

دکارت و مابعدالطبیعۀ ماهیت انسان
210,000 تومان
جاستین اسكیری در این كتاب ابعاد مختلف این رابطه و تفسیرهای مختلف دكارتپژوهان را بررسی و تلاش میكند به پرسشها و بدفهمیهای موجود پاسخ بگوید.
آیا دكارت به دو جوهر متفاوت قایل است كه صفتِ یكی مادی بودن و امتداد است و صفتِ دیگری غیرمادی بودن؟ دكارت دوگانهانگار است یا یگانهانگار؟ وحدتِ نفس-بدن چگونه امكانپذیر است؟ آیا نسبت پیوند نفس و بدن علّی است؟ اساساً دكارت چه فهمی از جوهر و اعراض دارد و آنها را چگونه تعریف میكند و تفاوت تعریف او با تعریف مدرسیها در چیست؟ اجسام دكارتی چیستند و آیا اجسامِ جزئی جوهرند؟ در نهایت ماهیتِ انسان را در مابعدالطبیعه دكارت چگونه باید فهمید؟
خوانندگان گرامی میتوانند بحث درباره این پرسشها را در كتاب «دكارت و مابعدالطبیعه ماهیت انسان» دنبال كنند.
فقط 1 عدد در انبار موجود است
دکارت و مابعدالطبیعۀ ماهیت انسان
نویسنده |
جاستین اسکیری
|
مترجم |
مصطفی شهر آیینی
|
نوبت چاپ | ١ |
تعداد صفحات | ۲۹۶ |
نوع جلد | شومیز |
قطع | رقعی |
سال نشر | ١٤٠٢ |
سال چاپ اول | —— |
موضوع |
——
|
نوع کاغذ | بالکی |
وزن | 268 گرم |
شابک | 9786220404781 |
وزن | 0.268 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: Ali
- نشانی:
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
14 آبان روز آتش (گفتوگو با انقلاب)
شریفجان شریفجان
گور به گور
بخشی از کتاب گور به گور
«دارل رفته جکسن. گذاشتنش تو قطار، میخندید، تو اون واگنِ دراز هی میخندید، رد که میشد کلههاشون رو برمیگردوندند، عین کلّه جُغد. گفتم «به چی میخندی؟» «آره آره آره آره.» دو نفر گذاشتنش تو قطار. کت ناجوری تنشون بود، جیب پشتی طرف راستشون بالا اومده بود. پشت گردنشون رو خط انداخته بودند، انگار همین تازگی دو نفر سلمونی با هم با گچ خط کشیده بودند مثل مال کش. گفتم «به این هفتتیرها میخندی؟» گفتم «چرا میخندی؟ برای این که از صدای خنده بدت میآد؟» دو تا صندلی به هم چسبوندند که دارل بشینه کنار پنجره بخنده. یکیشون پهلوش نشست، یکیشون رو صندلی رو به روش نشست، که عقب عقب میرفت. یکیشون باید عقب عقب میرفت، چون که پول دولت پشت هر دونهش یک صورت داره، هر صورتیش هم یک پشت داره، اینها هم سوار پول دولت شدهاند، که گناه داره. سکه پنج سنتی یک روش زنه یک روش گاومیش؛ دو تا صورت داره ولی پشت نداره. من نمیدونم این چیه. دارل یک دوربین کوچک داشت که زمان جنگ تو فرانسه خریده بود. توش یک زن بود و یک خوک که دو تا پشت داشتند ولی صورت نداشتند. من میدونم این چیه. «برای همین داری میخندی، دارل؟» «آره آره آره آره آره آره.»»خطابه: از مجموعهی مکتبها، سبکها و اصطلاحهای ادبی و هنری
دزد دقیقهها
معرفی کتاب دزد دقیقه ها اثر داوید لوثانو
اِدو برای پسگرفتن روز تولدش نقشهی عجیبوغریبی میکشد.
مقامهای دولتی کشور ادو، یک روز را از تقویم حذف کردهاند. روزی که انتخاب کردهاند، ششم اکتبر است، یعنی همان روز تولد ادو.
او حالا دیگر تاریخ تولد ندارد و تا ابد در دهسالگی گیر افتاده است. ادو برای حل مشکلش، تصمیم میگیرد سری به فروشگاه اقلام ممنوعه بزند. مغازهدار عجیبوغریب فروشگاه اقلام ممنوعه، دستگاهی ممنوع و غیرقانونی به ادو میدهد تا با آن از مردم دقیقه بدزدد و در نهایت روز تولدش را پس بگیرد.
آیا ادو، که فقط یک دانشآموز معمولی است، میتواند دزد زمان بشود؟
آیا گیر میافتد؟ یا به هدفش میرسد؟ یا...
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.