دشمن

115,000 تومان

سفارش:0
باقی مانده:2

معرفی کتاب دشمن اثر دیوید کالی

داستانی کودکانه، جذاب و تامل برانگیز دشمن درباره ی دو سرباز دشمن است که تنها در گودال های مجزا گرفتار می شوند و برحسب توصیفات خشن و دروغی که دفترچه های راهنما در رابطه با دشمن ارائه داده اند، بی خبر از انسان بودن یکدیگر به نابودی حریف برای پایان دادن به جنگ فکر می کنند.
این کتاب با تصویرهای زیبا و دیدنی تصویرگری شده است.
در بخشی از کتاب آمده است:
” اینجا انگار بیابان است.
بیابانی با دو گودال
گودال‌هایی با دو سرباز
سربازهایی با هم دشمن
جنگ ادامه دارد…”
کتاب دشمن، نوشته‌ی دیوید کالی کتابی است که شما را به فکر فرو می‌برد و در نهایت باعث می‌شود که درباره‌ی این موضوع فکر کنید:
چه کسی جنگ را شروع می‌کند؟ سرژ بلوک کتاب دشمن را تصویرگری کرده است و رضی هیرمندی آن را به فارسی ترجمه کرده است. این کتاب را نشر چشمه منتشر کرده است.

فقط 2 عدد در انبار موجود است

توضیحات

دشمن

نویسنده
دیوید کالی
مترجم
رضی هیرمندی
نوبت چاپ 5
تعداد صفحات 60
نوع جلد شومیز
قطع رحلی
سال نشر 1401
سال چاپ اول ——
موضوع
داستان
نوع کاغذ ——
وزن 0 گرم
شابک
9786002299680
توضیحات تکمیلی
وزن 0.0 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “دشمن”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

 

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

دويدن در ميدان تاريک مين

68,000 تومان

معرفی کتاب دویدن در میدان تاریک مین اثر مصطفی مستور

دویدن در میدان مین در چهار پرده نوشته شده و در پادگانی جریان دارد که اختناق شدیدی برپاست و سربازها و آدم هایی که در آنجا هستند را سخت شکنجه می کنند.
در حقیقت شاهد هستیم که فرمانده مرکز، امیرماهان و یاقوت را به دلیل عاشق شدن و تفکر در مورد چیستی دنیا و خدا مورد بازخواست قرار می دهد.
این کتاب به عنوان نامزد بخش هنری جایزه ی کتاب سال دفاع مقدس معرفی شد.» در بخشی از این اثر می خوانیم: «غروب بود. من زل زده بودم به پشت دست هاش. هر دو وحشت کرده بودیم.
بس که نزدیک شده بودیم به هم. بس که معصومیت ریخته بود آن جا، پشت دست ها.
بعد، من با انگشت اشاره، خطی فرضی و مورب، درست از وسط ساعد تا انگشت کوچک دست راست اش کشیدم و به او گفتم که عمیقا دوستش دارم.» کتاب حاضر را نشر «چشمه» منتشر کرده است.
سفارش:0
باقی مانده:2

کارگاه تراش روی شیشه

7,000 تومان
کتاب کارگاه تراش روی شیشه از جمله اولین کتب دانشگاهی است که به معرفی هنر تراش روی شیشه می پردازد و به صورت کاربردی این هنر صنعت زیبا را به دانشجویان و علاقه مندان این هنر آموزش می دهد. این کتاب، حاصل پژوهشی جامع از مجموعه کتب معتبر علمی و مقالات هنری مرتبط با هنر تراش و تزئینات روی شیشه است؛ همچنین مجموعه ای از تصاویر آثار فاخر تراش روی شیشه ایران را در موزه های خارجی ارائه می کند. کتاب حاوی سی دی فیلم آموزشی، همراه تصاویر سه بعدی از آثار نفیس اساتید تراش به ویژه استاد پرویز قلی زاده است که به پیوست کتاب ارائه می گردد.  

بازارها و نهادهای مالی

210,000 تومان
مطالعه و آشنایی با بازارها و نهادهای مالی برای تحلیلگران، مدیران و کارشناسان مالی و اقتصادی از دو بعد حائز اهمیت است: از بعد کلان؛ بدان جهت که نتایج بسیاری از مطالعات اثبات کرده اند که رشد بخش واقعی اقتصاد بدون توسعه بازارها و نهادهای مالی ممکن نیست، بسیاری از اقتصاددانان از زوایای مختلف، با شدت تأکید متفاوت، به بررسی نقش بازارها و نهادهای مالی در توسعه بخش واقعی اقتصاد پرداخته اند. برخی از اقتصاددانان این نقش را قابل اغماض و برخی دیگر آن را مهم تصور کرده اند. فصول «1» الی «3» کتاب به بررسی این موضوعات اختصاص داده شده است. از بعد خرد؛ تهیه برنامه راهبردی صحیح بر مبنای متغیرهای محیطی از مهم ترین وظایف مدیریت بنگاه اقتصادی است. برای تدوین برنامه راهبردی مالی، شناخت نظام مالی لازم است. نظام مالی از پنج جزء ابزارهای مالی، نهادهای مالی، بازارهای مالی، قوانین مالی و نهادهای نظارتی مالی تشکیل می شود. فصول «4» الی «13» کتاب به معرفی «اجزاء پنجگانه نظام مالی» می پردازد. این کتاب چارچوب مفهومی برای پاسخ به این پرسشهاست: چرا بازارهای مالی به وجود آمده اند و چرا ما به آنها نیاز داریم؟
سفارش:0
باقی مانده:1

قرائت عربی (3)

3,500 تومان
کتاب حاضر برای دانشجویان رشته زبان و ادبیات فارسی در مقطع کارشناسی به عنوان منبع اصلی درس «قرائت عربی 3» به ارزش 2 واحد تدوین شده است. امید است علاوه بر جامعه دانشگاهی، دیگر علاقه‌مندان نیز از آن بهره‌مند شوند. مقدمه الفصلُ الأوّلُ: فی تمجید الله، تَبارَک و تَعالی، و الحمد له و وصفِه، جَلَّ شأنُه الفصل الثّانی: فی تَقبیح الظُّلم و تَشدُّد علیٍّ (ع) فی الظّالم و الدِّفاعِ عَنِ المَظلوم الفصل الثّالثُ: فی اُسلوب حِوارهِ (ع) مَعَ ألَدِّ مُخالِفیه و أصحابه المُتَزَلْزلینَ فی إِرادتِهم الفصل الرابع: مُکاتَبتُه (ع) مُعاویهَ و رَدُّه لِمَکاتِیبه الفصل الخامس: الدُّ نیا لَیْسَتْ بدارِ قَرارٍ، فَعَلی العاقلِ أنْ لا یُولَعَ بها، ... الفصلُ السّادسُ: خُطبَتُه (ع) فی المتَّقینَ و تَبیینِ صِفاتِهم الحَـقیقیَّه الفصل السّابعُ: کلامُه (ع) فی القَضاءِ و القُضاه، و فیما یَجبُ عَلَیهم أنْ یَعملوه و ما عَلَیهم ... الفصلُ الثّامِن: فصول مِن اُسُس إداره شُوؤُنِ المَملکه أوْ ... (1) الفصلُ التّاسعُ: فصولٌ مِنْ أسُسِ إداره شُؤُون المَمْلَکه ... (2) الفصلُ العاشِر: فُصولٌ مِنْ اُسُسِ إِداره شُؤُونِ المَملکه ... (3) الفصلُ الحادیَ عَشَر: نَماذجُ مِنْ أقوالِه و مُعامَلاتِه و أفعالِه (ع) مَعَ وُلاتِه و عُمّالِه الفصلُ الثّانِی عَشَرَ: عَلیٌّ (ع) یُعَنِّفُ بَعضَ عُمّالِه (عُثمانَ بنَ حُنَیفٍ) وَ یُذَکِّرهُ واجِبَه... الفصلُ الثّالِثَ عَشَر: کلامُه (ع) معَ عُمّال الصَّدَقَه و إرشادُهُم لِلْقیامِ بما یَجِبُ عَلَیهم فی ... الفصلُ الرّابعَ عَشَر: وصایاهُ وَ تَعلیماتُه (ع) لأصحابه قَبلَ الْحَرْب و عندَ نُشُوبها الفصلُ الخامِسَ عَشَرَ: وَصایاهُ (ع) لأولاده وَأهلِه مصادر و مراجع

سفر در اتاق کتابت

11,500 تومان

معرفی کتاب سفر در اتاق کتابت

تجربه‌ی یک تعلیق ابهام‌آمیز در اتاقی کوچک همراه با پل استر، نویسنده‌ی برجسته‌ی آمریکایی... کتاب سفر در اتاق کتابت روایتی شفاف، خواندنی و درعین‌حال مبهم و رازآلود است که در یک اتاق و از دریچه‌ی نگاه پیرمردی می‌گذرد که هیچ‌چیزی به‌خاطر ندارد و به‌تازگی در این اتاقِ ناآشنا به هوش آمده است.

درباره‌ی کتاب سفر در اتاق کتابت

ماجرا در یک اتاق اتفاق می‌افتد. اتاقی نه‌چندان بزرگ که پیرمرد حاضر در آن، با حالتی گیج و درحالی‌که هیچ چیز را به‌خاطر نمی‌آورد در آنجا به هوش آمده. پل استر (Paul Auster) در کتاب سفر در اتاق کتابت (Travels in the Scriptorium) با چیره‌دستی خاص خودش، بار دیگر داستانی را خلق کرده که مخاطب را در یک تعلیق نفس‌گیر و جذاب به دام می‌اندازد و بیرون آمدن از معمایی که او به‌تصویر می‌کشد، به این آسانی‌ها امکان‌پذیر نیست‌. شخصیت اصلی روایت، پیرمردی است که دچار فراموشی شده و حالا تلاش می‌کند که با زیرنظر گرفتن اشیای اتاق، ردّ آشنایی پیدا کند و چیزی را به خاطر آورد. اما، با گذشت زمان، متوجه می‌شود که طرز مرموزی در آنجا زندانی شده است. پیرمرد متنی را که روی میز اتاق قرار دارد، می‌خواند. در این متن داستان یک زندانی دیگر از دنیایی دور و ناشناخته نوشته شده و به‌نظر می‌رسد، کسی یا کسانی آن را همراه با چند قطعه عکس و با یک هدف مشخص، روی میز و برای پیرمرد قرار داده‌اند. نقطه‌ی اوج ماجرای کتاب سفر در اتاق کتابت از آنجا آغاز می‌شود که شخصیت‌های متفاوت، در سلول با پیرمرد ملاقات می‌کنند. شخصیت‌هایی که او همچنان آن‌ها را به‌خاطر نمی‌آورد، اما هر کدامشان، سرنخی را درباره‌ی گذشته و هویت پیرمرد به او می‌دهند. پل استر هنرنمایی خود را با وجود یک دوربین در اتاق و ضبط صدای پیرمرد و دیگران به رخ می‌کشد و داستان را وارد سطح جدیدی می‌کند. حالا پیرمرد می‌داند که همه‌ی اعمال، رفتار و صحبت‌هایش با دیگران ضبط و توسط افراد دیگر در تمام طول مدتی که در اتاق است، دیده می‌شود. اما، گره اصلی داستان در این نقطه خلاصه می‌شود که پیرمرد کیست؟ چه اتفاقی زندگی او را به این اتاق ناآشنا و مبهم پیوند زده است؟ ملاقاتی‌ها چه کسانی هستند و چه رازی در گذشته‌ی او پنهان شده است؟ پل استر همه‌ی این سؤالات را در لابه‌لای جادوی کلمات و قلم خود به زیبایی هرچه تمام‌تر پاسخ داده است. کتاب سفر در اتاق کتابت به همت نشر چشمه وارد بازار کتاب شده و احسان نوروزی کار برگردان آن را به زبان فارسی برعهده داشته است.
سفارش:0
باقی مانده:2

مهماني تلخ

70,000 تومان

در بخشی از کتاب مهمانی تلخ می‌خوانیم

با انگشت جلو را نشان داد. خواستم راه بیفتم که دیدم دنده عقب گرفت و به سرعت آمد طرفم. جلوام که رسید، زد روی ترمز، طوری که لاستیک‌ها چند سانتی روی آسفالت کشیده شدند. سرم را خم کردم و کنار شیشه‌ی نیمه پایین گفتم: « پارک‌وی. » با انگشت شست، صندلی عقب را نشان داد.

وقتی در را باز کردم، زنی که عقب نشسته بود، رفت کنار شیشه. سوار شدم. راننده زد توی دنده. گفت: « حالا تا نیایش بریم. » « من پیاده می شم. » خواستم دستگیره را بکشم که گفت: « بشین، آقاجون. بالاخره یه کاریش می‌کنیم. » برگشته بود. گفتم: « نمی خوام وسط راه تاکسی عوض کنم. » پایش را گذاشت روی گاز و ماشین از جایش کنده شد.

شاید هنوز بیست متر نرفته بود که گفت: « خیلی زود جوش می آری،آقا. » « جوش نمی آرم. گفتم که نمی خوام تاکسی عوض کنم. » « اصلاً اون جا که شما وایساده بودی تا صبح هم کسی سوارت نمی‌کرد. » از توی آینه نگاهی به من انداخت.

بعد سرش را چرخاند طرف مردی که صندلی جلو نشسته بود. گفت: « شما دیدینش، آقا؟ » مرد بی آن که نگاهش کند، گفت: « من اصلاً حواسم به خیابون نبود.» زن گفت: « من دست شونو دیدم. » « آره، منم همون یه دستو دیدم که از لای درخت ها اومده بود بیرون. معلوم می شه شما هم مثل من حواس تون خیلی جَمعه. » گفتم: « می خواستین بیام وایسم وسط اتوبان؟ »

« دیگه آخه شما هم خیلی رفته بودی کنار. تا آدم می اومد بفهمه چی به چیه، پنجاه متر رفته بودجلو. » مردی که جلو نشسته بود، گفت: « اتفاقاً ایشون کار درستی کردن. تو این شهر تا بخوای جوون الکی خوش هست. می زنن به آدم و درمی رن. بعدش هم هیچی به هیچی. جنازه ت افتاده وسط اتوبان. » زن گفت: « آره، واقعاً. » کیفش را که گذاشته بود روی زانویش، باز کرد و دستمالی بیرون آورد

 گفت: « اگه تا پارک وی می رین، من هم می آم. » راننده از توی آینه نگاهش کرد. « تا تجریش هم بخواین می رم. می خوام برم اون جا بنزین بزنم.«من همون پارک وی پیاده می شم.» دوباره توی آینه نگاهش کرد. گفت: «رو چشمم، خانم.» لبخند زد.

کمی بعد، وقتی داشتیم به پل گیشا نزدیک می شدیم، راننده شیشه اش را تا آخر پایین کشید. آرنجش را گذاشت لب پنجره و به ماشین بغلی نگاه کرد که داشت نزدیک ما حرکت می کرد. از پنجره‌ی بازش صدای آهنگ ملایمی به گوش می‌رسید.

گفت: «لامسب، انگار نه انگار پاییز شده. هوا از تابستون هم گرم تره». دست راستش را گذاشت به صورتش. حدس زدم دارد با سبیلش ور می‌رود. باز توی آینه نگاهی به من انداخت. وقتی دید حواسم به اوست، نگاهش را دزدید. با این حال هنوز چشم‌های ریزش پیدا بود.