

درباره ی خوب بودن
99,500 تومان
کتاب “درباره خوب بودن” نوشته “آلن دوباتن” میباشد.”آلن دوباتن” یکی از اعضای موسسه ای بنام مدرسه زندگیست و کتاب هایش با این نام هم شناخته شده اند.
در کتاب “درباره خوب بودن” او این چنین مینویسد:
بیشتر کتابهایی که می خواهند ما را تغییر دهند ، به دنبال ثروتمندتر یا لاغر شدن ما هستند.اما این کتاب می خواهد به ما کمک کند تا زیبا تر باشیم: یعنی احساساتمان تقویت شود ، تحمل پذیرتر ، شنواتر ، بیناتر شویم . این زیبایی ممکن است جذابیت فوری پول و شهرت نداشته باشد ، اما با این وجود کیفیتی بسیار مهم برای ما به ارمغان می آورد.در این کتاب ما یاد می گیریم که چگونه می توان خیرخواه بود و بتوانیم چگونه ببخشیم ، چگونه خودمان باشیم و چگونه اطمینان دهیم.
آلن دوباتن موضوع خوب بودن را که در جامعه امروزی به کلی فراموش شده است را مجددا از دیدگاهی دیگر مطرح میکند و نشان میدهد که خوب بودن به هیج وجه نشانه ساده لوحی نیست.اندیشه امروزیی که متاسفانه به باور هم تبدیل شده است.
در انبار موجود نمی باشد
درباره ی خوب بودن
نویسنده | آلن دوباتن |
مترجم | عطا هشمتی |
نوبت چاپ | 14 |
تعداد صفحات | 108 |
نوع جلد | شوميز |
قطع | رقعی |
سال نشر | —– |
سال چاپ اول | 1402 |
موضوع |
روانشناسی
|
نوع کاغذ | —— |
وزن | 500 گرم |
شابک |
9786008957072
|
وزن | 0.5 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: Ali
- نشانی:
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
آئین و اسطوره (جهان اسطورهشناسی 11)
عصر وایکینگ
عصر وایکینگها اصطلاحی است برای اشاره به دورهای در تاریخ اروپا، بهویژه تاریخ شمال اروپا و اسکاندیناوی که از سدههای ۸ تا ۱۱ میلادی ادامه داشت. در این عصر، وایکینگهای اسکاندیناوی (نوردیک) از طریق بازرگانی و جنگ به کشف اروپا از راه دریاها و رودها پرداختند.
در این دوره، وایکینگها به سرزمینهای ایرلند، گرینلند، نیوفاوندلند و آناتولی نیز رسیدند. افزون بر این شواهدی نیز برای درست بودن افسانه رسیدن وایکینگها به وینلند یعنی شمال قاره آمریکا نیز وجود دارد.
روانشناسی شطرنج
هنوز که هنوز است روانشناسان جوابی قطعی به این سوالِ قدیمی ندادهاند: استعداد مهمتر است یا تمرین؟ جان واتسون، بنیانگذار مکتب رفتارگرایی، در یکی از کتابهای خود، در ردّ نظریۀ استعداد ذاتی نوشت: "یکدوجین نوزاد سالم، خوشنقش و دنیایی را که خودم تعیین کردهام به من بدهید تا بزرگشان کنم؛ من تضمین خواهم کرد که هر کدام را به طور تصادفی انتخاب کنم و به او آموزش بدهم تا صرفنظر از استعدادها، علایق، تمایلات و قابلیتهایش، و شغل و نژاد اجدادش، تبدیلش کنم به هر قِسم متخصصی که بخواهم اعم از پزشک، وکیل، هنرمند، تاجر عمده، و، بله، حتی دزد و گدا.
" روانشناسان به خیلی از سوالات دیگر هم هنوز جواب قطعی ندادهاند؛ مثلا اینکه چرا مردان در ریاضیات، علوم محض، و حتی شطرنج نسبت به زنان عملکرد بهتری دارند. و آیا اصلا عملکرد مردان بهتر است؟ از نظر بابی فیشر "همۀ زنها ضعیفاند، همهشان. آنها در قیاس با مردها احمقاند. راستش، نباید شطرنج بازی کنند." کاسپاروف هم در مصاحبهای گفته بود: "یک شطرنج واقعی داریم و یک شطرنج زنان. شطرنج مناسب زنان نیست. این جنگ است. یک جنگ بزرگ. به درد زنها نمیخورد."
وقتی روانشناسی دست میگذارد روی ورزشی شبیه شطرنج، یقین داشته باشید بحثهایی که در مطالبش مطرح میکند، جدا از اینکه خواندنیست، خواننده را ساعتها به فکر فرو میبرد. نویسنده در این کتاب از تبعیضهای جنسیتی سخن گفته تا روانشناسیِ چشمبسته بازی کردن. از سقف شیشهای گفته که مانع نامرئیِ پیشرویِ زنان است تا زیباییِ شطرنج به دلیل تعداد زیادِ احتمالاتِ پیش رو. کتاب روانشناسیِ شطرنج فقط به شطرنج ربط ندارد، کتابی جامع است دربارۀ جامعه، تمرین، استعداد و تبعیض.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.