

دزدان دریایی تصادفی 1/ سفر به شمال سحرآمیز
225,000 تومان
برایان و پیتر (شاگرد جادوگر) تصمیم میگیرند برای رهاشدن از دست جادوگر، از خانه فرار کنند.
بعد با دزدهای دریایی برخورد میکنند و وارد آنیون، کشتی افسانهای دزدهای دریایی میشوند.
برایان و دوستانش با دزدهای دریایی در سفری هیجانانگیز و اکتشافی برای یافتن شمال سحرآمیز همراه میشوند؛ سرزمینی اسطورهای که بیشتر آدمها حتی فکر نمیکنند چنین جایی وجود داشته باشد.
اگر بخت با برایان یار باشد، جایگاه خودش را در این دنیا پیدا خواهد کرد و اگر خوششانس نباشد، هیولاهای دریایی او را خواهند خورد.
فقط 1 عدد در انبار موجود است
دزدان دریایی تصادفی 1/ سفر به شمال سحرآمیز
نویسنده |
کلر فایرز
|
مترجم |
اکرم حسنپور
|
نوبت چاپ | — |
تعداد صفحات | 360 |
نوع جلد | —- |
قطع | — |
سال نشر | — |
سال چاپ اول | —— |
موضوع |
کودک و نوجوان
|
نوع کاغذ | —— |
وزن | 0 گرم |
شابک |
9786222041304
|
وزن | 0.5 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: aisa
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
ماجراهای ژان و ژان و… ژان! 2/ پنیر پرنده
توضیحات
درباره کتاب ماجراهای ژان و ژان و… ژان! 2/ پنیر پرنده :
این کتاب ،داستان یک خانواده پر جمعیت است که شش پسردارند؛ ژان.آ ، ژآن.ب ، ژآن.پ ، ژآن.ت ، ژآن.ث و ژآن.ج! آخر کدام پدرومادری همچین کاری میکنند؟ بخوانید تا ازماجرا سر دربیارید. علاوه بر این ، برای خانواده ی ژآن ها اتفاقات عجیب ،غیر منتظره و بامزه زیادی هم می افتد که نباید از دستشان بدهید.تازه! حواستان باشد، یک پنیر پرندهی اسرارآمیز و یک بابا و مامان مقرراتی هم هستند. حالا ببینید توی خانهی ژانها چه بلبشویی که راه نمیافتد!
ته جدولیها 6/ راز قلعهی افسونشده
در بخشی از کتاب ته جدولیها 1: راز داورهای خوابآلود میخوانیم:
راستش نمیفهمم چه چیز بامزهای توی اسم شهرمونه. دبستان ما توی ناحیهای از شهره که اون هم اسمش سوتو آلتوئه. کلاسهای پیش دبستانی و دبستان داره. حیاط بزرگی داره با تور و زمین بسکتبال و یه زمین فوتبال، و روی دیوار ورودیش این شعار نوشته شده: «جایی که آموزش هست برتری طبقاتی نیست.» (کنفسیوس) گویا کنفسیوس فیلسوف چینی مهمی بوده و حرفهای هوشمندانهی زیادی زده. انجمن اولیا برای نوشتن این جمله رأیگیری کردن. جملههای دیگهای هم بود که خیلی خوششون اومده بود، ولی نهایتاً جملهی چینی رو انتخاب کردن. به نظر من خیلی باحاله. هر چند که خب، درست نمیدونم دقیقاً میخواد چه حرفی بزنه...تاریخ ماریخ مستطاب 2/ کفش
گالش، صندل، چکمه...
یک دنیا قصه پشت هر کدام از این کفشها هست.
تاریخچهی کفشها، قوم و ملتی که آنها را ساختهاند، تناسب شکل و رنگشان با سلیقه و شخصیتهای مختلف و...
تا حالا شده دربارهی دیگران، از روی کفشی که پوشیدهاند، نظر بدهی؟
اصلاً تا حالا پایت را توی کفش دیگران کردهای؟ دخترها که زیاد این تجربه را دارند، چون همهشان در بچگی حسابی به خدمت کفشتقتقیهای مامانهایشان رسیدهاند.
کفش مورد علاقهی تو کدام است؟ جواب این سؤال مهم است، چون روانشناسها میگویند کفشی که هر کس میپوشد خیلی به شخصیتش ربط دارد. برای همین، شاید بهتر باشد بیشتر دربارهی کفش مستطابمان بدانیم.
در کتاب تاریخ مستطاب کفش با همهجور کفشی آشنا خواهی شد و هر چیزی که بخواهی دربارهی کفشها بدانی، توی این کتاب پیدا میشود.
پوست در برابر پوست: خوانش جنایات و مکافات
معرفی کتاب پوست در برابر پوست: خوانش جنایت و مکافات
کتاب پوست در برابر پوست نوشتهی امیر نصری، به بررسی رمان جنایت و مکافات اثر فئودور داستایوفسکی میپردازد. نصری در این کتاب خوانشی فلسفی از رمان داستایوفسکی را ارائه میکند و به تحلیل و بررسی جزئیات و زمینههای فکری این رمان برجسته میپردازد. دیدگاه نویسنده در این کتاب ما را در فهم بهتر روایت کمک کرده و نگرشی نو را در مطالعه رمان به دست ما میسپارد.دربارهی کتاب پوست در برابر پوست
در دنیای حاضر نظرات اندیشمندان در قالب مقالات منتشر میشود و فرم متنی آرای فیلسوفان شکلی تکبعدی به خود گرفته است؛ اما با بررسی تاریخ فلسفه ما با انبوهی از فرمهای نوشتاری فیلسوفان روبهرو میشویم. پس استفادهی فلسفی به هر شیوهی متنی ممکن و حتی درگذشته مرسوم بوده است. میتوان هر متنی را از نظر فلسفی مورد بررسی قرار داد و با نگرشی ژرفتر به جهانبینی و گفتمانها و زمینههای فکری نویسنده پرداخت. امیر نصری نویسندهی کتاب پوست در برابر پوست، با استفاده از نظریاتی دربارهی بررسی رمانهایی که دارای مضامینی فلسفی هستند، روایت جنایت و مکافات را از زاویه دیدی متفاوت نگاه میکند. او با استفاده از سه نظریهی «فلسفه بهمنزلهی ادبیات»، «فلسفه و ادبیات» و «فلسفهی ادبیات» که هرکدام نگرشی نو به متن هستند سعی در پرداختن به رمان جنایت و مکافات دارد. نویسنده با توضیح هریک از سه ایدهی نظری مذکور سعی میکند باب جدیدی را در پرداختن به رمان ایجاد کند. نصری با استفاده از نظر دانتو این نکته را خاطرنشان میکند که نباید فلسفه بهمنزلهی ادبیات را با نگاهی تقلیلگرایانه بررسی کرد؛ بررسی یک اثر فلسفی از دید ادبی صرف نیز ممکن نیست. محتوا و فرم نیز در یکدیگر مؤثرند و در انتقال پیام نقشی مشارکتی را ایفا میکنند.پس میتوان گفت اگر دکارت ایدههای فلسفی خود را در قالب دیگری بیان میکرد و یا اگر افلاطون برای نظریاتش شکلی محاورهای را اتخاذ میکرد محتوای کلام آنها نیز با آنچه اکنون میبینیم متفاوت میشد؛ بنابراین، محتوای فلسفی، فرم نگارش و خوانش متناسب با خودش را میطلبد و آثار این دو فیلسوف به هنگام بدل شدن به مقالهای فلسفی دستکم بخشی از ویژگیهای خود را از دست میدهند. حال آیا میشود به رمان و بهطورکلی ادبیات بهمنزلهی فلسفه نگریست؟! آیا رماننویسان را میتوان بهعنوان یک فیلسوف در نظر گرفت؟ البته لازم به یادآوریست دراینبین فیلسوفانی همچون سارتر و آلبر کامو به رماننویسی پرداختهاند؛ اما میتوان نویسندگانی را یافت که فیلسوف نبودهاند یا دستکم خود را بهعنوان یک فیلسوف تقلی نمیکردند، اما فلسفهورزی به شکل واضحی در آثارشان دیده میشود. فلسفه ورزی در رمان به رماننویسانِ فیلسوف محدود نمیشود و پارهای از نویسندگان غیرفیلسوف نیز در زمانهایشان به فلسفهورزی پرداختهاند.تام گیتس 4/ ایدههای خلاقانه (البته بیشترشان)
دیوانه در مهتاب
معرفی کتاب دیوانه در مهتاب
کتاب دیوانه در مهتاب به قلم حمیدرضا نجفی، مجموعه داستانی کوتاه با مضامین اجتماعی است. درونمایه بنیادینی که نویسنده در این داستانها به آن پرداخته، نمایش و ریشهیابی موضوع بیتفاوتی به بحرانها و حوادث ناگوار اجتماعی است. این کتاب افتخار کسب جایزه ادبی اصفهان در بخش بهترین مجموعه داستان کوتاه سال 1387 را در کارنامه خود دارد.درباره کتاب دیوانه در مهتاب:
روایت فجایعی هولناک از نگاه بیتفاوت راوی چه پیامی میتواند داشته باشد؟ کتاب دیوانه در مهتاب شامل سه داستان کوتاه است که هر کدام به مضامین اجتماعی میپردازند و ذهن شما را با این پرسش درگیر میکنند که چه بر سر شخصیتهای داستان، به ویژه راوی آمده است که آنقدر ساده از کنار همه چیز میگذرد؟ ریشه این بیتفاوتی یا حتی بیمسئولیتی چیست؟ به لحاظ تکنیک داستاننویسی، نکاتی همچون توصیفات بهجا برای فضاسازی بهتر در ذهن مخاطب را میتوان یکی از نقاط قوت این داستانها قلمداد کرد. این توصیفات که عموما جملات طولانیتری را اقتضا میکنند، با ریتم و سرعت پیشروی داستان هماهنگ است و در مواقعی که روایت ریتم تندتری را طلب میکند، حمیدرضا نجفی هوشمندانه از جملات کوتاهتر و حتی بریده بریده بهره میگیرد. در سراسر داستانهای کوتاه این کتاب شاهد یک نوع عنصر بیگانگی با جامعه و حتی از خود بیگانگی هستیم؛ عنصری که بیتفاوتی به بحرانها و حوادث رخ داده در روایت را برای شما عادی جلوه میدهد. از رهگذر این عنصر بیگانگی و بیتفاوتی، نویسنده حس غمی عمیق و متفکرانه را به مخاطب القا میکند.خواندن کتاب دیوانه در مهتاب به چه کسانی پیشنهاد میشود؟
اگر به خواندن داستانهای کوتاه با مضمون اجتماعی علاقمندید و از ادبیات داستانی فارسی معاصر لذت میبرید، خواندن کتاب دیوانه در مهتاب را به شما پیشنهاد میکنیم.با حمیدرضا نجفی بیشتر آشنا شویم:
او داستاننویس و مترجم بنام ایرانی است که در سال 1343 چشم به جهان گشود. حمیدرضا نجفی را میتوان یکی از پرمخاطبترین و محبوبترین نویسندگان معاصر به حساب آورد؛ زیرا آثار او همواره مورد توجه و تحسین بسیاری از محافل ادبی بوده است. او نخستین رمانش را تحت عنوان «کوچه صمصام» را با همکاری کانون پرورش فکری کودک و نوجوان منتشر کرد. از دیگر آثار نجفی میتوان به رمان باغهای شنی اشاره کرد؛ رمانی که تحسین منتقدین و نویسندگان مطبوعات را برانگیخت و برایش افتخار کسب جایزه بهترین رمان سال از نگاه بنیاد گلشیری را به ارمغان آورد.در بخشی از کتاب دیوانه در مهتاب میخوانیم:
یکی دو سال پیش مستأجر آوردیم، یعنی مادرم آورد. دو سه ماهه فرار کرد. یک زن بود با یک دختربچهی سهساله. شوهرش قالش گذاشته بود. اتاق پایین دستش بود. زنک بدگل نبود. سر کار میرفت. بچهاش میرفت مهد. یکی دوبار نخ داد. یعنی من با آن قدرت نفوذ احساسم فهمیدم که نخ میدهد. محلش نگذاشتم تا فرار کرد، یعنی گفته بود که رفتهام پایین پشت پنجرهاش نصفهشب و چاقو دستم بوده. زنک دروغگو! چاقو بود یا خودکار و یک برگ کاغذ که میخواستم شعری را که آن شب در دلم غوغا میکرد در حیاط پُر از مهتاب بنویسم. به من چه که حیاط کوچک است. فهمیدم که چه حقهبازهایی هستند این زنها. خُب البته من کمی به پنجره نزدیک شده بودم؛ ولی او انگار مرا در حال ور رفتن با پنجره و تلاش برای تو رفتن توصیف کرده بود. ولش کن، برای من مهم نیست. بهتر شد که رفت حالا بههر دلیل، چون بعید نبود این تصورش صورت واقع پیدا کند. بعد از آن مادر با امیدواری در تلاش برای زن دادن من برآمد. اول که از خنده نعره زدم، خوشحال شد. خندهی احمقانهاش آنچنانم کرد که از خشم لگد محکمی نثار در کمد آهنی کردم که تا سه روز پایم درد میکرد و مادر میبستش و من آرام نمیشدم تا کوتاه آمد. باید خیلی بخت و اقبال داشته باشی که گیر آدم حسابی بیفتی. توی هر چیزی مشکل اصلی من آدم حسابی بودن وسط یک مشت بیسر و پاست. من میآیم از پنجره بیایم تو؟ زنک! من که میدانستم عقل را از آنروی عقل گویند که پای نفس را عقال میکند. و یا اینکه هر کس اعتماد کند خیانت خواهد دید. من که اگر کمی تلاش کنم مالارمهی این سرزمین من خواهم بود. یکبار زرباف خودش گفت جلوِ همه. کسی که از سال اول دبیرستان معلم ادبیاتمان بود و بعد هم خودش را بازخرید کرد. از بس به او گفتند بچهباز. اما نبود. او همانقدر میتوانست بچهباز باشد که بابانوئل و یا فرضاً هانس کریستیان آندرسن. چرا این را نمیفهمند. به کدامشان حالی کنم مالارمه یعنی یکی. اصلاً یعنی چی.محصولات مشابه
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-بخت اخلاقی
زیر نظر دکتر مسعود علیا بسیاری از علاقهمندان به فلسفه در ایران که با فضای مجازی بیگانه نیستند نام دانشنامه فلسفه استنفورد را شنیدهاند و چه بسا از این مجموعه کم نظیر بهره هم برده باشند. این دانشنامه حاصل طرحی است که اجرای آن در سال ١٩٩٥ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان ادامه دارد. این مجموعه از مدخلهای مناسبی برای ورود به گسترههای متنوع فلسفی برخوردار است و کسی که میخواهد برای اولین بار با مسأله یا مبحثی در فلسفه آشنا شود، یکی از گزینههای راهگشایی که پیش رو دارد این است که ابتدا به سراغ مدخل یا مدخلهای مربوط به آن در این دانشنامه برود.
نگارش، تدوین و انتشار مدخلهای دانشنامه فلسفه استنفورد به سرپرستی "دکتر ادوارد. ن. زالتا" افزون بر اینکه پیوندی فراگیر میان فضای دانشگاهی و عرصه عمومی برقرار کرده، ویژگیهای درخور توجه دیگری هم دارد و آن اینکه این دانشنامه به ویژه به کار دانشجویان و محققانی میآید که میخواهند در زمینهای خاص پژوهش کنند. ترجمه و انتشار تدریجی این دانشنامه به زبان فارسی و فراهم کردن امکان مواجهه شمار هرچه بیشتری از خوانندگان علاقهمند با آن از جمله اهدافی بوده که چه بسا مورد نظر بانیان این طرح بوده لذا "انتشارات ققنوس" با همکاری گروهی از مترجمان به سرپرستی "دکترمسعودعلیا" و با کسب اجازه از گردانندگان دانشنامه فلسفه استنفورد (SEP) اقدام به ترجمه و انتشار این دانشنامه مینماید و امیدوار است چاپ این مجموعه استمرار پیدا کند.دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-سعادت
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-ایمانوئل کانت
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-عقل به روایت کانت
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-معنای زندگی
آدمکش کور
دانشنامه فلسفه استنفورد 5: زیباییشناسی
نویسنده | استنفورد |
مترجم | مسعود علیا |
تعداد صفحات | ٦٨٠ |
قطع | وزیری |
سال نشر | ١٤٠١ |
موضوع | فلسفه |
نوع کاغذ | تحریر |
وزن | ١٣٥٤ |
شابک | ٧ -٤٦٣-٠٤٠-٦٢٢- ٩٧٨ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
دانشنامه فلسفه استنفورد 3: شاخهها و مکتبها
نویسنده | استنفورد |
مترجم | مسعود علیا |
نوبت چاپ | ٢ |
تعداد صفحات | ٧٣٥ |
سال نشر | ١٤٠١ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
موضوع | فلسفه |
نوع کاغذ | تحریر |
قطع | رقعی |
وزن | ٨٩٧ |
شابک | ٦ -٣٩٠-٠٤٠-٦٢٢- ٩٧٨ |
تولید کننده | ققنوس |
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.