در دنیای تو ساعت چند است؟

80,000 تومان

داستان من فرق می‌کند. من ناخواسته پناه‌گاهم را نه آن‌سوی دنیا، که در رشت پیدا کردم و در تمام این سال‌ها هر وقت دنبال امنیت و آرامش روحی می‌گشتم، یا احوالم به‌هم می‌ریخت، راهیِ رشت می‌شدم.

این مهاجرتِ من، پناهندگی من بود و دوگانه‌ی پاریس ـ رشت این فیلم هم از همین ‌جا می‌آید.

البته حالا بعد از ساختن این فیلم ارتباطم با رشت عوض شده. نمی‌دانم، دیگر سخت است که به چهره‌اش نگاه کنم. انگار میان ما رازی بود که من به همه گفتم و همه‌چیز عوض شد.

با دیدن تابلوهای ادگار دگا مجذوب ایده‌ی پنهان‌بودن چهره‌ی زن شدم. نسخه‌ای از مجموعه‌نقاشی‌های «مری کاسات در لوورِ» دگا را انتخاب کردیم که پس‌زمینه هم نداشت و این امکان را می‌داد که فیگور محوری زن را در هر فضا و محیطی بازسازی کنیم.

چند روز پیش کشف کردم این سیر بیرون آمدن مری کاسات از قاب نقاشی و تبدیل شدنش به زنی واقعی که همچنان چتربه‌دست به مغازه‌ی قاب‌سازی برمی‌گردد، چیزی از مری پاپینز و پریدن آدم‌ها توی فضای نقاشی را هم در خود دارد، که البته از آن چیزهایی است که شاید کسی جز خودم در فیلم حسش نکند!

 

در انبار موجود نمی باشد

شناسه محصول: 9786002299246 دسته: , , برچسب: ,
توضیحات

در دنیای تو ساعت چند است؟

نویسنده
صفی یزدانیان
مترجم
نوبت چاپ 8
تعداد صفحات 148
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر 1402
سال چاپ اول ——
موضوع
سینما و تئاتر
نوع کاغذ ——
وزن 0 گرم
شابک
9786002299246
توضیحات تکمیلی
وزن 0.0 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “در دنیای تو ساعت چند است؟”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

 

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

آینه در آینه

240,000 تومان
وقتی از رفاقت حرف می‌زنیم نخستین چیزی که به ذهن متبادر می‌شود فیلم‌های مسعود کیمیایی، سینماگر شناخته شده، است. کسانی که «ضیافت» را دیده‌اند، یادشان است موضوع‌اش رفیق و رفاقت است. موضوعی که خالق این اثر علاقه‌ی زیادی به آن دارد. در ساحت‌های دیگر فرهنگ و هنر این سرزمین نیز می‌توان آثاری که نتیجه‌ی رفاقت هستند را سراغ گرفت. مجموعه‌ی اشعار «آینه در آینه» مشتی است از نمونه‌ی خروار دوستی، رفاقت، همدلی و همراهی میان اهالی ادب و فرهنگ این دیار. دکتر محمد‌رضا شفیعی کدکنی، شاعر، نویسنده، استاد دانشگاه و مترجم شناخته شده که از دیرباز زیر سایه‌ی رفاقت امیر هوشنگ ابتهاج بوده و با اشعارش انس و الفت داشته، در یکی از دیدارها‌شان در بهار سال 1369 در شهر کلن آلمان، در حضور دوست سالیان‌اش، از حافظه و زمانی با مراجعه به مجموعه‌های شعری او، منتخبی از آن‌ها را برگزیده و ابتهاج با بزرگواری، ولی بی‌هیچ اعمال سلیقه‌ای، پذیرفته منتشر شود. سایه، در انواع سخن، شعر خوب و درخشان بسیار دارد. اما مقصود اصلی از این گزینش، ارائه‌ی نموداری از مراحل مختلف خلاقیت هنری و نمونه‌هایی از تجارت گوناگون او در عرصه‌ی شعر و شاعری بوده است. از این روست که به جای اشعار دوران کمال او، تعدادی از آثار نخستین دفتر شعرش - مجموعه‌ی سراب - انتخاب شده است.
سفارش:2
باقی مانده:2

چرا فیلسوفان نمی‌توانند بخندند؟

130,000 تومان

معرفی کتاب چرا فیلسوفان نمی توانند بخندند؟ اثر کاترین فروزه

کتاب چرا فیلسوفان نمی توانند بخندند؟ اثر کاترین فروزه متون فلسفی غربی و چینی را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهد تا مشخص شود که چرا طنز مهمترین بخش گفتمان فلسفی نبوده است. کاترین فروز اظهار داشت که بسیاری از روایات فلسفی مربوط به خنده سعی می کنند هدف طنز را از بین ببرد و از این طریق آن را به جنبه های عمدی و هدفمند طبیعت انسانی تبدیل می کند که ما را به سمت فلسفه سوق می دهد. فروز همچنین با تحلیل متونی که خنده و طنز را به عنوان نقاط شروع می داند ، تلاش می کند فلسفه را از خنده به جای تلاش برای کشف دلایل خندیدن ، تعریف کند. این کتاب پیشنهاد می کند که برای پیشبرد زندگی خوب باید به طور مداوم کشف مفروضات فلسفی از طریق طنز و خنده ضروری باشد. فروزه می گوید درست است که خنده هر از چندی خود را به شکلی نامنتظره به تجربۀ روزانۀ ما تحمیل می کند، اما این عمدتا متعلق است به زمان بعد از کار، یعنی هنگامی که فعالیت جدی تر روزانه به اتمام رسیده است. به عبارت دیگر، ما تمایل نداریم خنده را جدی بگیریم، بلکه خنده به سکسکه ای مبدل می شود که در روال معمول کارهایمان وقفه می اندازد تا فراغتی گذرا و موقت فراهم کند و در همان حال ما را از اندیشه ها و تأملاتمان رهایی بخشد.

پروفسور شُخُلی و دستیارش خُل‌خُلی 3/ داستان‌هایی فلسفی درباره‌ی هنر

49,000 تومان

وقتی به یک آکادمی فکر میکنید، احتمالاً تصویر ساختمانی خیلی بزرگ با یکعالمه استاد و دانشجو میآید توی ذهنتان، اما «آکادمی کپلی» اینشکلی نیست! بیشتر وقتها توی این آکادمی فقط دو نفر هستند: پروفسورشخلی و خلخلی.

پروفسورشخلی استاد آکادمی کپلی است و خلخلی هم دستیارش. خلخلی سعی میکند تا میتواند از استادشخلی فلسفه یاد بگیرد، اما خب چون بیتجربه است، دستهگلهایی هم به آب میدهد!

آنها هر بار در مورد چیزهای مختلفی حرف میزنند. موضوع بحث آنها در این کتاب «هنر» است.

البته... این کتاب پروفسورشخلی و دستیارش خلخلی دربارهی هنر نیست. شما با خواندن این کتاب چیزی دربارهی فلسفهی هنر یاد نمیگیرید.

اصلاً این شما نیستید که در حال خواندن این کتاب هستید، راستش را بخواهید اصلاً کتابی در دست شما نیست! این کتاب، کتاب نیست! شما شما نیستید!

در بخشی از کتاب پروفسور شخلی و دستیارش خل خلی 3: داستان‌هایی فلسفی درباره‌ی هنر می‌ خوانیم:

در آکادمی فلسفه داشت از جا کنده می‌شد و پنجره‌ها می‌لرزیدند. خل‌خلی تک‌وتنها برای خودش آهنگ گوش می‌داد و خوشحال بود. اما این خوشحالی زیاد طول نکشید: «اینجا آکادمی فلسفه است یا دستیار من مهمانی گرفته؟!» «مهمونی که یه‌نفره نمی‌شه پروفسور. اینجا آکادمی فلسفه است ولی من داشتم بهترین آهنگ تاریخ همه‌ی دنیا رو گوش می‌کردم. جدید اومده آهنگش!» «خل‌خلی، ممکنه به خاطر صدای بلند این موسیقی ببخشمت، ولی برای این حرف خل‌خلی‌ای که زدی واقعاً باید اخراج بشی.» «پروفسور آخه چرا؟ شما حتی یه بار کامل این آهنگ رو گوش ندادید.» «نمی‌خوام هم گوش بدم خل‌خلی.»

تاریخ ماریخ مستطاب 1/ کلاه

35,000 تومان

بخش‌هایی از کتاب تاریخ ماریخ مستطاب کلاه

  *حالا «کلاه خودتان را قاضی کنید»، یعنی بیایید منصفانه قضاوت کنید و مثل کسی که به جای کلاه، قاضی روی سرش نشسته (و عجب تصویر خنده‌دایر هم دارد)، بی شوخی بگویید واقعا می‌شود گفت کلاه چیز مهمی نبوده؟ هرکسی گفت بله، سریع برود و «کلاهش را زمین بزند». البته این یک اصطلاح قدیمی است، یعنی خودش کوتاه بیاید چون حرف بی ربطی زده. آن‌وقت‌ها، وقتی کسی جلوی کس دیگر کم می‌آورد، از فرط خجالت کلاهش را می‌انداخت زمین که یعنی «بزنید که کار دارم. می‌خواهم بروم». حالا من هم همین را می‌گویم دیگر، یعنی باید حرفم را گوش کنید، چون هیچ هم کوتاه نمی‌آیم و در این زمینه خیلی هم «کج کلاه» هستم، یعنی هم یاغی‌ام و هم از خودم راضی‌ام و پزش را می‌دهم.   *به قول دایی من، «هرچه زوری است، باعث دوری است». همین شد که مردم کوتاهی کلاه را قبول نکردند و مبارزه علیه تغییر کلاه هم شد قسمتی از تاریخ صدوپنجاه سال پیش و ماند تا ما بخوانیم. هفتاد هشتاد سال بعداز آن تاریخ هم، باز یک ماجرای کلاهی دیگر پیش آمد، یعنی اوایل قرن حاضر، همان وقتی که کلاه پهلوی اجباری شد و حتی کلاه‌های کوتاه شده هم ممنوع شد و رفت توی صندوق‌های بگیر و بنشان. این یکی البته به سادگی دفعه قبل تمام نشد و یک دفعه به جنگ غریبی تبدیل شد بین مردم و دولت، یعنی جنگ مردم برای نگه داشتن کلاه پدرانشان و زور دولت برای فروکردن سر مردم در یک جور کلاه تازه.

حقوق مدنی اشخاص و محجورین

132,000 تومان
حقوق مدنی اشخاص و محجورین نویسنده دکتر سید حسین صفائی، دکتر سید مرتضی قاسم‌زاده مترجم —————– نوبت چاپ 32 تعداد

بلارت 2/ تحت تعقیب: مرده، زنده یا هر دو

39,000 تومان

رمان «بلارت پسری که حال نداشت قهرمان باشد» داستانی جذاب و خواندنی با رخدادهایی عجیب و تازه و خنده‌دار است. دومینیک بارکر در سال 1966 در انگستان به دنيا آمد. سه مجموعه‌ی معروف او با نام‌های «بلارت»،‌ «ميكی شارپ» و «راهنمای خُل ‌بازی ‌های مكس و مالی» هستند. رمان «بلارت پسری که حال نداشت قهرمان باشد» را نخستین‌بار انتشارات بلومزبری در سال 2006 در بریتانیا منتشر کرد. این رمان در سال 2007، برنده‌ی جایزه‌ی کتاب سال کودک استاکتون شد.

داستان کتاب درباره‌ی بلارت، نوجوان چهارده‌ساله‌ای، است که با پدربزرگ خود در یک روستا زندگی می‌کند. او به هیچ‌چیز غیر از گاوهایش اهمیت نمی‌دهد. پدربزرگ چون دوست ندارد با دیگران معاشرت کند، در همه جا شایعه کرده است که بلارت به بیماری مسری و ناشناخته‌ای مبتلاست.

به همین دلیل، هیچ‌کس با بلارت دوست نمی‌شود و در مدرسه نیز همه از او دوری می‌کنند. بلارت زندگی بی‌سروصدای خود را می‌گذراند تا اینکه فردی به نام کاپابلانکا به دیدنش می‌آید.

کاپابلانکا بزرگ‌ترین جادوگر زنده‌ی سراسر جهان است و خطرهای بسیار و سرزمین‌ها و دریاهای عجیب‌و‌غریبی را پشت سر گذاشته تا بلارت را بیابد. او برای نجات یافتن از شر موجودات شرور قصد دارد بلارت را با خود همراه کند.

سرانجام با نیروی جادویی بلارت را با خود به سرزمین‌های ناشناخته می‌برد و با آموزش جادو به بلارت، او را با ماجراهای عجیبی روبه‌رو می‌کند.

بلارت با جنگجو، شاهزاده‌خانم و کوتوله آشنا می‌شود. او پسری است که برای قهرمان شدن آموزش ندیده و هرگز داستان‌های افسانه‌ای نخوانده است.

او نه از زنان و مردانی که برای نجات دیگران خطر کرده‌اند چیزی می‌داند و نه اصلاً اهل درگیر شدن با مشکلات است. فکر می‌کنید پسری با این ویژگی‌ها تنها کسی باشد که بتواند یک موجود اهریمنی را شکست دهد؟

سفارش:0
باقی مانده:1