دفترچه خاطرات جغد 1/ جشنواره‌ی بالادرختی اِوا

85,000 تومان

زندگی هوهویی اِوا بال‌قلنبه واقعاً هوهویی است. او همه‌ی همه‌چیز را برای دفترچه‌خاطراتش تعریف می‌کند. اگر می‌خواهید همه‌ی بال‌بالی‌های زندگی هوهویی‌اش را بخوانید، دفترچه‌خاطراتش را کش بروید!

این‌دفعه اوا یک نقشه‌ی عالی توی سرش دارد. او می‌خواهد یک جشنواره‌ی بهاری در مدرسه‌ی جغدی راه بیندازد. حالا اوا کلی کار دارد. فکر می‌کنید به‌تنهایی از پس این‌همه کار برمی‌آید؟

اوا جغد کوچولو یک فکر بکر دارد. او می‌خواهد در مدرسه یک جشنواره بهاره راه بیندازد که در آن کلی برنامه‌های جالب مثل شیرین‌کاری، شیرینی‌پزی، مسابقه لباس‌های خوشگل و مسابقه نقاشی برگزار شو

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

دفترچه خاطرات جغد 1/ جشنواره‌ی بالادرختی اِوا

نویسنده
ربکا الیوت
مترجم
سیدنوید سیدعلی‌اکبر
نوبت چاپ
تعداد صفحات 82
نوع جلد —-
قطع
سال نشر
سال چاپ اول ——
موضوع
کودک و نوجوان
نوع کاغذ ——
وزن 0 گرم
شابک
9786008025665
توضیحات تکمیلی
وزن 0.5 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “دفترچه خاطرات جغد 1/ جشنواره‌ی بالادرختی اِوا”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

چند صفحه از کتاب

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

پروفسور شُخُلی و دستیارش خُل‌خُلی 3/ داستان‌هایی فلسفی درباره‌ی هنر

49,000 تومان

وقتی به یک آکادمی فکر میکنید، احتمالاً تصویر ساختمانی خیلی بزرگ با یکعالمه استاد و دانشجو میآید توی ذهنتان، اما «آکادمی کپلی» اینشکلی نیست! بیشتر وقتها توی این آکادمی فقط دو نفر هستند: پروفسورشخلی و خلخلی.

پروفسورشخلی استاد آکادمی کپلی است و خلخلی هم دستیارش. خلخلی سعی میکند تا میتواند از استادشخلی فلسفه یاد بگیرد، اما خب چون بیتجربه است، دستهگلهایی هم به آب میدهد!

آنها هر بار در مورد چیزهای مختلفی حرف میزنند. موضوع بحث آنها در این کتاب «هنر» است.

البته... این کتاب پروفسورشخلی و دستیارش خلخلی دربارهی هنر نیست. شما با خواندن این کتاب چیزی دربارهی فلسفهی هنر یاد نمیگیرید.

اصلاً این شما نیستید که در حال خواندن این کتاب هستید، راستش را بخواهید اصلاً کتابی در دست شما نیست! این کتاب، کتاب نیست! شما شما نیستید!

در بخشی از کتاب پروفسور شخلی و دستیارش خل خلی 3: داستان‌هایی فلسفی درباره‌ی هنر می‌ خوانیم:

در آکادمی فلسفه داشت از جا کنده می‌شد و پنجره‌ها می‌لرزیدند. خل‌خلی تک‌وتنها برای خودش آهنگ گوش می‌داد و خوشحال بود. اما این خوشحالی زیاد طول نکشید: «اینجا آکادمی فلسفه است یا دستیار من مهمانی گرفته؟!» «مهمونی که یه‌نفره نمی‌شه پروفسور. اینجا آکادمی فلسفه است ولی من داشتم بهترین آهنگ تاریخ همه‌ی دنیا رو گوش می‌کردم. جدید اومده آهنگش!» «خل‌خلی، ممکنه به خاطر صدای بلند این موسیقی ببخشمت، ولی برای این حرف خل‌خلی‌ای که زدی واقعاً باید اخراج بشی.» «پروفسور آخه چرا؟ شما حتی یه بار کامل این آهنگ رو گوش ندادید.» «نمی‌خوام هم گوش بدم خل‌خلی.»

مهمان انقلاب

65,000 تومان

در بخشی از کتاب مهمان انقلاب می‌خوانیم

روی کاناپه‌ی کتاب‌خانه خواب راحتی کردم. خیلی زود ساعت پنج و نیم صبح شد و باید دوباره سر کارم برمی‌گشتم. کار هم آرامش خاطری به بار نیاورد. آن‌هایی که به خانه می‌رفتند هیچ‌چیز مثبتی نداشتند برای افزودن بر آن‌چه از قبل می‌دانستیم. هیچ صدای معتدلی در طول شب برنخاسته بود. انگار ملت داشت از اوج هیجان به جنون می‌رسید، مثل وقتی که شاه فرار کرده بود. لیجک‌ها و استفوردها ساعت شش صبح رفتند. هنوز اطمینان نداشتند کجا برای اقامت‌شان امن است. من می‌خواستم انجمن کارش را «مطابق روال معمول» انجام دهد. بنابراین، حدس زدم ماندن آن‌ها در مرکز معقول نخواهد بود. وقتی کارکنانم، که همگی مورد‌اعتمادم بودند، درباره‌ی «مهمان‌ها» پرسیدند، برای‌شان توضیح دادم که نگران وقایع سفارت بوده‌ام و در طول روز این‌جا نخواهند ماند، هر چند احتمالاً شب برای کمک به پاسخ‌گویی تلفن‌ها بازخواهند گشت. من و بیل صبح را پای تلفن مشغول انتقال خلاصه‌ی اخبار رسانه‌های ایرانی به واشینگتن بودیم. گاهی صدا با وقفه‌های طولانی شنیده می‌شد، اما واشینگتن می‌گفت ماندن‌مان روی خط مهم است. چون با این‌که تماس‌های دیگری هم بین واشینگتن و تهران برقرار می‌شد، آزاد نگه داشتن خط تماس بین‌المللی با لی شاتز در سفارت سوئد یا با بروس و ویک و مایک هالند، مأمور امنیت سفارت، در وزارت امورخارجه‌ی ایران دشوار بود. آن‌ها هنوز آن‌جا بودند و سعی می‌کردند با ابراهیم یزدی، وزیر امورخارجه، مذاکره کنند. حدود ساعت ده صبح، به نظرمان رسید که خط تماس‌مان قطع شده است. کارکنانم، که احساس خطر می‌کردند، از من خواستند ارتباط را قطع کنم، اما احساس می‌کردم باید تا جایی که امکان دارد به کارمان ادامه دهیم و اندکی بعد اختلال برطرف شد.نیمه‌های صبح با آشپزم سام و سرایدار جان گریوز، نیت، که هر دو تایلندی بودند، تماس گرفتم. نیت را خوب می‌شناختم، چون در چیدمان خانه‌ام کمکم کرده بود. از سام خواستم ناهار درست کند و به انجمن بیاورد و از نیت درخواست کردم به خانه‌ام برود و یک دست لباس و مسواکم را برایم بیاورد. لباس سبز پشمی‌ام، که با آن خوابیده بودم، کاملاً‌ چروک شده بود. آن‌ها با غذایی که برای همه کفایت می‌کرد از راه رسیدند و نگرانی در صورت‌های‌شان آشکار بود. نیت را در آغوش کشیدم و به او اطمینان دادم حالم خوب است.

ریسک اعتباری: اندازه گیری و مدیریت

4,500 تومان
مهم ترین ریسکی که سازمانهای مالی با آن مواجه اند ریسک اعتباری است، که مهم ترین عامل ایجاد مشکل و سردر گمی است، هم برای بانکداران، هم برای سرمایه گذاران و حتی برای متخصصان امور مالی. کتاب ریسک اعتباری: اندازه گیری و مدیریت به شما کمک می کند که با تمام جنبه های ریسک اعتباری آشنا شوید و بخش اعظم فنون و الگوهای جدید شناسایی، سنجش، پایش و نظارت مبتنی بر بانکداری را در اختیارتان قرار می دهد تا بتوانید به کمک آنها دریابید سازمانتان تا چه حد در معرض ریسک قرار دارد. در ضمن، این کتاب درآمدی بر الگوهای ارزیابی ریسک اعتباری را در اختیارتان قرار می دهد و متمرکز است بر ابزارها و تکنیکهای مدیریت ریسک اعتباری در سطح خرده فروشی (شیوه های درجه بندی اعتبار مشتری)، و همچنین در سطح اوراق بهادار (الگوهای اوراق اعتباری).  

معرکه

40,000 تومان
در بخشی از کتاب معرکه می‌خوانیم: بازم رفت سراغ دفتر بایگانی، دوباره شروع کرد به ورق زدن و زیر و رو کردن صفحه‌های دفتر. کلاه کپی‌شو برداشت... کله‌شو خاروند... موی زیادی تو سرش نمونده بود... دوتا شیوید چسبیده بود بالای گوش چپش... بازم افتاد به جون صندوقچه‌ها و جعبه‌ها... مرغش یه پا داشت... بی‌شرف لجن!... عجب گرفتاری‌یی! اه! عوضی! ادعاشم می‌شه که من مست نیستم! شما درجه‌هاتونو به گند کشیدین، سرجوخه! باید همه چی رو گزارش کنین! باید نتیجه‌ی این کثافت کاری رو ببینین! دارم دیوونه می‌شم! واقعاً که! پدرتونو درمی‌آرن! به شرفم قسم می‌خورم! باید فکر این جاهاشم می‌کردین! حالا دیگه موهو بی‌سر و صدا رو لبه‌ی تخته‌ها چمباتمه زده بود، داشت با پلک چشمش ور می‌رفت، بعد شروع کرد به کندن بید لباسش. انگار این افتضاحی که پدر همه رو درآورده بود دیگه بهش دخلی نداره، سرش حسابی با بیدایی که پیدا می‌کرد گرم شده بود، با آشغالایی که زیر ناخوناش جمع شده بود و می‌جوید. افسر درجه‌دار یهو از جاش پرید. باز تشنگی بیخ گلوشو فشار می‌داد.
سفارش:1
باقی مانده:1

بازتاب نفس صبحدمان: کلیات اشعار

1,100,000 تومان

معرفی کتاب بازتاب نفس صبحدمان اثر فریدون مشیری

مشیری همیشه در مقابل وسوسه انتشار مجموعه ی کامل اشعارش مقاومت می کرد و بر این باور بود که دیوان اشعار یک شاعر بایستی پس از مرگ او منتشر شود تا اینکه در اوائل سال 1379 اجازه چنین کاری را داد.
و این مجموعه از همان زمان شکل گرفت، کاری که نخست با توجه به انتشار تک تک زیر مجموعه های آن به نظر آسان نمی نمود، بیش از یک سال طول کشید و گر همت دو یادگارش بهار و بابک نیود، شاید درستی و آراستگی شعرها این گونه نبود که اکنون پیش روی شماست.
سفارش:0
باقی مانده:1

ماجراهای من و اژدهایم 2/ لباسی برای اژدها

17,000 تومان

لباسی برای اژدها _ ماجراهای من و اژدهایم 2

کتاب لباسی برای اژدها _ ماجراهای من و اژدهایم 2 اثر دیوید بیدزایکی با ترجمه شقایق یوسف‌زاده توسط انتشارات هوپا در 32 صفحه به چاپ رسیده است.

نویسنده و تصویرگر این داستان دیوید بیدزایکی است. او متولد پنسیلونیای آمریکاست. زمانی که چهارساله بود نقاشی را از برادرش یاد گرفت و از آن پس به نقاشی علاقه‌مند شد.

ابتدا کارش را با طراحی و تبلیغات مواد غذایی در مجله، روزنامه و بسته‌بندی محصولات غذایی شروع کرد. بیدزایکی بعد از فارغ‌التحصیل شدنش از دانشگاه به تصویرگری کتاب‌های کودک پرداخت. او تصویرگری سی عنوان کتاب را، با نویسندگی خودش، انجام داده است.

بیدزایکی هر سال به بیش از هفتاد مدرسه در سراسر دنیا می‌رود و تجربه‌های خود را در زمینه تصویرگری و نویسندگی با علاقه‌مندان و هنرآموزان این رشته‌ها به اشتراک می‌گذارد.

اژدهای بیچاره!

برایش گفته‌ام که مومیایی‌ها، زامبی‌ها و گرگ‌نماها واقعی نیستند.

ولی باز هم می‌ترسد.

ولی من یک فکری دارم.

شاید اگر برایش یک لباس هالووینی درست کنم، ترسش از هالووین بریزد.

قسمتی از متن کتاب:

سلیقه‌ی من و اژدهایم شبیه هم‌ است.

جفتمان از جشنِ ‌تولد خوشمان می‌آید.

جفتمان رژه را دوست داریم.

جفتمان از آتش‌بازی لذت می‌بریم.

سلیقه‌ی من و اژدهایم خیلی شبیه است، به‌جز درباره‌ی هالووین.

من عاشق هالووین هستم. ولی اژدها ... نه خیلی زیاد!

اژدهای بیچاره!
برایش گفته‌ام که مومیایی‌ها، زامبی‌ها و گرگ‌نماها واقعی نیستند. ولی باز هم می‌ترسد. ولی من یک فکری دارم. شاید اگر برایش یک لباس هالووینی درست کنم، ترسش از هالووین بریزد.
سفارش:0
باقی مانده:1