

دزدان دریایی تصادفی 1/ سفر به شمال سحرآمیز
225,000 تومان
برایان و پیتر (شاگرد جادوگر) تصمیم میگیرند برای رهاشدن از دست جادوگر، از خانه فرار کنند.
بعد با دزدهای دریایی برخورد میکنند و وارد آنیون، کشتی افسانهای دزدهای دریایی میشوند.
برایان و دوستانش با دزدهای دریایی در سفری هیجانانگیز و اکتشافی برای یافتن شمال سحرآمیز همراه میشوند؛ سرزمینی اسطورهای که بیشتر آدمها حتی فکر نمیکنند چنین جایی وجود داشته باشد.
اگر بخت با برایان یار باشد، جایگاه خودش را در این دنیا پیدا خواهد کرد و اگر خوششانس نباشد، هیولاهای دریایی او را خواهند خورد.
فقط 1 عدد در انبار موجود است
دزدان دریایی تصادفی 1/ سفر به شمال سحرآمیز
نویسنده |
کلر فایرز
|
مترجم |
اکرم حسنپور
|
نوبت چاپ | — |
تعداد صفحات | 360 |
نوع جلد | —- |
قطع | — |
سال نشر | — |
سال چاپ اول | —— |
موضوع |
کودک و نوجوان
|
نوع کاغذ | —— |
وزن | 0 گرم |
شابک |
9786222041304
|
وزن | 0.5 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: aisa
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
سریرا، سیلویا و دیگران
بهار را باور کن
کتاب بهار را باور کن اثر فریدون مشیری نشر چشمه
کتاب بهار را باور کن اثر فریدون مشیری نشر چشمه بهترین بهترین من زرد و نیلی و بنفش سبز و آبی و کبود! با بنفشه ها نشسته ام، سال های سال، صبح های زود. در کنار چشمه ی سحر سر نهاده روی شانه های یکدگر گیسوان خیسشان به دست باد، چهره ها نهفته در پناه سایه های شرم، رنگ ها شکفته در زلال عطرهای گرم، می تراود از سکوت دلپذیرشان، بهترین ترانه، بهترین سرود! مخمل نگاه این بنفشه ها، می برد مرا سبک تر از نسیم، از بنفشه زار باغچه، تا بنفشه زار چشم تو-که رسته در کنار هم- زرد و نیلی و بنفش سبز و آبی و کبود…شاهنامهی فردوسی 12: از پادشاهی بهمن تا پایان کار اسکندر
در بخشی از کتاب شاهنامه فردوسی - جلد 12: از پادشاهی بهمن تا پایان کار اسکندر میخوانیم
رها کردن بهمن زال را و بازگشتن به ایران پشوتنِ فرخنده در این هنگام وزیر بهمن بود. او که از بسیاریِ کُشتار بهسختی ملول شده بود، نزد شاه بر پای خاست و گفت: «ای پادشاه دادگر و راستکردار، اگر در دل هوای کینهخواهی داشتی، برآورده شد. پس اکنون امر به کُشتار و غارت و جنگ مده و خروش و آشوب را مپسند. از خداوند بترس و از ما شرم کن و به این گردش چرخ گردون بنگر که یکی را از افتخار به ابر برمیآورد و دیگری را خوار و زبون میکند. نه پدرت، آن پادشاه جهانگیر و لشکرافروز، میدانست که عزم سرزمین نیمروز باعث مرگش میشود و نه رستم میدانست که رفتن به شکارگاه کابل او را در چاه آن سرزمین نابود میکند. حال تو سعی کن تا وقتی هستی، کسی را که دارای نژاد بزرگ است نرنجانی. اگر فرزند سام نریمان از بند و زندانی که برایش ساختی به درگاه پروردگار بلندمرتبه بنالد، تو از نالهی او، هرچند بلنداختر باشی، به خود خواهی پیچید. تو این تاج شاهی را از رستم، آن پاسدار تخت شاهی که بسیار رنج میبرد و کمر به خدمت بسته بود، به یادگار داری نه از گشتاسبشاه و اسفندیار. از زمان کیقیاد بگیر تا به کیخسروِ روشنرای، همگی بزرگی خود را از نیروی شمشیر او داشتند و دنیا را زیر پای او نثار میکردند. اگر خرمندی، بند از پای زال بردار و دلت را به راه راست بازگردان!»سگ سالي
معرفی کتاب سگ سالی
کتاب سگ سالی به قلم بلقیس سلیمانی، زندگی فردی به نام «قلندر» را روایت میکند که از اعضای دون پایه سازمان مجاهدین خلق است و پس از دستگیری اعضای این سازمان زندگیاش به تباهی کشیده میشود. این داستان از سالهای دهه 60 آغاز میشود. رمان شخصیت محورِ سگسالی، که به نوعی زیر مجموعه ادبیات داستانی انقلاب هم هست، به روایت برشی از تاریخ معاصر ایران میپردازد. قلندر، دانشجوی دانشگاه تهران است که گرفتار چنگال بیرحم سازمان مجاهدین خلق شده و پس از دستگیری اعضای این سازمان به شهر خود میگریزد و به مدت 24 سال خود را در یک طویله محبوس میکند. بلقیس سلیمانی متولد کرمان است. او در رشته کارشناسی ارشد فلسفه تحصیل کرده و بیش از هشتاد مقاله در مطبوعات نوشته است. برخی از داستانهای وی به زبانهای انگلیسی، ایتالیایی و عربی ترجمه شده است. سالهای دهه 60 و دغدغههای این سالها را به وضوح در آثار بلقیس سلیمانی داستاننویس، منتقد و پژوهشگر ادبی میتوان دید. ویژگیای که خواننده را برای خواندن حوادث آن روزگار بیتاب میکند. دیگر آثار وی عبارتاند از: «بازی آخر بانو»، «بازی عروس و داماد»، «خاله بازی»، «به هادس خوش آمدید»، «پسری که مرا دوست داشت»، «من از گورانیها میترسم» و… در بخشی از کتاب سگ سالی میخوانیم: قلندر اینجور مواقع نگاه میکرد به صنم، میخواست پیروزیاش را در بحث با صنم جشن بگیرد. صنم در جشن قلندر شرکت نمیکرد. قلندر به جای برق شادی در چشمهای صنم نگرانی مبهم و کوری میدید که نمیدانست منشأ و مبدأش چیست. تا اینکه یک روز صنم گفت دوست ندارد قلندر با حسینعلی بحث کند. موسی به دین خود، عیسی هم به دین خود. «چرا شما دوتا اینقدر با هم کل کل میکنین؟ شما مثلاً پسر عمو هستینها.» و قلندر اضافه کرده بود: «حسینعلی برادر نامزدمم هست ها.» صنم شوخی قلندر را نشنیده گرفته بود و از قلندر خواسته بود دیگر با حسینعلی بحث نکند. گفته بود این بحثها عاقبت ندارد. قلندر آن روز خندیده بود و گفته بود: «هر چی تو بگی، صنم بانو.» ولی شب دوباره نشسته بود رو به روی حسینعلی و از ارتجاع سیاه حرف زده بود. همین ماه پیش بود که ماه سلطان گفته بود حسینعلی منتقل شده سپاه گوران، الحمدلله. قلندر وقتی خبر را شنید نمیدانست باید خوشحال باشد یا ناراحت. ناراحت شد. البته وقتی جریان جست و جوی خانهی اسفندیار را شنید. «مرتیکه کار خودشو کرد.» کافی بود گوسفندی که آن تابستان دادالله برایشان میکشت تا با خودشان به سرچشمه ببرند لاغرتر از گوسفند سال قبل باشد تا مرتیکه المشنگه راه بیندازد. ظاهراً، آن طور که ماه سلطان داستان را تعریف میکرد، اسفندیار به حسینعلی خبر میدهد که مادر و دختر چیزهایی در خانهاش پنهان کردهاند و او میترسد این آت و آشغالها عاقبت بلای جانش بشوند. بهتر است او که مأمور دولت است و امین خانواده، بیاید و رسماً آنها را پیدا کند و به نام قانون ضبطشان کند.عکاسی حرفه ای: عکاسی از سازه ها
دل مردگي
معرفی کتاب دلمردگی
ژان پل سارتر در کتاب دلمردگی به مسألهی آزادی که یکی از مهمترین اصول فلسفهی اگزیستانسیال است پرداخته و دلمشغولی کسانی را سوژهی تفکر خود قرار میدهد که باوجود بیاعتنایی به جنگ در ابتدای امر، به همبستگی و همدلی با ستمدیدگان پرداختهاند و در مقابل اشغالگری نازیها احساس مسئولیت میکنند. این کتاب آخرین اثر از سهگانهی «راههای آزادی» است که دو جلد دیگر آن با نامها سن عقل و تعلیق پیشتر منتشر شدهاند.درباره کتاب دلمردگی:
«کودکی سربهزیرم که تا دم مرگ فرمان خواهم برد. ولی از خودم.» جملهی بالا از فیلسوف برجستهی فرانسوی، ژان پل سارتر، گویای آن چیزیست که او در رمان دلمردگی (Iron in the Soul) مفصلاً به آن پرداخته است: مفهوم آزادی... حقیقت این است که استخوانبندی جهان امروز به صورت علمی درآمده و زیستن در عصری که همهچیز در آن قابل تقلیل به زبان علمی و ریاضیاتیست، امری تکراری است. این الگو بیوقفه و چهبسا بیرحمانه بر میلیونها تن از مردم زمانهی ما تحمیل شده است. صداهای اضطرابآمیز از گوشه و کنار برمیخیزد و آدمیزاد برای حفظ زندگی خویش به تلاش و تقلا میافتد. اینگونه است که روزبهروز عناوین گوناگون کتابهای خودیاری و انگیزشی به فهرست ناشران اضافه میگردد؛ آثاری که اغلب به هیچ طریقی مغاک بیانتهای تنهایی و اضطراب آدمی را پر نخواهند کرد. کتابهایی با توصیههای تصنعی و تکراری که نمیتوانند برای اوضاع و احوالی که بر انسان مسلط میشود و روح او را تباه میسازد، کاری کنند. در این میان، فلسفهی اگزیستانسیالیسم یکی از بزرگترین کوششها برای درهمشکستن قیود خفقانآور است. فلسفهای که ژان پل سارتر را یکی از سردمداران آن بهویژه در اروپای قارهای میدانند. بنا بر تعریفی که سارتر از این فلسفه ارائه میدهد و در رمان شاهکار خود، دلمردگی نیز به آن اشاره میکند، انسان موجودی آزاد است. و یا به عبارت دقیقتر، محکوم است که آزاد باشد. نوعی آزادی که او را بر دیگر موجودات برتری میدهد و درعینحال، زمینهساز اضطرابهای وجودی دیگری نیز است. ژوئن سال 1940 است. سربازان فرانسوی در حالی که روحیهی خود را به طور کامل از دست دادهاند، آتشبس را به انتظار نشستهاند. آنها روزبهروز، ساعتبهساعت، لحظهبهلحظه در حال رنج کشیدن و غرقِ در عذاب روح هستند. تجربهای نزدیک به دلمردگی... سارتر در این اثر پرترهای دلهرهآور، تأملبرانگیز و البته تأثیرگذار از جنگ، معنای آزادی و فقدان را پیش روی مخاطب خود قرار میدهد. گفتنیست این اثر نخستین بار در سال 1949 منتشر شد و همانطور که پیشتر نیز به آن اشاره کردیم، آخرین جلد از سهگانهی سارتر به نام راههای آزادی «Les Chemins de la Liberté» است و دو جلد دیگر آن تعلیق و سن عقل نام دارند. او در این رمان که دنبالهای بر دو اثر پیشین است، به تبیین اصول فلسفهی خود میپردازد. سارتر در این کتاب، همچون دو مجلد قبلی، هنرمندانه میکوشد تا آن گوهر رازناکی که آزادی مینامندش را از هر گزندی به دور و در امان نگه دارد. آزادی همانطور که همهی پیروان اگزیستانسیال بر سر آن اتفاق نظر دارند، تنها به معنای توانایی آری یا نه گفتن نیست. بلکه آزادی آنچنان است که انسان را به آفرینش چیزهای خوب و نو نیز قادر کند. سارتر فیلسوفی بود که قصد داشت کلیات فلسفی را از آسمان به روی زمین بیاورد. از همین روی به نوشتن داستان، رمان و نمایشنامه پرداخت. و عجیب نیست که در کتاب دلمردگی (همچنان که در تعلیق، سن عقل، تهوع و سایر آثار او مشاهده میکنیم) همان شیوهی منجز بیان را وارد داستانش کرده است.محصولات مشابه
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-درونگری
بسیاری از علاقهمندان به فلسفه در ایران که با فضای مجازی بیگانه نیستند نام دانشنامه فلسفه استنفورد را شنیدهاند و چه بسا از این مجموعه کم نظیر بهره هم برده باشند. این دانشنامه حاصل طرحی است که اجرای آن در سال ١٩٩٥ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان ادامه دارد. این مجموعه از مدخلهای مناسبی برای ورود به گسترههای متنوع فلسفی برخوردار است و کسی که میخواهد برای اولین بار با مسأله یا مبحثی در فلسفه آشنا شود، یکی از گزینههای راهگشایی که پیش رو دارد این است که ابتدا به سراغ مدخل یا مدخلهای مربوط به آن در این دانشنامه برود.
نگارش، تدوین و انتشار مدخلهای دانشنامه فلسفه استنفورد به سرپرستی "دکتر ادوارد. ن. زالتا" افزون بر اینکه پیوندی فراگیر میان فضای دانشگاهی و عرصه عمومی برقرار کرده، ویژگیهای درخور توجه دیگری هم دارد و آن اینکه این دانشنامه به ویژه به کار دانشجویان و محققانی میآید که میخواهند در زمینهای خاص پژوهش کنند. ترجمه و انتشار تدریجی این دانشنامه به زبان فارسی و فراهم کردن امکان مواجهه شمار هرچه بیشتری از خوانندگان علاقهمند با آن از جمله اهدافی بوده که چه بسا مورد نظر بانیان این طرح بوده لذا "انتشارات ققنوس" با همکاری گروهی از مترجمان به سرپرستی "دکترمسعودعلیا" و با کسب اجازه از گردانندگان دانشنامه فلسفه استنفورد (SEP) اقدام به ترجمه و انتشار این دانشنامه مینماید و امیدوار است چاپ این مجموعه استمرار پیدا کند
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.