دفترچه خاطرات جغد 1/ جشنواره‌ی بالادرختی اِوا

85,000 تومان

زندگی هوهویی اِوا بال‌قلنبه واقعاً هوهویی است. او همه‌ی همه‌چیز را برای دفترچه‌خاطراتش تعریف می‌کند. اگر می‌خواهید همه‌ی بال‌بالی‌های زندگی هوهویی‌اش را بخوانید، دفترچه‌خاطراتش را کش بروید!

این‌دفعه اوا یک نقشه‌ی عالی توی سرش دارد. او می‌خواهد یک جشنواره‌ی بهاری در مدرسه‌ی جغدی راه بیندازد. حالا اوا کلی کار دارد. فکر می‌کنید به‌تنهایی از پس این‌همه کار برمی‌آید؟

اوا جغد کوچولو یک فکر بکر دارد. او می‌خواهد در مدرسه یک جشنواره بهاره راه بیندازد که در آن کلی برنامه‌های جالب مثل شیرین‌کاری، شیرینی‌پزی، مسابقه لباس‌های خوشگل و مسابقه نقاشی برگزار شو

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

دفترچه خاطرات جغد 1/ جشنواره‌ی بالادرختی اِوا

نویسنده
ربکا الیوت
مترجم
سیدنوید سیدعلی‌اکبر
نوبت چاپ
تعداد صفحات 82
نوع جلد —-
قطع
سال نشر
سال چاپ اول ——
موضوع
کودک و نوجوان
نوع کاغذ ——
وزن 0 گرم
شابک
9786008025665
توضیحات تکمیلی
وزن 0.5 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “دفترچه خاطرات جغد 1/ جشنواره‌ی بالادرختی اِوا”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

چند صفحه از کتاب

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

عقرب: پرونده‌ی سرّی تاشا و کارآگاهش هنری

17,000 تومان
تاشا عاشق ماجراهای سرّی و کارآگاه‌بازی است.
کتابخانه‌اش پر از کتاب‌های کارآگاهی است.
هر کدام را ده‌ها بار خوانده و شم کارآگاهی خودش را قوی کرده است.
تاشا بدجوری منتظر است پرونده‌ای به تورش بخورد. یک بار هم سر همین موضوع گند بالا آورده است. اما این بار انگار واقعا پرونده‌ای سری به پستش خورده که فقط و فقط خودش می‌تواند از پسش بربیاید. عقرب!  
سفارش:0
باقی مانده:1

تندباد

18,000 تومان

معرفی کتاب تندباد

لوران گوده در کتاب تندباد، شما را با شخصیتی مواجه می‌کند که به خاطر فساد، تلخی و رنجی که در پیرامونش وجود دارد از زندگی به تنگ آمده و مدام مشغول روایت از جهان خشنی است که او را دربرگرفته و به قول خودش «دوست دارد سیاه و آزاد بمیرد». تندباد (Ouragan roman) رمانی پر از روایت‌های کوچک از محله‌های پست، کشمکش‌ها و تلاش برای حفظ هویت است. راوی مانند قصه‌گویان سیاه پوست قرن نوزدهم مداوم روایت می‌کند و باعث می‌شود شما با قصه‌ها و کلماتش میخکوب شوید. لوران گوده (Laurent Gaude) نویسنده‌ای است که در هر یک از آثارش به گوشه‌ای از جهان می‌رود و با پرداختن به رویدادها، آداب‌ و‌ رسوم، تاریخ و مصیبت‌هایی که انسان‌ ناخودآگاه با آن‌ها درگیر می‌شود، نگاهی از دنیای متفاوت در برابر چشمان شما می‌گذارد. او در این داستان به آمریکا می‌رود و قهرمانانش را از نیواورلئان و لوئیزیانا انتخاب می‌کند، شخصیت‌هایی که خود را رودرروی تندباد کاترینا (اوت 2005) می‌بینند و خط سرنوشت‌شان در تصویری از آخر زمان با هم تلاقی می‌کند. هنگامی که توفان شروع شد بیشتر محله‌های مرفه‌نشین خانه خود را تخلیه کردند، اما ساکنان سیاه پوست بخش‌های فقیر در خانه‌های خود ماندند چون نه وسیله‌ای برای فرار داشتند و نه تمایلی، چرا که زندگی برای آن‌ها در جای دیگر بی‌معنا بود. گوده که پس از این فاجعه بسیار دگرگون شده بود، تصمیم گرفت عکس‌ها و مقاله‌هایی از روزنامه‌های آن روزها را گردآوری کند. او در برنامه‌ای تلویزیونی می‌گوید که عکس زن سیاه‌ پوستی که پرچم امریکا را بر شانه حمل می‌کند از یکی از همین عکس‌ها زاده شده است. او به دنبال شخصیتی بود که لبریز از خشم و نفرت است و اضافه می‌کند «برای من جالب است که در چنین مواقعی آتش‌سوزی جنگل‌ها، زمین لرزه‌ها، فوران آتشفشان‌ها انسان پی می‌برد که نیروی حاکم بر این سیاره هم تراز قدرت او نیست و چیزی مبهم و ژرف وجود دارد که بشر واقعاً در برابر آن حقیر است. این‌که غرور انسان در چنین لحظه‌هایی خرد می‌شود و از بین می‌رود واقعاً جالب است.» بسیاری از استعاره‌های رمان برگرفته از تورات هستند، از جمله کشتی نوح در دل توفان و سیلاب و هرگونه ارجاع به کتاب‌های مقدس ناخواسته و غیر عمد بوده و نویسنده هیچ علاقه‌ای نداشته که مفاهیم دینی را وارد چهارچوب داستان کند. در بخشی از کتاب تندباد می‌خوانیم: به خیابان‌های شهر نگاه می‌کند که دارند خالی می‌شوند و به مردمی که دسته‌ دسته می‌دوند و خانه‌ها را ترک می‌کنند و می‌داند که جایی برای او نخواهد بود. پدرها را می‌بیند که ماشین‌ها‌ را پر از بار می‌کنند و بنزین ذخیره برمی‌دارند، مادرها را می‌بیند که با قیافه‌های درهم‌ کشیده برای چندمین‌ بار از بچه‌ها‌شان می‌پرسند که آیا قمقمه‌ها را پر کرده‌اند یا نه، همه را نگاه می‌کند و می‌داند که جزء آن‌ها نیست. او می‌ماند چون ماشینی ندارد، چون نمی‌داند کجا برود و خسته است. می‌ماند، شهر در تب‌ و تاب است و او جزء شهر نیست. مردم می‌ترسند، عرق‌ می‌ریزند و هول برشان داشته که یک دقیقه را هم هدر ندهند، ولی او با آن‌ها نیست. واقعاً نمی‌ترسد، به مرگ فکر نمی‌کند، فقط فکر می‌کند که این هم یک امتحان است، امتحانی سخت. می‌داند که دوباره از پا درمی‌آید، انگار زندگی فقط همین است و او باید تسلیمش شود. به مردها و زن‌هایی که می‌روند نگاه می‌کند و به محله‌ی نکبت‌بارش برمی‌گردد، سرافکنده برمی‌گردد. خیابان‌های این‌جا آرام‌تر از مرکز شهرند. کسی در جنب‌ و جوش نیست. باز خیابان‌های پهن و فقیرانه‌ای را می‌بیند که حتی خانه‌ها‌شان هم خسته به ‌نظر می‌رسند و بی‌اختیار صدای چکشِ قاضی را می‌شنود. باد بلند می‌شود. توفان نزدیک می‌شود و مثل همیشه قسمت آن‌هاست، قسمت بدبخت و بیچاره‌های درمانده، فقط مال آن‌ها. موقع پرداخت صورت‌ حساب به ‌نظرش می‌رسد که زن جوان طور عجیبی نگاهش می‌کند. شاید از این‌که آدمی عادی دیده جا خورده است. حتماً با خودش فکر کرده بود که مسافر اتاق 507 مردی است بدبخت، معتادی که بیرون‌ کردنش به این راحتی‌ها نخواهد بود. « از مینی‌بار استفاده کردید؟» اشاره می‌کند که نه و بعد اضافه می‌کند، «فقط یک تماس تلفنی داشتم.» زن درحالی‌که با اخم به صفحه‌ی کامپیوتر زل زده تصدیق می‌کند. رسیدش را چاپ می‌کند و می‌گیرد طرفش. او نگاه می‌کند. مدت مکالمه مشخص است: یک دقیقه و پنج ثانیه. خنده‌اش می‌گیرد. یک دقیقه و پنج ثانیه. زمان خیلی کمی بود برای بیرون کشیدنش از آن اتاق. شماره گرفته بود. به رغم سال‌های سپری‌شده هنوز شماره را از بر بود. فکر کرده بود خودش گوشی را برمی‌دارد یا این‌که باید پیغام بگذارد. برای شنیدن صدایش سر از پا نمی‌شناخت، ولی صدای بچگانه‌ای جواب داده بود. لحظه‌ای مکث کرده و بعد گفته بود «سلام، اسمت چیست؟» پسر بچه‌ی آن‌ طرف خط با اطمینان جواب داده بود «بایرون.» پرسیده بود «رز آن‌جاست؟» بچه انگار مردد بود. با صدای اخم‌آلودی جواب داده بود «مامانم؟» گفته بود «آره، به مامانت بگو من دارم می‌آیم.» بچه حرفش را بریده بود، «شما؟» شرم عجیب و خاصی سرتاپایش را گرفته بود. «کینو برنس.» و تکرار کرده بود «به‌اش بگو من دارم می‌آیم.» و گوشی را گذاشته بود. یک دقیقه و پنج ثانیه. حالا دوباره به این لحظه‌ها فکر می‌کند و نیروی تازه‌ای در وجودش ریشه می‌دواند. ضربان رگ‌هایش را حس می‌کند. عجله دارد. عجله دارد که این چند صد کیلومتر را طی کند و برود، آن‌قدر برود تا به او برسد، عجله دارد که پشت فرمان ماشینش بنشیند و بدون خوردن و نوشیدن براند، چهار‌صد کیلومتر براند. عجله دارد. این بی‌قراری از کی سراغش نیامده بود؟

سقوط

110,000 تومان

معرفی کتاب سقوط

شاهکاری بی‌تکرار از آلبر کامو، برنده‌ی جایزه‌ی نوبل ادبیات؛ در کتاب سقوط که آخرین داستانِ کاملی است که از نویسنده به انتشار رسیده، مخاطب سرگذشت شخصیتی پیچیده و مرموز خواهید بود، که سابقاً به کار قضاوت اشتغال داشته، و اینک، به مرور خاطرات خویش همت گمارده است. خاطراتی که از خلال آن، برخی از عظیم‌ترین چالش‌های فکری و اخلاقی انسانِ عصر مدرن بازگو می‌گردد.

درباره کتاب سقوط

آلبر کامو یکی از شناخته‌شده‌ترین نویسندگان ادبیات فرانسه در طول سده‌ی بیستم بود. این متفکر ژرف‌اندیش و داستان‌نویسِ مستعد، با مجموعه‌ی آثار قلمی خویش تأثیری به‌سزا بر طیف وسیعی از نویسندگانِ پس از خود نهاد، و نام خویشتن را به عنوان یکی از مهم‌ترین چهره‌های جریان روشنفکری فرانسه به ثبت رسانید. در کارنامه‌ی ادبی آلبر کامو، به عناوینی مهم و برجسته برمی‌خوریم. از جمله رمان کوتاه «بیگانه»، که نخستین اثر مهم وی محسوب می‌شود؛ و همچنین، نمایشنامه‌ی درخشان «کالیگولا»، که از حیث بازنمایی عقاید فلسفی نویسنده، یکی از شاخص‌ترین آثار او به شمار می‌رود. موضوع نوشتار پیش رو اما، یکی از پیچیده‌ترین آثار روایی آلبر کامو است؛ کتابی با عنوان سقوط (The Fall) که چاپ نخست آن به سال 1956 بازمی‌گردد. کتاب سقوط را، بسیاری پیچیده‌ترین رمان آلبر کامو، و البته، مهم‌ترینِ آن‌ها نامیده‌اند. از جمله ژان پل سارتر، فیلسوف و نویسنده‌ی مطرح فرانسوی، که طی مقاله‌ای خواندنی، از سقوط به عنوان دشوارترین اثر کامو یاد کرده است. رمان سقوط، برخلاف دیگر آثار روایی نویسنده، از جمله «بیگانه» و «طاعون»، داستان در معنای متعارف و کلاسیکِ کلمه نیست. بلکه بیشتر به جستاری فلسفی می‌ماند که در قالب رمان عرضه شده است. شخصیت مرکزی و راویِ این جستار - رمانِ درخشان، ژان باتیست کلمانس نام دارد. این مردِ میانسال که سابقاً به کار قضاوت اشتغال داشته، هم‌اینک مایل است خود را با عنوان «قاضی تائب»، یا «قاضی توبه‌کار» معرفی کند. تمام حجم رمان، از بیانات اعتراف‌گونه‌ی این قاضیِ سابق تشکیل شده است؛ بیاناتی که ظاهراً خطاب به رهگذری غریبه ادا می‌شوند. در طی این بیانات، ژان باتیست کلمانس از گذشته‌ی پرماجرای خویش پرده برمی‌دارد و به بسیاری از اشتباهاتی که در طول زندگی‌اش مرتکب شده، اعتراف می‌کند. خواننده خیلی زود درمی‌یابد که شخصیت ژان باتیست کلمانس، به واقع نماینده‌ی بخش اعظمی از مردمان جامعه‌ی غرب در طول سده‌ی بیستم است. مردمانی که در زندگی، بیش از همه، به انگاره‌ی مسیحیِ «قضاوت» تمسک جسته‌اند، و بخش قابل توجهی از حیات خویش را، همچون قاضی‌ای سختگیر، به داوریِ زندگی دیگران اختصاص داده‌اند. حال آن‌که خود بیش از همگان مستحق مورد داوری واقع شدن بوده‌اند. کتاب سقوط، علی رغم حجم اندکی که دارد، آکنده از مضامین و بحث‌های اساسی راجع به انسان مدرن و بحران‌های معنوی در زندگی اوست. انگاره‌ی قضاوت در این رمان نقشی مرکزی دارد، اما این انگاره، تنها مضمون رمان را نمی‌سازد. بلکه باید گفت که در این اثر، بحث‌هایی بس اساسی و کلی در باب ماهیت انسان، میل توأمان او به نیکی و بدی، و قوت‌ها و ضعف‌های اخلاقی‌اش مطرح شده است؛ بحث‌هایی که می‌تواند برای هر مخاطبی جذاب، و البته چالش‌برانگیز باشد.

عشق غريبه ها

420,000 تومان

در بخشی از کتاب عشق غریبه‌ها می‌خوانیم:

آموختن زبان ضروریْ و بنیادِ تمام آموزش‌هاست. این دو مسلمان که علاوه‌بر فارسیِ مادری، زبان فاضلانه‌ی عربی را نیز آموخته بودند، این را خوب می‌دانستند. آن‌ها از ایران سرمشق مهمی آورده بودند: اهمیت تسلط به زبان مادری در کنار یک زبان کلاسیک. از روی همین سر‌مشق بود که آن‌ها یازده‌ ماه در کرویدن هم انگلیسی بخوانند هم لاتین. تلاش‌های متناظر دانشوران آکسفورد، و چنان که بعد خواهیم دید، دانشوران کمبریج برای فراگیری عربی و تا حد کم‌تری فارسی، حاکی از دوسویگی روند آموزش در این دانشگاه بود. از دورانی که همه‌ی کلاس‌های دانشگاه به لاتین بودند مدت‌ها گذشته بود اما آکسفوردی که میرزا صالح و میرزا جعفر در پی ورود به آن بودند، همچنان بر زبان‌های خارجی به‌ویژه زبان‌های «کلاسیکِ» کم‌وبیش مُرده تأکید بسیار داشت. در خاطرات روزانه‌ی میرزا صالح، تلاش‌های او را برای واداشتن خودش به آموختن لاتین علاوه‌بر انگلیسی و فرانسوی می‌بینیم. دانستن چند زبان، به عنوان پیش‌نیاز، برای کسی با سوابق او چندان غیرعادی نمی‌نمود؛ از جوانانی همچون او، که دست سرنوشتْ به کار دیوانی در دربار گماشته بود، انتظار می‌رفت به حد اعلا فارسی و عربیِ ادبی را بیاموزند. محل کارش هم تبریز در غرب ایران بود، پس چه‌بسا ترکی هم می‌دانست. می‌دانیم که او با زبان اردوی «هندوستانی» هم، شاید به واسطه‌ی حضور تجار هندی در زادگاهش شیراز، آشنایی داشت. این زبان‌ها بزرگ‌ترین سرمایه‌های او و میرزا جعفر، و برگ‌های برنده‌ی آنان بودند.

برادر خوانده

90,000 تومان
بن تاملین، تنها فرزند خانواده، از دست پدرش بسیار عصبانی است. آن‌ها از تورنتو به جزیره‌ی ویکتوریا در استان دیگری نقل مکان کرده‌اند تا پدرش که یک دانشمند رفتارشناس است، در این‌جا کار کند. به این ترتیب بن باید تولد سیزده‌سالگی‌اش را تنها و دور از دوستانش در یک شهر و خانه‌ی جدید بگذراند. اما در همین روز اتفاق دیگری هم می‌افتد که او را عصبانی‌تر می‌کند و البته بر زندگی‌اش تأثیر مهمی می‌گذارد. مادرش با یک شامپانزه‌ی هشت روزه به خانه می‌آید. پدر بن در حال تحقیق روی موضوع آموزش زبان اشاره به شامپانزه‌هاست و به همین دلیل تصمیم می‌گیرد شامپانزه‌ای را از نوزادی به خانه بیاورد و بزرگ کند و مادرش دستیار این تحقیق است. همه از بن انتظار دارند که زان را به عنوان عضوی از خانواده بپذیرد و در بزرگ کردن و آموزش به او کمک کند. اما این کار برای بن غیرممکن است. به تدریج بن عاشق زان می‌شود و او را به عنوان برادر کوچک‌ترش می‌پذیرد. اما پروژه‌ی یاد دادن زبان اشاره به شامپانزه‌ها شکست می‌خورد. حالا زان باید به مراکز نگه‌داری حیوانات تحویل داده شود. بن حاضر نیست این موضوع را قبول کند و دیگران درک نمی‌کنند چرا او چنین واکنشی از خودش نشان می‌دهد. آن‌ها نمی‌فهمند چرا بن به یک شامپانزه چنین وابسته شده است. داستان از زاویه‌ی دید و زبان بن بیان می‌شود و حرف‌ها و نظرها و نوع نگاه بیانگر تفکر یک نوجوان سیزده‌ساله است. کتاب دو داستان موازی دارد که هم‌گام با هم پیش می‌روند. تعامل بن و زان و تعامل بن و دوستانش. بن چالش بزرگ دیگری هم دارد؛ کنار آمدن با پدر کنترل‌گر و سخت‌گیرش. خط اصلی داستان ساده است، اما در این خط ساده‌ی داستانی اتفاق‌های بسیاری می‌افتد و خواننده با پرسش‌هایی درباره‌ی ارتباط انسان و حیوان، حقوق حیوانات و اخلاق روبرو می‌شود.
سفارش:0
باقی مانده:1

سفر زمستاني

45,000 تومان

معرفی کتاب سفر زمستانی

یک کمدی سیاه جذاب!... کتاب سفر زمستانی اثر املی نوتومب داستان مرد جوان پریشانی است که تصمیم گرفته بدون هیچ انگیزه‌ی جنایی یا تروریستی هواپیمایی را در فرودگاه پاریس بدزد و به برج ایفل بکوبد. نوزدهمین اثر نوتومب، رمانی کوتاه با روایتی جذاب، قصه‌ای پرکشش و شخصیت‌هایی عجیب و منحصربه‌فرد است.

درباره‌ی کتاب سفر زمستانی

مردی جوان در فرودگاهی در پاریس منتظر است سوار هواپیما شود، آن را برُباید و با تمام مسافرانش به برج ایفل بکوبد. او که زوییل نام دارد و به‌اندازه‌ی اسمش عجیب‌وغریب است، هیچ انگیزه‌ی سیاسی، جنایی یا تروریستی‌ای پشت کارش ندارد. او حین عبور از گیت و سوارشدن به هواپیما زندگی‌اش را مرور می‌کند تا انگیزه‌ی فاجعه‌ای که قرار است رقم بزند، لااقل برای خودش شفاف شود. شغل زوییل بررسی وضعیت برق یا گاز و تأسیسات ساختمان‌هاست و باید به خانه‌ها سر بزند و شرایطشان را وارسی کند. در یکی از این بازرسی‌ها به خانه‌ای می‌رود که دو دختر جوان ساکنش هستند. این دو کاملاً با هم فرق دارند: یکی از آن‌ها دختری زیبا و سرزنده است و دیگری زنی دیوانه و زشت. زوییل عاشق دختر زیبا می‌شود ولی این دو زن رابطه‌ی عجیبی با هم دارند و همیشه با هم هستند. زوییل علیرغم تلاشش نمی‌تواند از هم جدای‌شان کند... سفر زمستانی (The Winter Journey) نوزدهمین رمان املی نوتومب (Amelie Nothomb)، نویسنده‌ی پرکار بلژیکی است که در سال 2009 منتشر شده. او هرسال حتماً یک رمان منتشر می‌کند و طرفدارانش همیشه منتظر کتاب جدیدش هستند. در این رمان، همانطور که شرح دادیم، او داستان مرد شوریده‌ای را بازگو می‌کند که اتفاقات غریبی که برایش رخ‌داده باعث شده تصمیم بگیرد دست‌به‌کاری فاجعه‌بار بزند. داستان به‌صورت اول‌شخص و از زبان زوییل روایت می‌شود. او از زمان حضور در فرودگاه و آماده شدن برای پرواز شروع به صحبت در مورد زندگی‌اش می‌کند و هر آنچه از کودکی بر سرش آمده را می‌گوید. اما ماجرای اصلی داستان آشنایی او با دو زن و عشق او نسبت به یکی از آن‌هاست. قصه‌ی عاشقانه‌ای نامتعارف که او را به جنون می‌کشاند. کتاب سفر زمستانی رمانی کوتاه محسوب می‌شود و خیلی سریع داستانش را تعریف می‌کند. املی نوتومب راوی چیره‌دستی است و بدون اضافه‌گویی و حاشیه رفتن، داستان کمدی سیاه و خوش‌خوانی ارائه می‌دهد. شخصیت‌های او باوجود منحصربه‌فرد بودنشان قابل‌درک هستند و می‌توان با آن‌ها ارتباط برقرار کرد. آدم‌ها این داستان، از خانواده گرفته تا آدم‌های پیرامون زوییل، همگی به‌نوعی دیوانه هستند و دیوانگی و نامتعارف بودن صفت مشترک همه‌ی آن‌هاست زوییل در میان آن‌ها چاره‌ای ندارد، جز اینکه خودش هم‌دست به جنون‌آمیزترین کار ممکن بزند. عنوان رمان به قطعه‌ی موسیقی سفر زمستانی (به آلمانی: Winterreise) ساخته‌ی فرانتس شوبرت ارجاع می‌دهد. زوییل برای اینکه بر ترسش در هنگام هواپیماربایی غلبه کند دائماً به این سیکل آوازی فکر می‌کند. املی نوتومب نه فقط در کشورهای فرانسوی زبان که در دنیا هم نویسنده‌ی محبوبی به‌حساب می‌آید و کتاب‌هایش تا حالا به بیش از چهل زبان ترجمه‌شده‌اند. او در ایران هم مشتاقان زیادی دارد. ترجمه‌ی فارسی رمان سفر زمستانی او را بنفشه فریس‌آبادی به انجام رسانده و نشر چشمه منتشر کرده است.
سفارش:0
باقی مانده:1