یک پشت داره، این‌ها هم سوار پول دولت شده‌اند، که گناه داره. سکه پنج سنتی یک روش زنه یک روش گاومیش؛ دو تا صورت داره ولی پشت نداره. من نمی‌دونم این چیه. دارل یک دوربین کوچک داشت که زمان جنگ تو فرانسه خریده بود. توش یک زن بود و یک خوک که دو تا پشت داشتند ولی صورت نداشتند. من می‌دونم این چیه. «برای همین داری می‌خندی، دارل؟» «آره آره آره آره آره آره.»»
سفارش:0
باقی مانده:3

آینده تاریخ است (چگونه تمامیت‌خواهی دوباره بر روسیه مسلط شد)

165,000 تومان
در اواخر دهه‌ي 1980، رژيم شوروي شروع به تلوتلوخوردن کرد و بعد، فروريخت يا دست‌کم اين‌طور مي‌گفتند. آدم‌هاي مختلف دراين‌باره داستان‌هاي متفاوتي مي‌گويند. اين کتاب هفت شخصيت اصلي دارد که در سرتاسر روايت ظاهر مي‌شوند. اما ليوشا، ماشا، سريوژا و ژانا چهار جواني‌اند که از شهرها، خانواده‌ها و در واقع دنياهاي متفاوتي در شوروي به مسکو آمده‌اند. هنگامي که داستان‌هاي آن‌ها را به هم مي‌بافتم حس مي‌کردم رمان بلند (غيرداستاني) روسي مي‌نويسم که در پي درک بافت تراژدي‌هاي فردي و رخدادها و فکرهايي است که به آن شکل بخشيده‌اند. حاصل اين تلاش کتابي است که حال‌وهواي زندگي در روسيه طي سي سال گذشته را نشان مي‌دهد.

انقلاب مشروطیت ایران

180,000 تومان
انقلاب مشروطیت ایران را برخی از مورخان ، « انقلاب آرام » لقب داده‌اند ؛ انقلابی که از پیکره سلطنت دیرینه‌سال ایران روییده بود و همچون تاکی پیچیده بر این پیکره ، هستی و هویت خویش را با همین در هم تنیدن‌ها ، ریشه‌دار می‌کرد و کم‌کم توده‌ها را نیز همچون حلقه مستحکم اما گمشده‌ای از تاریخ ، به زنجیره خویش گره می‌زد ؛ قضاوت قطعی و بلاشک ، درباره این که این انقلاب از کدامین روزنه خستگی تاریخ شکفته بود و به کدام سراشیبی می‌لغزید، از آن دست معماهای حل ناشدنی تاریخ است ؛ محقق امروزی هنوز هم نمی‌داند آیا این نقطه عطف تاریخی را اساساً می‌توان انقلاب ( به معنای واقعی واژه ) نامید یا باید در پی واژه دیگری بود که آشناتر و ملموس‌تر باشد و روشن‌تر پرده از راز مبارزه مشروطه‌خواهانه ایرانیان را بردارد . درباره انقلاب مشروطه ایران و تحولاتی که از پی خود آفرید نیز پرسش‌های فراوانی مطرح است ؛ از جمله این که آیا مشروطیت ایران ، انقلابی بود که با الهام از پشتوانه‌ای تاریخی از دل سکوتی ریشه‌دار برآمده بود و دیگر سخن وامدار حافظه‌ای تاریخی بود ؟ و یا اینکه هویتی مستقل داشت ؟ آیا این انقلاب را نخبگان رهبری می‌کردند یا توده‌های مردم و یا روحانیت و مرجعیت شیعه ؟

دوستی

70,000 تومان
«من معتقدم دوستی امری سازنده و ارزشمند است که می‌تواند قواعد مهربانی و بخشندگی را به ما آموزش دهد و در روزگار سخت سلامت عقل‌مان را حفظ کند.» راز یک دوستی واقعی در چیست؟ آیا نسخه ملایم‌تر همان عشق است یا چیزی قوی‌تر و عمیق‌تر از آن. و مرز میان این دو کجاست؟ رز تریمین به دو رابطه دوستی مادام‌العمری متفاوت نظر افکنده است، که آزمون‌های مختلف ناشکنندگی‌شان را اثبات کرده‌اند. این کتاب تامل‌برانگیز و زندگی‌بخش بررسی و تجلیلی است از دوستی با همه پیچیدگی‌های باشکوهش. کتاب حاضر منتخبی است از دوران بازگشت سوناتای گوستاو اثر رز تریمین
سفارش:0
باقی مانده:2

رهبران جهان باستان (7) هانیبال

3,500 تومان
کسی نمی‌داند هانیبال چه زمانی نقشه جسورانه‌ترین حمله نظامی تاریخ جهان را کشید . آفتاب صبحگاهی بهاری ، صخره‌های سنگیِ بالای ساحل غربی دریای مدیترانه را گرم کرده بود . برفراز آن صخره‌های مشرِف به شهر باستانی کارتاژ نو ، قصرهای متعددی قرار داشت که خورشیدِ در حال طلوع به آن‌ها هم گرمی می‌بخشید . این شهر در قسمت بالای سواحل شرقی شبه‌جزیره ایبریا قرار داشت ، یعنی در نزدیکی جایی که امروزه شهر اسپانیایی کارتاخنا قرار دارد . قصرها و ردیفِ خانه‌های شهر در زیر نور صبحگاهی می‌درخشید و کودکان که انگار می‌دانستند اتفاقی مهم در حال رخ دادن است در خیابان‌های شهر می‌دویدند . مردی قوی‌هیکل و گندمگون با چشمان سیاه و نافذ از بالای یکی از قصرها به پایین نگاه می‌کرد . نخست به امواج پر تلألؤ پایین دست‌ها و سپس به باغ‌های سبز زیتون و مزرعه‌های قهوه‌ای رنگی نظر افکند که در سرتاسر ساحل کشیده شده بود . مرد به کارگران متعددی نگاه کرد که مزارع را شخم می‌زدند و زمین را برای کشت محصول در بهار آینده آماده می‌کردند . نام او هانیبال بارکا بود . تنها ٢٨ سال داشت ، ولی بعد از مرگ پدرش ، هامیلکار ، و برادر خوانده‌اش ، هاسدروبال ، فرمانده ارتش یکی از بزرگ‌ترین تمدن‌های تاریخ باستان ، یعنی « کارتاژ » شده بود . این فرهنگِ آفریقای شمالی تا ایبریا ( اسپانیا و پرتغال امروزی ) بسط یافته بود و با تأسیس شهر کارتاژ نو نفوذش را تا آن سوی آفریقا گسترش داده بود .

مطرود و دو داستان ديگر

160,000 تومان
بخشی از کتاب مطرود و دو داستان دیگر شهر را درست نمی‌شناختم، شهر محل تولدم و محل اولین گام‌هایم در این جهان، و بعد گام‌های دیگرم، آن‌چنان پُرشمار که گمان می‌کردم همهٔ ردپاهایم گم شده، اما اشتباه می‌کردم. چه کم بیرون می‌رفتم! گه‌گاه پشت پنجره می‌رفتم، پرده‌ها را کنار می‌زدم و بیرون را تماشا می‌کردم. اما بعد تندی برمی‌گشتم به کنج اتاق، به سوی تخت‌خواب. در این هوایی که محاطم کرده بود احساس ناخوشی می‌کردم، احساس گمگشتگی در برابر هرج‌ومرج چشم‌اندازهای بی‌شمار. اما همچنان می‌دانستم در این برهه چه‌طور عمل کنم، در مواقعی که کاملاً ضروری بود. اما اول چشم چرخاندم به سوی آسمان، همان جا که به ما مدد می‌رساند، که هیچ مسیری در آن نیست، که انسان در آن آزادانه پرسه می‌زند، همچون در برهوت، و هیچ‌چیز سد نگاهت نمی‌شود، هر جا که چشم بگردانی، مگر حدودوثغور خودِ نگاه. سرِ آخر ملال‌آور می‌شود. بچه که بودم گمان می‌کردم زندگی وسط دشت چه خوب است، و رفتم به خلنگ‌زار لونِبورک۱ با فکر دشت رفتم به خلنگ‌زار. خلنگ‌زارهای نزدیک‌تر دیگری هم بود، اما صدایی مدام به‌ام می‌گفت، خلنگ‌زار لونِبورک به کارت می‌آید. به‌حتم عامل ۲lüne در این ماجرا مؤثر بود. از قرار معلوم خلنگ‌زار لونِبورک به‌هیچ‌وجه رضایت‌بخش نبود، به‌هیچ‌وجه. ناامید به خانه آمدم، و درعین‌حال آسوده‌خاطر. بله، نمی‌دانم چرا، اما هیچ‌وقت ناامید نشده‌ام، اغلب در روزهای نخست ناامید می‌شدم، بدون آن‌که هم‌زمان، یا اندکی بعد، آسودگی خاطر انکارناپذیری احساس کنم.
سفارش:0
باقی مانده:2