دفترچه خاطرات جغد 6/ خفاش نازنازیام گم شده
140,000 تومان
کتاب خفاش نازنازیم گم شده
در کتاب دفترچه خاطرات جغد 6 (خفاش نازنازیم گم شده) میخوانیم که: توی مدرسه معلم از یک مسابقه بال بال انگیز کلاسی برای ما گفت یک مسابقه داستان نویسی. همان موقع چندتایی موضوع داستانشان را پیدا کردن اما من …
وااای دفترچه! بدبخت شدم! آنقدر سرم گرم داستان نویسی بود که باکستر را گم کردم.
این بار اوا خفاش نازنازی اش را گم کرده یعنی چه بلایی سر خفاش کوچولو آمده؟!
اگر می خواهید بدانید اوا جغدش را پیدا می کند یا من؟ یا آیا او این بار هم در مسابقه برنده می شود یا نه. می توانید این جلد کتاب دفترچه خاطرات جغد 6 (خفاش نازنازیم گم شده) از داستان زیبای اوا که دارای خاطره ای شگفت انگیز است را از سایت عمو کتابی خریداری کنید و این بار هم مثل همیشه دفترچه خاطرات اوا را بخوانید.
این کتاب که به چاپ پنجم خود رسیده است در رده کتاب کودک های ۵ تا ۷ سال و ۷ و ۹ سال قرار می گیرد.
و در آخر کتاب نیز اوا از شما می خواهد تا اسم گروه جغد ها را بگویید و یا برای او توضیح دهید که باکستر کجا بود ؟
موجود در انبار
دفترچه خاطرات جغد 6/ خفاش نازنازیام گم شده
نویسنده |
ربکا الیوت
|
مترجم |
سیدنوید سیدعلیاکبر
|
نوبت چاپ | — |
تعداد صفحات | 84 |
نوع جلد | —- |
قطع | — |
سال نشر | — |
سال چاپ اول | —— |
موضوع |
کودک و نوجوان
|
نوع کاغذ | —— |
وزن | 0 گرم |
شابک |
9786008869221
|
وزن | 0.5 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: aisa
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
مغازه ي خود کشي
خلاصه کتاب مغازه خودکشی
این رمان درباره خانواده تواچ و کسبوکار منحصربهفرد آنهاست. خانواده تواچ مغازهای با این شعار دارند: «آیا در زندگی شکست خوردهاید؟ لااقل در مرگتان موفق باشید.» مغازه آنها که مغازه خودکشی نام دارد، به افرادی که قصد خودکشی دارند خدمات ارائه میدهد. خانواده تواچ حتی به مشتریان خود مشاوره خودکشی هم میدهند و انواع و اقسام روشهای مختلف برای پایان دادن به زندگی فلاکتبارشان را به آنها پیشنهاد میکنند. رمان در زمان و مکان نامشخصی اتفاق میافتد. اما چیزی که مشخص است، این است که ناامیدی فراگیر شده و بیشتر مردم دلیلی برای زنده بودن ندارند. شاد بودن و خندیدن از عجیبترین چیزها به شمار میرود و آمار خودکشی بسیار بالا است. در این میان، مغازه خودکشی به خود افتخار میکند که به آدمها کمک میکند تا از شر زندگی راحت شوند.وقتی به اتاقخوابش برگشت، زنش به بالشت تکیه داده بود و مجله میخواند. زن پرسید «کی بود؟» «نمیدونم. یه بیچارهای که تفنگش گلوله نداشت. چیزی رو که دنبالش بود از توی جعبهی مهمات پیدا کردم و بهش دادم. دیگه میتونه مغزش رو بترکونه. داری چی میخونی؟» «آمار پارساله: هر چهل دقیقه یک خودکشی، صد و پنجاه هزار اقدام به خودکشی که فقط دوازده هزارتاش به مرگ منجر میشه. باورنکردنیه.» «آره همینطوره. چهقدر آدم هست که میخوان راحت بشن و موفق نمیشن… خوشبختانه ما واسهی این کار اینجاییم. چراغ رو خاموش کن عزیزم.» (کتاب مغازه خودکشی – صفحه ۱۵)همهچیز در مغازه خودکشی و در خانواده تواچ خوب پیش میرود. پسر خانواده وسایل جدیدی برای خودکشی اختراع میکند و میل به خودکشی روز به روز بیشتر میشود. اعضای خانواده کار خود را به خوبی انجام میدهند تا اینکه آلن به دنیا میآید. آلن برعکس همه آدمهایی است که ما تا به حال در رمان دیدهایم. او شاد است! لبخند میزند و عاشق کمک به دیگران است. قوانین مغازه را رعایت نمیکند و به شکل غیر قابل باوری مثبتاندیش و خوشبین است. رفتارهای آلن کمکم باعث ایجاد تغییرات اساسی میشود و…
سرود سليمان
معرفی کتاب سرود سلیمان اثر تونی موریسون
تاریخ فلسفه راتلج (جلد8): فلسفهی قارهای در سدهی بیستم
فیلم کوتاهی دربارهی دیگران: مکالمه با ژانکلود کارییر دربارهی سینما
در بخشی از کتاب فیلم کوتاهی درباره دیگران میخوانیم
بعد از فیلم کپی برابر اصل طرحی در ذهنم شکل گرفت؛ بنا به این ایده که یک بار دیگر به سراغ ژولیت بینوش و ویلیام شیمل بروم و آنها را کنار هم قرار دهم. این طرح براساس شعری از لا فونتِن بود؛ همان منظومهای که دارد از پرندهای حرف میزند که پرندهی دیگر از او جدا میشود و لانه را ترک میکند. آن پرنده نگران است بچهها جفتش را با سنگ بزنند. بالاخره به لانه برمیگردد تا از جفتش مراقبت کند. این قصهی قدیمی فرانسوی را بهخصوص برای کار کردنِ دوباره با ویلیام، مردِ فیلمِ کپی برابر اصل، در نظر گرفتم. وقتی خواستم فیلمنامه را بنویسم، به نظرم رسید برای نوشتن این فیلمنامه همکاری با ژانکلود نتیجهی لذتبخشی خواهد داشت. در این آداپتاسیونِ ذهنِ ایرانی در ارتباط با یک داستان فرانسوی، نویسندهای فرانسوی مثل کرییر میتوانست برای بهتر شدن فیلمنامه کمک بسیار مؤثری باشد. با همهی تفاوتها در نحوهی نوشتن فیلمنامه همکاری مفیدی را پیشبینی میکردم. در کافهای نشستیم و حرف زدیم. ژانکلود گفت حالا همهچیز را کاملاً در ذهن دارم. بارِ دیگر که دیدمش، گفت: «نوشتمش؛ قصهی خوبی هم از آب درآمده…» و دوستش داشت. متأسفانه حالا که در تهرانم قصههای دیگری ذهنم را برای ساختن اشغال کرده. فیلم بعدی را هم که قرار است در ژاپن بسازم، اما هنوز فکر میکنم این فرصت وجود دارد که بعد از آن با کرییر کار را به جایی برسانیم. آن جهان اخلاقی قرننوزدهمی که در قصهی لا فونتِن وجود دارد هنوز هم روح ما را به ارتعاش میآورد. من مطمئن نیستم؛ یعنی حافظهام یاری نمیکند، ولی به نظرم اولینبار این داستان را در کتابهای درسی زمان دبستانم دیدم و هنوز امیدوارم من و ژانکلود به سراغش برویم.راهنماي مردن با گياهان دارويي
معرفی کتاب راهنمای مردن با گیاهان دارویی
کتاب راهنمای مردن با گیاهان دارویی اولین رمان عطیه عطارزاده، داستانی خاص دربارهی دختر جوان نابینایی است که به مادرش در کار خشک کردن، ترکیب و آمادهسازی گیاهان دارویی برای فروش در بازار کمک میکند. او در دنیای سیاه چشمانش توانسته است به کمک تواناییهای دیگرش، اشیا و ابزاری را درک کند که با آنها سروکار دارد. همه چیز برای او در ساختار و انواع مختلف این گیاهان و البته رابطه با مادرش معنا پیدا میکند؛ تا اینکه روزی برای یک مراسم خانوادگی از خانه بیرون میرود و هنگامی که برمیگردد، خیلی چیزها درونش عوض میشوند. این اثر یک رمان متفاوت، قصهگو، تجربی و نو است که ساختاری قابل تأمل دارد؛ رمانی که در آن تنهایی یک مفهوم آشوبنده محسوب میشود و رهایی از آن راههای عجیب و گاه خونینی در پیش دارد. نویسنده با استفاده از موقعیت خاص شخصیت داستان و فضای گوتیکی که برای او طراحی نموده، به لایههای پر آشوب ذهنی نزدیک شده است که میل به خشونت و عشق در آن همزمان یافت میشود. این دوگانگی بزرگ و اساسی، داستان را به سمتی هدایت میکند که برایتان قابل پیشبینی نیست و در واقع شما با ذهن غریب راوی و رابطهاش با امور بیرونی تنها میمانید. ساختار روایی کتاب بدون هیچ کار اضافهای و تنها با روایت به موقع وقایع با یک ریتم ثابت پیش میرود و به شخصیتش عمق میدهد. تا پنجاه صفحهی اول هیچ اتفاق خاصی در جریان نیست، راوی برای شما از خاطرهها، درونیات و دنیای خودش تعریف میکند. او به کنجکاوی شما به بهترین شکل ممکن جواب میدهد و هر بار که سوال میکنید یک شخص کور چطور فلان کار را انجام میدهد یا با فلان مشکل دست و پنجه نرم میکند، پاسخ دقیقی را میدهد. سپس وقتی خوب با دنیای او و مادرش آشنا شدید، ناگهان اتفاقی میافتد که یکی دو فصل، جریان از آن حالت در میآید و شخصیت در موقعیتهایی قرار میگیرد که تنش در سطح داستان افزایش پیدا میکند. در بخشی از کتاب راهنمای مردن با گیاهان دارویی میخوانیم: دوازده سالهام که به این موجود کوچک برمیخورم. گوش راستم چند روزی به شدت وزوز میکند، دیگر به سختی صداها را میشنوم. زالوها را سید برایمان میآورد. مادر آنها را میریزد در ظرفی شیشهای که تا نیمه آب دارد و پوششی از کیسهای پر از سوراخ ریز. برایم توضیح میدهد که کرمهای کوچک را پشت گوشم میگذارد تا به تدریج خونم را بمکند و فشار اضافی روی رگها و اعصاب را بردارند. زالوها را با پنس بلند میکنند و روی پوست میگذارند، وگرنه بلافاصله به انگشت میچسبند و دندانشان را توی پوست فرو میکنند. آن روز مادر سه زالو پشت گوش چپم میگذارد که اولش مشمئز کنندهاند، انگار ناگهان پوست خیارهایی پلاسیده پشت گوش آدم بیفتد. زالوها با سوزشی ریز دندانهایشان را در پوست فرو و شروع به مکیدن میکنند. معمولاً بین 60 تا 90 دقیقه خون میخورند تا اینکه باد کنند و بیفتند زمین. باید بلافاصله جای مکیده شدن را ضدعفونی کرد و رویش گاز استریل گذاشت تا از خونریزی بیشتر جلوگیری شود. 30 دقیقه که گذشت احساس عجیبی بهم دست میدهد، انگار گوشم بیحس و سبک شده است و به وضوح با بقیهی بدنم فرق دارد. در این مدت دقت که میکنم میتوانم در تاریکی صدای مکیده شدن خون و جایگزین شدنش با خون تازه را بشنوم و همهی تغییراتی را که در بدنم رخ میدهد با جزئیات کامل احساس کنم. در واقع بعد از همین اولین تجربهی زالو انداختن است که میتوانم با گوش چپم صداهایی را بشنوم که پیشتر قادر به شنیدنشان نبودم. دیگر این شد عادتم و هر چند وقت یکبار به دلایل گوناگون زالو انداختهام و این کار لذتبخشترین کار جهان است. به خصوص اگر بتوانم یکی از زالوهای باد کرده را که مادر میگذاردشان توی نمک یا الکل بدزدم و زیر پایم له کنم. زالو که بترکد قطعاً خونش خون من است و میرود به خورد خاک.دختر پیچ
معرفی کتاب دختر پیچ
سعیده شفیعی در کتاب دختر پیچ روایتگر عشقی پرماجرا و عمیق است و قصه روابط احساسی و عاطفیِ پرکشش و پرچالش دختر و پسری را روایت میکند که اسیر توهمات، خرافات و ترسهای بیهوده شده و رابطهشان به تلخی و سیاهی ختم میشود.درباره کتاب دختر پیچ
نام این رمان از اسم یک زعفران بسیار مرغوب در استان خراسان و عمل کاشت و برداشت آن گرفته شده که با وجوه گوناگون کتاب نیز درآمیخته است. رمان دخترپیچ دو داستان جداگانه دارد که در یک نقطه حیاتی به هم میرسند و بعد یکدیگر را قطع میکنند. یکی از این داستانها قصه پسری را نمایش میدهد که فارغالتحصیل رشته اقتصاد است و در تهران زندگی میکند. پدرش او و مادر و زمینهای زعفرانشان را رها کرده و در مکانی که هیچکس نمیداند گم شده است. داستان دوم دختری را به تصویر میکشد که پس از دیدار با این پسر به او دل میبندد و این شروع داستان عاشقانه سعیده شفیعی است. یک افسانه قدیمی میان زعفرانکارها وجود دارد که میگوید زعفران برای هر کس که آن را کشت میکند نحس، شوم و نفرینکننده است. همین عقیده و باور در فضای شهری و مدرن رمان، شما را به دلِ اتفاقات پیشبینی نشده و غیرمنتظره میبرد. همین باور موجب میشود خانواده خراسانی رمان تصور کنند که حوادث روی داده به علت کاشت زعفران است و اتفاقهای گوناگون دیگر را نیز به این مسئله ربط میدهند. کتاب دخترپیچ زبانی روایی دارد و سرشار از روایتهای ریز و کوچک است که محوری عاشقانه را رقم میزند؛ محوری که امروزه در کمتر رمانی به چشم میخورد، با وجود اینکه نوشتن و سخن گفتن از عشق و دوست داشتن و درک و فهم احوالاتش شاید قدیمیترین داستان در جهان هستی باشد که پیوسته در حال تکرار است. این رمان داستان ارتباط کاری یک خانواده زعفرانکار در جنوب خراسان با خانوادهی تهرانی است و در این بین ماجراهای جالبی روی میدهد که شما را به خود جذب میکند. در حقیقت این کتاب چالشی بین دو ناحیه جغرافیایی خراسان و تهران به شمار میرود. داستان کتاب دخترپیج در سه فضای جغرافیایی تهران، مشهد و بجستان و با 3 فضای روایی مختلف بازگو میشود و زاویه دید تازهای دارد. داستان دارای دو زاویه دید اول شخص و یک سوم شخص است و بخشهایی از ماجراهای عاشقانه کتاب از زبان نسرین ظریف شخصیت اصلی زن رمان روایت میشود و فصلهای دیگر توسط حمید رحمانی شخصیت اصلی مرد بازگو میگردد. راوی سوم شخص، داستان عشق ماندگار مادر حمید به همسری که ترکشان کرد را به تصویر میکشد.خواندن کتاب دختر پیچ به چه کسانی پیشنهاد میشود؟
اگر به داستانهای عاشقانه و رمانتیک علاقهمند هستید، این رمان را از دست ندهید.محصولات مشابه
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-درونگری
بسیاری از علاقهمندان به فلسفه در ایران که با فضای مجازی بیگانه نیستند نام دانشنامه فلسفه استنفورد را شنیدهاند و چه بسا از این مجموعه کم نظیر بهره هم برده باشند. این دانشنامه حاصل طرحی است که اجرای آن در سال ١٩٩٥ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان ادامه دارد. این مجموعه از مدخلهای مناسبی برای ورود به گسترههای متنوع فلسفی برخوردار است و کسی که میخواهد برای اولین بار با مسأله یا مبحثی در فلسفه آشنا شود، یکی از گزینههای راهگشایی که پیش رو دارد این است که ابتدا به سراغ مدخل یا مدخلهای مربوط به آن در این دانشنامه برود.
نگارش، تدوین و انتشار مدخلهای دانشنامه فلسفه استنفورد به سرپرستی "دکتر ادوارد. ن. زالتا" افزون بر اینکه پیوندی فراگیر میان فضای دانشگاهی و عرصه عمومی برقرار کرده، ویژگیهای درخور توجه دیگری هم دارد و آن اینکه این دانشنامه به ویژه به کار دانشجویان و محققانی میآید که میخواهند در زمینهای خاص پژوهش کنند. ترجمه و انتشار تدریجی این دانشنامه به زبان فارسی و فراهم کردن امکان مواجهه شمار هرچه بیشتری از خوانندگان علاقهمند با آن از جمله اهدافی بوده که چه بسا مورد نظر بانیان این طرح بوده لذا "انتشارات ققنوس" با همکاری گروهی از مترجمان به سرپرستی "دکترمسعودعلیا" و با کسب اجازه از گردانندگان دانشنامه فلسفه استنفورد (SEP) اقدام به ترجمه و انتشار این دانشنامه مینماید و امیدوار است چاپ این مجموعه استمرار پیدا کنددانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-بخت اخلاقی
زیر نظر دکتر مسعود علیا بسیاری از علاقهمندان به فلسفه در ایران که با فضای مجازی بیگانه نیستند نام دانشنامه فلسفه استنفورد را شنیدهاند و چه بسا از این مجموعه کم نظیر بهره هم برده باشند. این دانشنامه حاصل طرحی است که اجرای آن در سال ١٩٩٥ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان ادامه دارد. این مجموعه از مدخلهای مناسبی برای ورود به گسترههای متنوع فلسفی برخوردار است و کسی که میخواهد برای اولین بار با مسأله یا مبحثی در فلسفه آشنا شود، یکی از گزینههای راهگشایی که پیش رو دارد این است که ابتدا به سراغ مدخل یا مدخلهای مربوط به آن در این دانشنامه برود.
نگارش، تدوین و انتشار مدخلهای دانشنامه فلسفه استنفورد به سرپرستی "دکتر ادوارد. ن. زالتا" افزون بر اینکه پیوندی فراگیر میان فضای دانشگاهی و عرصه عمومی برقرار کرده، ویژگیهای درخور توجه دیگری هم دارد و آن اینکه این دانشنامه به ویژه به کار دانشجویان و محققانی میآید که میخواهند در زمینهای خاص پژوهش کنند. ترجمه و انتشار تدریجی این دانشنامه به زبان فارسی و فراهم کردن امکان مواجهه شمار هرچه بیشتری از خوانندگان علاقهمند با آن از جمله اهدافی بوده که چه بسا مورد نظر بانیان این طرح بوده لذا "انتشارات ققنوس" با همکاری گروهی از مترجمان به سرپرستی "دکترمسعودعلیا" و با کسب اجازه از گردانندگان دانشنامه فلسفه استنفورد (SEP) اقدام به ترجمه و انتشار این دانشنامه مینماید و امیدوار است چاپ این مجموعه استمرار پیدا کند.دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-باروخ اسپینوزا
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-ژاک لکان
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-فلسفۀ شوخی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-بدنآگاهی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-عقل به روایت کانت
دانشنامه فلسفه استنفورد 2: فلسفه و مسائل زندگی
موضوع | فلسفه |
نویسنده | جان ماریال، تادئوس مِتس، دن هِیبرون، تاد کالدر، بِنِت هِلم، رونالد دِ سوسا، کرولین مک لاود، الیزابت برِیک، جوزف میلم، رابین س.دیلون، استیون لوپر |
مترجم | امیرحسین خداپرست، مریم خدادادی، غلامرضا اصفهانی، ابوالفضل توکلی شاندیز، حسین عظیمی، ایمان شفیعبیک، ندا مسلمی، مهدی غفوریان، راضیه سلیمزاده |
سرپرست و ویراستار مجموعه | مسعود علیا |
نوبت چاپ | ٢ |
تعداد صفحات | ٦٨٠ |
سال نشر | ١٤٠٢ |
سال چاپ اول | ١٤٠٠ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
قطع | رقعی |
نوع کاغذ | تحریر |
وزن | ٨٧٢ |
شابک | ١ -٠٣٨٢-٠٤-٦٢٢- ٩٧٨ |
تولید کننده | ققنوس |
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.