دزدان دریایی تصادفی 2/ سفر به جزیره‌ی اژدها

73,000 تومان

سفارش:0
باقی مانده:2

افسانه‌ها قصه‌اند… و قصه‌ها جاودانه!

از زمانی که برایان سیبورن و دوستانش، پیتر و تام، به کشتی دزدهای دریایی آنیون پیوستند، زندگی‌شان دگرگون شد.

آن‌ها به‌طور اتفاقی کاری کردند که آخرین گونه‌ی اژدها سر از تخم دربیاورد.

سرنشینان کشتی رهسپار یک ماجراجویی جدید شدند تا برای دوستِ نفس‌آتشینشان خانواده‌ای پیدا کنند.

فقط 2 عدد در انبار موجود است

توضیحات

دزدان دریایی تصادفی 2/ سفر به جزیره‌ی اژدها

نویسنده
کلر فایرز
مترجم
اکرم حسن‌پور
نوبت چاپ
تعداد صفحات 328
نوع جلد —-
قطع
سال نشر
سال چاپ اول ——
موضوع
کودک و نوجوان
نوع کاغذ ——
وزن 0 گرم
شابک
9786222041311
حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
وزن 0.5 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “دزدان دریایی تصادفی 2/ سفر به جزیره‌ی اژدها”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

چند صفحه از کتاب

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

تام گیتس 4/ ایده‌های خلاقانه (البته بیشترشان)

300,000 تومان
فکرهای نبوغ آمیز (بیشترشان)» چهارمین جلد از مجموعه «تام گیتس» نوشته لیز پیشون است. در این جلد تام باید از نبوغش استفاده کند و برای رژیم تناسب‌اندام خجالت‌آور پدرش، موفقیت گروه موسیقی‌اش در مسابقه استعدادهای درخشان مدرسه و سخت‌تر از همه دیدن خواهرش بدون عینک آفتابی راه‌حلی پیدا کند.
کلاس پنجم اف یعنی کلاس تام‌این‌ها هیچ‌وقت هیچ مسابقه‌ای را سر روز ورزش برنده نشده و همیشه آخر بوده.
اما امسال با همیشه فرق دارد، کلاس پنجم اف کلی افتخارآفرینی می‌کند و آقای فولرمن حسابی از نتیجه‌ی مسابقه خوشحال است و اخلاقش تا چند وقت خیلی خوب است.
بعد از روز ورزش نوبت برنامه‌ی استعدادیابی مدرسه است.
قرار است گروه سگ‌های آدمخوار برنامه اجرا کنند. به نظرتان موفق می‌شوند؟
برنامه‌ی مدرسه یک مهمان ویژه هم دارد.
یعنی کی؟
سفارش:0
باقی مانده:2

ته جدولی‌ها 4/ راز چشم شاهین

165,000 تومان

برشی از متن کتاب

جلوی چشممان کامیون گنده ای ظاهر شد و پشت سرش یک جرثقیل آمد. پشتشان هم شش یا هفت تا ون آمدند. همه شان وسط حیاط مدرسه. دقیقا جلوی زمین فوتبال نگه داشتند. فوری یک عالمه متخصص و آدم فنی پیاده شدند. مثل ارتشی ها بودند. استبان و خرونیمو هم سریع رسیدند. جوری با آن متخصص ها صحبت می کردند که انگار کل عمرشان همدیگر را می شناسند. خرونیمو با غرور زیاد گفت: «دیدید عجب چیزی است؟ ابر فناوری به سویالاچیکا رسیده! آینده این است! چشم شاهین!» فلیپه آب دهنش را قورت داد و گفت: «دارم می بینم.» استبان گلویش را صاف کرد و جوری شروع کرد به حرف زدن که انگار سر کلاس علوم است: «این یک جور سامانه ی داده ورزی است که موقعیت توپ را در هر تصویر به صورت سه تعدی محاسبه می کند. بعد، با استفاده از قوانین فیزیک و از طریق دست کم دو تا دوربین که هم زمان یک تصویر را ثبت کرده اند، موقعیت های گوناگون پردازش شده را می گذارد وسط تا مسیری را که توپ طی کرده و همچنین برهم کنش این عوامل در زمین بازی را بازسازی کند.» همه مان جوری بهش نگاه می کردیم که انگار ژاپنی حرف می زند، مسئول های فنی بدون اینکه حتی یک ثانیه لفتش بدهند، با تمام سرعت شروع به کار کردند. ما هم طبیعتا مجبور شدیم از زمین فوتبال برویم بیرون. آلیسیا اعتراض کرد: «این جوری که نمی شود تمرین کرد.» ولی کسی بهش توجهی نکرد. همه داشتیم به متخصص ها و جرثقیلی نگاه می کردیم که داشتند چشم شاهین معروف را رویش کار می گذاشتند. اولش بالای سر هر کدام از دروازه ها دو تا جرثقیل پارک کردند. از هر کدام از جرثقیل ها چهار تا دوربین آویزان بود: دو تا بالای تیرک و دو تای دیگر دقیقا جلو و پشت تیرک. از جرثقیل ها یک عالمه سیم رنگ و وارنگ آویزان بود. چند تا متخصص دیگر سیم ها را می بردند سمت یک میز بزرگ نظارت که گذاشته بودندش زیر یک سایه بان سبز. روی میز سه تا کامپیوتر بزرگ یود و سه تا نمایشگر خیلی گنده که تصاویر انیمیشنی دروازه را از زاویه های مختلف پخش می کردند.  
سفارش:0
باقی مانده:1

غريبه

150,000 تومان

در بخشی از کتاب غریبه می‌خوانیم

درِ ماشین محکم بسته می‌شود. ماشین را با نگاهم دنبال می‌کنم که از راه فرعی می‌راند و وارد جاده می‌شود. این بیرون ظلمات است و چشم چشم را نمی‌بیند. صدای جیرجیرک‌ها و موجودات شب‌زی از لای بوته‌های کانولا شنیده می‌شود. نگاهی به دوروبرم می‌اندازم. من این‌جا بزرگ شده‌ام. تمام دنیایم در این‌جا خلاصه می‌شود و هیچ‌وقت کنجکاوی چندانی به دنیای بیرون نداشته‌ام. هرگز فکرش را هم نمی‌کردم که ممکن است روزی سروکارم به دنیاهای ناشناخته بیفتد. به آسمان پُرستاره‌ی بالای سرم نگاه می‌کنم. همان آسمان پُرستاره‌ی همیشگی. تمام عمرم به این آسمان پُرستاره‌ چشم دوخته‌ام. تنها آسمانی که تابه‌حال دیده‌ام. تمام آن ستاره‌ها، ماهواره‌ها، ماه. می‌دانم که ماه بسیار دور است. اما امشب خیلی عجیب به نظر می‌رسد. تابه‌حال هیچ‌وقت به‌اش فکر نکرده بودم، اما اگر من می‌توانم همه‌ی این‌ها تمام ستاره‌ها و ماه را از این‌جا با چشمان خودم ببینم، آیا این خودش مفهوم فاصله را زیر سؤال نمی‌برد؟ به داخل خانه که برمی‌گردم همه‌جا سوت‌وکور است. هِن باید خواب باشد. این کارش کمی عجیب است. یعنی بدون این‌که منتظر بماند تا کمی درباره‌ی آن‌چه رُخ داده گپ بزنیم رفته بالا و خوابیده؟ لابد خیلی خسته است. دلیل دیگری نمی‌تواند داشته باشد. یک ناآشنا با خبرهایی باورنکردنی، بدون اطلاع قبلی، ناگهان دم‌در خانه‌ی ما ظاهر شد. پس درک می‌کنم اگر هِن خسته شده باشد. چراغ اتاق‌نشیمن را خاموش می‌کنم. لیوان خالی آب و بطری آبجو را از روی میز برمی‌دارم و به آشپزخانه می‌برم و روی کابینت کنار سینک می‌گذارم. درِ یخچال را باز می‌کنم، نگاهی به داخلش می‌اندازم، اما چیزی برنمی‌دارم. هوای خنکی که از داخل یخچال بیرون می‌زند احساس خوشایندی دارد. در تاریکی از پله‌ها بالا می‌روم. روی هر پله می‌ایستم و به قاب عکس‌های روی دیوار نگاه می‌کنم. یادم نیست آخرین‌بار کِی این کار را کردم: این‌که روی پله‌ها بایستم و به این عکس‌ها نگاه کنم. به خاطر نبودِ نور مجبورم به دیوار نزدیک‌تر شوم. سه قاب‌ عکس کنار هم از دیوار آویخته شده: یک عکس از من و هِن با همدیگر و دو عکس هم از هر کدام از ما به‌تنهایی.

پیش‌روی

125,000 تومان
رمان پیشروی (The March) بیانگر تاریخ است، تاریخی که رنگ و بو دارد، حس می‌شود، صدا دارد و شنیده می‌شود. این تاریخ صرفا یک خطی روایی صاف و تک بعدی‌ و ساده که در کتاب‌های تاریخی دیده می‌شود نیست. پر از خانه‌های ویران شده و اسب‌های بر زمین افتاده است، بوی باران، گرد و خاک بعد از جنگ و خون‌های ریخته شده‌ای که در هیچ کتاب تاریخی دیده نمی‌شود. کتاب پیشروی مربوط به جنگ داخلی آمریکا برای از بین بردن سنت برده‌­داری است. داستان پر از شخصیت‌‌های مختلف است که هر کدام به نوعی درگیر جنگ شده‌اند، برخی سربازان جنوبی هستند و بعضی فرمانده­‌هان و سربازان شمالی. عده‌ای اصلاً علاقه‌­ای به شرکت در جنگ نداشتند و عده‌ای برده‌­های آزاد شده. بهترین اتفاقی که برای یک نویسنده می‌تواند بیفتد این است که درست وقتی همه فکر می‌کنند به پایان راه رسیده با نوشتن رمانی همه را شگفت زده کند. این اتفاقی‌ست که با انتشار این کتاب برای ای ال دکتروف (E. L. Doctorow) افتاده؛ آن هم بعد از هفتاد سالگی. رمانی که برنده جایزه سال انجمن منتقدان کتاب و جایزه پن فاکنر شد و در لیست نهایی جایزه پولیتزر هم قرار گرفت. ادگار لارنس داکترو را در ایران و جهان با رگتایم می‌شناسند. وی سال 1931 در نیویورک به دنیا آمد. اجدادش از مهاجران یهودی روس بودند. نخستین رمانش "به هارد تایمز خوش آمدید" نام داشت و از سال 1969 نویسنده‌ای تمام وقت شد و با رمان "دانیال" در سال 1971 به شهرت رسید. نقطه اوج کار او "رگتایم" بود که پس از انتشار برای او شهرت جهانی به همراه داشت و به زبان‌های بسیار ترجمه شد و همواره در فهرست مهم‌ترین رمان‌های قرن بیستم قرار دارد. داکترو تا امروز یازده رمان و سه مجموعه داستان منتشر کرده است. نویسنده در کتاب پیشروی، برای خلق رمانی ماندگار سراغ یکی از مهم‌ترین برهه‌های تاریخ آمریکا رفته؛ روزگار جنگ‌های داخلی. دوره‌ای که درباره آن کتاب‌های مختلفی نوشته شده اما چیزی که رمان داکترو را از آن دیگر آثار جدا کرده و در زمره‌ی رمان‌های انگشت شمار تاریخی قرار می‌دهد، بیان این موضوع است که چگونه جنگ‌های داخلی آمریکا توانستند این کشور را دگرگون کنند و از دل آن آمریکای جدیدی بیرون بیاورند؛ با بنیان‌های ارزشی جدید که ستون‌های آمریکای امروز بر آن استوارشده است. نسبتی که رمان ای ال دکتروف با تاریخ امریکا برقرار می‌سازد این است که نویسنده با بیانی زنده و قدرتمند بسیار هنرمندانه و جذاب، چگونگی وقوع یک اتفاق بزرگ تاریخی را روایت می‌کند که نزدیک به صد و پنجاه سال از آن گذشته؛ ماجرای پیش‌رویِ لشکر شصت هزارنفری ژنرال شرمن که از شمال آمریکا به سمت جنوب آن می‌رود تا جدایی طلبان ایالات جنوبی را که به دلیل لغو قانون ‌برده‌داری توسط آبراهام لینکلن، منافع خود را در خطر دید‌ه و سر به شورش گذاشته‌اند، برجای بنشاند. کنار هم قرار گرفتن سربازان سفید و سیاه در طول این پیش‌روی، برخورداری آن‌ها از یک هویت واحد، نقشی که در دگرگون کردن سنت برده‌داری بازی می‌کنند و بدل شدن آن به سرآغاز شکل‌گیری جامعه‌ای جدید و مستعد برای پذیرفتن تغییراتی روبه جلو و... از جمله ایده‌هایی‌ست که در لایه‌های مختلف این اثر می‌توان ردیابی کرد.
سفارش:0
باقی مانده:1

به هواي دزديدن اسب ها

47,000 تومان
پر پترسون در رمان «به هوای دزدیدن اسب‌ها» با اختیار روزهای پیری زنی در پایان قرن بیستم میلادی قرنی را روایت می‌کند که افراد بسیاری را اسیر خود کرده است. قرنی که هم جنگ‌های بزرگ داشت و هم انقلاب‌های فراوان. قرنی که افراد بسیاری را اسیر خودش کرده است و افراد بی‌شماری را قربانی خویش. قرن بیستم میلادی برای هر اروپایی قرنی به‌غایت رنج‌آور بوده است. قرنی که در آن شکافی عمیق نسل‌ها را از یکدیگر متمایز کرده و افراد هر خانواده را چنان از یکدیگر جدا کرده است که به بیگانگانی می‌مانند که هرگز یکدیگر را نشناخته‌اند و مجبورند از نو به دنبال یکدیگر بگردند. پیرزنی تنها، در کنار جنگل و رودخانه‌ای که هیچ حادثه‌ی غریبی ندارد، در اواخر قرن بیستم فردی را می‌بیند که یادآور روزگار گذشته است، روزگار کودکی و شیطنت، نوجوانی و ماجراجویی، آن هم در زمانی که جنگ بزرگ دوم جهانی افراد را به بازی می‌گیرد و سرنوشت‌شان را به طعنه تسخیر می‌کند. پترسون در این رمان توانسته است قصه‌ای ببافد که سرنوشت بسیاری بوده است. پا گرفتن در میان آشوب جنگ‌های بزرگ حادثه‌ی تازه‌ای نیست. سرکشی به گذشته و مرور قرنی اتفاق تازه‌ای نیست. اما پترسون این‌بار زنی نروژی را، زنی از اهالی منطقه‌ی ساکن و خاموش اروپا، راوی رمان خودش می‌کند تا نشان دهد که جنگ تا کجا می‌تواند سرنوشت افراد را درگیر کند و مرگ را برای‌شان به ارمغان بیاورد. به هوای دزدیدن اسب‌ها فقط راوی جنگ و نابودی نیست، بلکه با اختیار سرنوشتی زنده و پویا سرنوشت نسلی را مرور می‌کند که از پس مصایب زیستن برآمده و آن را شایسته‌ی نامش کرده است.
سفارش:0
باقی مانده:2

بی‌پناه

58,000 تومان

معرفی کتاب بی‌پناه

کتاب بی‌پناه ششمین اثر نویسنده فرانسوی اولیویه آدام است که در سال 2007 موفق به کسب دو جایزه ادبی در کشور فرانسه شد. این کتاب داستان زنی را بازگو می‌کند که در منطقه‌ای دورافتاده، روزگار سخت و کسالت‌باری را می‌گذراند، اما پناه آوردن چند مهاجر از کشورهای آسیایی و آفریقایی به همسایگی او ماجراهای جالبی را برایش رقم می‌زند. درباره کتاب بی‌پناه: این کتاب از سرخوردگی‌ها، تنهایی‌ها و بی‌پناهی‌های انسان‌ها روایت می‌کند. شخصیت اصلی کتاب بی‌پناه (À l'abri de rien) زن میانسال و افسرده‌ای به نام ماری است که در منطقه‌ای دوردست در فرانسه به نام جنگل کاله به تنهایی زندگی می‌کند. ماری دیگر از زندگی خود لذت نمی‌برد و هیچ چیز او را خوشحال نمی‌کند و زندگی‌اش کاملا یکنواخت شده است تا اینکه حضور پناهجویانی از کشورهای مختلف خاورمیانه و آفریقا که با رویای رفتن به انگلیس به طور موقت آنجا ساکن می‌شوند، زندگی ماری را دگرگون می‌کند. این مهاجران خیال ساختن زندگی نو در کشور جدیدی را در سر می‌پرورانندآن‌ها و ماری ارتباط خوبی با هم برقرار می‌کنند. ماری با کمک کردن و هم صحبتی با مهاجران حالش بهتر می‌شود و نشاط پیدا می‌کند اما به زودی همه چیز دوباره رنگ و روی زیبایش را از دست می‌دهد. فیلم فرانسوی‌زبان «مامان دیوانه است (Maman est folle)» اقتباسی از این رمان است که جایزه بهترین فیلمنامه فستیوال روشل را به دست آورد. اولیویه آدام درباره خلق رمان بی‌پناه می‌گوید: «سرانجام پس از چهارسال مجادله‌های درونی خود بالاخره مجبور به نوشتن این کتاب شدم اما از همان ابتدا شخصیت ماری را همراه خود می‌دیدم.» آنچه که به خوبی عیان است تسلط آدام و بینش او نسبت به مشکلات فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی است که در کشورش می‌گذرد و آگاهی او نسبت به مشکلاتی که مهاجران با آن‌ها دست و پنجه نرم می‌کنند. او به خوبی توانسته است گوشه‌ای از این مسائل را به دور از هر گونه شعار زدگی و مبالغه‌ای به تصویر بکشد.
سفارش:0
باقی مانده:1