

دزدان دریایی تصادفی 2/ سفر به جزیرهی اژدها
73,000 تومان
افسانهها قصهاند… و قصهها جاودانه!
از زمانی که برایان سیبورن و دوستانش، پیتر و تام، به کشتی دزدهای دریایی آنیون پیوستند، زندگیشان دگرگون شد.
آنها بهطور اتفاقی کاری کردند که آخرین گونهی اژدها سر از تخم دربیاورد.
سرنشینان کشتی رهسپار یک ماجراجویی جدید شدند تا برای دوستِ نفسآتشینشان خانوادهای پیدا کنند.
فقط 2 عدد در انبار موجود است
دزدان دریایی تصادفی 2/ سفر به جزیرهی اژدها
نویسنده |
کلر فایرز
|
مترجم |
اکرم حسنپور
|
نوبت چاپ | — |
تعداد صفحات | 328 |
نوع جلد | —- |
قطع | — |
سال نشر | — |
سال چاپ اول | —— |
موضوع |
کودک و نوجوان
|
نوع کاغذ | —— |
وزن | 0 گرم |
شابک |
9786222041311
|
وزن | 0.5 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: aisa
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
بیست: رمان ترک سیگار
آسمان کیپ ابر
معرفی کتاب آسمان، کیپ ابر
مجموعهای از داستانهای کوتاه با حال و هوای عشق، اندوه، فقدان و زندگی که تا مدتها پس از تمام شدن اثر همراه شما خواهند ماند. کتاب آسمان، کیپ ابر اثری خواندنی به قلم سید محمود حسینی زاد است که 13 داستان کوتاه و جذاب را دربرمیگیرد.درباره کتاب آسمان، کیپ ابر:
این مجموعهی شگفتانگیز عنوان آخرین قسمت از سهگانهای است که دو قسمت دیگر آن، به نامهای سیاهی چسبناک شب و این برف کی آمده قبلتر به چاپ رسیدهاند. قرار بر این بود که آسمان، کیپ ابر دومین کتاب از این سهگانه قرار بگیرد اما در نهایت، به دلیل تاخیر زیاد در گرفتن مجوز، دیرتر از دو مجموعهی دیگر به چاپ رسید. سید محمود حسینی زاد (Mahmoud Hosseini Zad) برای نوشتن این کتاب از زندگی شخصی خود و اطرافیانش الهام فراوانی گرفته و البته کمی هم چاشنی تخیل به آن اضافه کرده است. او خود بیان میکند که در پس تمام قصهها یک بغض نترکیده وجود دارد. هنگام مطالعهی این اثر احساس میکنیم کنار دوستی صمیمی به گپ زدن نشستهایم و او برایمان از ماجراهایی که از سر گذرانده میگوید. البته این موضوع نباید باعث شود گمان ببریم حسینی زاد در کتاب آسمان، کیپ ابر دست به خاطرهگویی یا بیوگرافینویسی زده است؛ بلکه او عناصری را از تجارب خود وام گرفته و از طریق آن اثری دلپذیر را خلق کرده است. نثر روان، تند و کوتاه او در این کتاب، همانند دیگر آثارش، باعث شده قصههای کتاب آسمان، کیپ ابر به یکی از پرکششترین داستانها تبدیل شوند. قدرت خالق کتاب در تصویرسازی داستانها، به خصوص ترسیم مناظر طبیعی و همچنین توجه فراوان به جزئیات از ویژگیهایی است که دو چندان به جذابیت کتاب افزوده است. محمود گفت دلم تنگ ميشود، هنوز هم بعد از اينهمه سال گاهي صدايم ميکند بيشتر بين خوابوبيداري، يا وقتي جايي هستم غريب و ناآشنا. وقتي بارانهاي طولاني ميبارد صدايم ميکند. صدايش مدام دوروبرم است. هنوز هم گاهي دلم ميخواهد تلفن را بردارم و شمارهاش را بگيرم و او گوشي را بردارد و بگويد «الو»، من سلام کنم و او بگويد «محمودجان!» ـ از متن کتاب ـبهترين شکل ممکن
درباره کتاب بهترین شکل ممکن
از جمله ویژگی های بارز این کتاب می توان به جنبه سینمایی داستان ها اشاره کرد که خود این کتاب را از دیگر آثار این نویسنده متمایز می نماید. کتاب بهترین شکل ممکن تلفیقی از ادبیات و سینماست و سبک جدیدی از نوشتارهای لذت بخش مستور را به نمایش می گذارد که شاید موفق ترین اثر مصطفی مستور حتی در کنار دیگر آثار پرفروش وی مانند روی ماه خداوند را ببوس رقم بخورد. کتاب بهترین شکل ممکن روایت هایی صمیمانه و خودمانی از زندگی است. روایت هایی با تجربه های تلخ و شیرین. به نظرم این کتاب تداعی کننده دوران عاشقی است. دورانی که هر فرد آن را تجربه کرده است.قسمت هایی از کتاب
حس کرد کسی که نمی دانست کیست یا چیست ناگهان از او می خواهد بازی را رها کند؛ آن هم دقیقا زمانی که او دارد به بهترین شکل ممکن بازی میکند. برای اولین بار احساس کرد دارد چیزی را از دست می دهد که همیشه فکر می کرد تنها متعلق به خودش بوده است. حس کرد در بازی نابرابری فریب خورده است. مثل کودکی بود که ناگهان اسباب بازی اش را از او گرفته باشند. دلش خواست بزند زیر گریه. دلش خواست جیغ بکشد، اعتراض کند، التماس کند، فحش بدهد. دلش خواست برود وسط خیابان و رو به جایی که نمیدانست کجاست، فریاد بزند: «از جون من چی میخواهید؟»
توی یک کتاب نوشته بود آدم ها وقتی برهنه می شوند کم وبیش به هم شباهت پیدا می کنند و من فکر می کنم عاشق ها هم مانند آدم های لُخت به شدت به هم شباهت دارند.
شب ها قبل خواب سعی کنید سه دقیقه خودتون رو جای چیز دیگهای بذارید. می گفت سه دقیقه خیلی زیاده اما با تمرکز و تمرین زیاد می شه این کار رو کرد. مثلا جای یه برگ درخت توی یه جنگل تاریک. یا جای یه سنگ وسط بیابون. یا جای یه پیرمرد آب زیپو که نیم ساعت طول می کشه تا کفش های لعنتیش رو بپوشه. جای یه حشره. یه سیفون توالت. یه توپ فوتبال. یه تابوت. یه جفت کفش. جای یه قدیس، یه روسپی، یه گربه. میگفت اگه مدتی این کار رو انجام بدید حس میکنید انگار دنیا داره توی روح تون نفس می کشه.
تاول
معرفی کتاب تاول
کتاب تاول اولین اثر مهدی افروزمنش که با بیانی ساده و داستانی قوی، جایزهی رمان اول هفت اقلیم را از آن خود کرده، روایتی از محلهای نزدیک میدان راه آهن به نام «فلاح» در دههی 70 است که در آن روز شب نمیشود مگر اینکه دعوا و درگیری اتفاق بیفتد. این رمان داستان یکی از بچههای همین محل به نام «جعفر» است که روزی قهرمان کشتی و مورد احترام ساکنین محل بوده، تا هنگامی که تعادل روانیاش را از دست میدهد و معتاد و لات میشود و سرانجام در گیر و دار یک خصومت، سرهنگ سرشناسی را به قتل میرساند. افروزمنش در کنار داستان جعفر، قصهی آدمهای دیگری را هم روایت میکند؛ خانم ژاپنی که زن برادر جعفر است، اشرف شلغم، سرهنگ آرنولد، مجید سریش، یوسف آتاری، قاسم سلمونی، حسن جگرکی و خود راوی. در حقیقت، تاول داستان محلهی فلاح را روایت میکند. آدمهای داستان یک ویژگی مشترک دارند و آن فقر و سرنوشت نه چندان درخشان است. گویی آنها شخصیتی مستقل ندارند و تنها در محلهشان معنا مییابند. آنها در ایستادن در برابر نظم و قانون متفاهم و سرسخت هستند و دنیایی جدا از تمامیت شهر را شکل میدهند. راوی داستان نوجوانی است که با هیجان و کنجکاوی خاصی ماجراها را تعریف میکند و هر از گاهی که از چیزی باخبر نیست، به نقل قول از زبان زنان همسایه و خاله زنکهای قدیمی محل متوسل میگردد. تاول روایت آدمهایی است که هر روز در اطراف خود میبینید؛ همان قدر لمس کردنی و باور کردنی. روایتی واقعگرایانه که افروزمنش میکوشد وقایع را همان گونه که هست، بازسازی کند. او در این اثر از اجتماعی آشنا حرف زده و کوشیده است بخشی از ساختار اجتماعی و فرهنگی جامعهی شهری را نشان دهد، با شخصیتهایی ملموس که شما را درگیر خود میکنند و به فضای داستان میبرند. انگار در آن محله سالها با جعفر، قاسم سلمونی، اشرف شلغم و بقیهی آدمهای آن زندگی کردهاید و هر روز شاهد ماجراهای محله بودهاید. از مهمترین نقاط ضعف این رمان میتوان به عدم تسلط نویسنده به راوی و هرج و مرجی اشاره کرد که به دلیل همین عدم شناخت بر قصه غالب شده است. در نیمهی اول داستان، شما با یک راوی خردسال و نونهال روبرو میشوید که لابلای آدمها میچرخد و روایت میکند اما در نیمهی دوم آن، بدون هیچ رویداد و پرش زمانی خاصی، راوی کودک به یک جوان تبدیل میگردد و در بعضی جاها هم حضورش فعل میشود! این نابسامانی روایت تا پایان داستان ادامه مییابد. در بخشی از کتاب تاول میخوانیم: جعفر هر جا مینشست دم از انتقام میزد. شب که شد، پنجشنبه، همه توی فوتبال دستی میدانستند جعفر آزاد شده و میخواهد انتقام بگیرد، اما کسی باور نکرده بود. تا قبل از اینکه آقاحیدر بیاید داخل و بعدش خود جعفر، تعریف میکردند جعفر چی گفته و میخندیدند. یکی گفت جعفر گفته «به روح ننهم دهنش رو صاف میکنم.» بعدش هم اضافه کرد «زرشک.» آن یکی تعریف کرد جعفر در حالی که با تیزی دسته چوبیاش به نیمکت توی دخمه میزده، گفته «کاری میکنم بدونه جعفر کیه.» نادر بود که از آنطرف شیشکی کشید تا همه بترکند از خنده. عباس دختر هم خلاص شده بود. خندید که به من گفته «کاری میکنم تا قیوم قیومت اسم جعفر از این محله پاک نشه. فکر نکنی چون سرهنگه بیخیالش میشم! زده باید تاوون بده.» بعد هم صداش را جور خاصی کلفت کرد، گفت «من که گرخیدم، وای به حال سرهنگ.» همه خندیدند. گفتم، پنجشنبه بود و یک کلاغ چهل کلاغهای کار جعفر هنوز توی محل جمع نشده بود که خودش آفتابی شد. موضوع انتقام را هم از صبح به کس و ناکس گفته بود. سرهنگ، همانطور که توی فوتبال دستی به آق حیدر قول داده بود، جعفر را به دادسرا نفرستاده بود و با استفاده ا اختیاراتش او را آزاد کرده بود. این طور میگفتند. نمیدانستیم دقیقاً کی آزاد شده و اصلاً آیا این دو روز توی کلانتری بوده یا سرهنگ همان دیشب آزادش کرده بود. اولین ساعتی که یکی گفته بود او را دیده نزدیکهای ظهر بودهبگذارید میترا بخوابد
معرفی کتاب بگذارید میترا بخوابد
کتاب بگذارید میترا بخوابد نوشتهی کامران محمدی، با موضوعی روانشناختی، داستان آدمهایی را به تصویر میکشد که وجه اشتراک زندگیشان عشق، خیانت و فراموشی است. این رمان از سه داستان هم راستا تشکیل شده که میتوانید در هر یک از آنها حضور یکی از این عناصر را پررنگتر بدانید: خواهر و برادری به نام ایوب و ماریا که اتفاقی در گذشته زندگی آنها را تحت تأثیر قرار داده و به فراموشی سپرده شده است. در این اثر داستان عاشقانهی ماریا و هیوا و ایوب متأهل که همزمان با سه زن به نامهای میترا، شهرزاد و ستاره در ارتباط است را میخوانید. میترای 42 ساله که زنی تودار است و کمتر حرف میزند و متفاوت با زنهای دیگر رفتار میکند با ایوب ارتباط دارد. ایوب همسر ستاره، علاوه بر میترا، با شهرزاد هم در ارتباط است. ستاره زنی معمولی است و شوهر و زندگیاش را دوست دارد. «بگذارید میترا بخوابد» دومین جلد از سه گانه کامران محمدی است. این داستان دومین اثر از این مجموعه محسوب میشود که نخستین جلد آن پیش از این با عنوان «آن جا که برفها آب نمیشوند» از سوی همین ناشر منتشر شده است. از روی این کتاب در سال 1394 فیلمی هم ساخته شده که بسیار مورد استقبال قرار گرفت. این اثر رمانی محسوب میشود که یک نویسندهی مرد با رویکردهای روانشناختی خود، پیرامون افکار، احساسات و رفتارهای زنان نگاشته است. این رمان شش شخصیت اصلی دارد که رابطهی زنها با یکدیگر بیش از رابطهشان با مردان اهمیت دارد. متفاوت بودن شخصیت این زنها از جنبههای جالب و قابل توجه داستان است و نشان دهندهی جدی گرفتن شخصیت زنان توسط نویسنده میباشد. به ویژه آنکه رمان، قصه محور است و روابط علت و معلولی رویدادهای اصلیاش، لذت خواندن یک داستان پرفراز و نشیب را دو چندان میکند. از ویژگیهای این رمان زاویه دید نویسنده است. در شرایطی که تقریباً اکثر نویسندگان از زاویهی اول شخص استفاده میکنند نگاه کامران محمدی، دانای کل محدود به فرد است که بسیار منحصر به فرد میباشد. این سبک روایت داستانی باعث میشود تا نویسنده شخصیتهایش را به طور کامل مورد بررسی قرار داده و در موقعیتهای مختلف ذهنشان را زیر و رو کند. نویسنده دربارهی این کتاب میگوید: «من جنس ماده را برتر میدانم و به همین علت شخصیتهای زن برایم جذابتر هستند. رابطهی میترا و شهرزاد و ویژگیهای متمایزشان در حین نوشتن برای خودم جالب بود و امید دارم که خانمها از شخصیتپردازی زنها درکتابهایم رضایت کافی داشته باشند. در واقع فکر کنم «بگذارید میترا بخوابد» برای زنها بسیار جذاب باشد، به خصوص که از شش شخصیت محوری کتاب، چهارتایشان زن هستند. البته این همهی ماجرا نیست و داستان دیگری در کتاب وجود دارد که به گذشته مربوط است و با طرح مسئلهی تجاوز، قصه را پیچیدهتر خواهد کرد.»عشقهای فراموششده/ رابعه و بکتاش (جلد سخت)
محصولات مشابه
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-تاریخ هستی شناسی هنر
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-بخت اخلاقی
زیر نظر دکتر مسعود علیا بسیاری از علاقهمندان به فلسفه در ایران که با فضای مجازی بیگانه نیستند نام دانشنامه فلسفه استنفورد را شنیدهاند و چه بسا از این مجموعه کم نظیر بهره هم برده باشند. این دانشنامه حاصل طرحی است که اجرای آن در سال ١٩٩٥ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان ادامه دارد. این مجموعه از مدخلهای مناسبی برای ورود به گسترههای متنوع فلسفی برخوردار است و کسی که میخواهد برای اولین بار با مسأله یا مبحثی در فلسفه آشنا شود، یکی از گزینههای راهگشایی که پیش رو دارد این است که ابتدا به سراغ مدخل یا مدخلهای مربوط به آن در این دانشنامه برود.
نگارش، تدوین و انتشار مدخلهای دانشنامه فلسفه استنفورد به سرپرستی "دکتر ادوارد. ن. زالتا" افزون بر اینکه پیوندی فراگیر میان فضای دانشگاهی و عرصه عمومی برقرار کرده، ویژگیهای درخور توجه دیگری هم دارد و آن اینکه این دانشنامه به ویژه به کار دانشجویان و محققانی میآید که میخواهند در زمینهای خاص پژوهش کنند. ترجمه و انتشار تدریجی این دانشنامه به زبان فارسی و فراهم کردن امکان مواجهه شمار هرچه بیشتری از خوانندگان علاقهمند با آن از جمله اهدافی بوده که چه بسا مورد نظر بانیان این طرح بوده لذا "انتشارات ققنوس" با همکاری گروهی از مترجمان به سرپرستی "دکترمسعودعلیا" و با کسب اجازه از گردانندگان دانشنامه فلسفه استنفورد (SEP) اقدام به ترجمه و انتشار این دانشنامه مینماید و امیدوار است چاپ این مجموعه استمرار پیدا کند.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.