راهنمای طراحی یافته‌ های باستان شناختی

6,500 تومان

کتاب حاضر با هدف راهنمایی در انواع شیوه های ترسیم یافته ها، از مرحله طراحی مدادی اولیه تا مراحل نهایی و آماده سازی برای چاپ، تدوین شده است و هدف آن ارتقای معیارهای ترسیم یافته های باستان شناسی با طرح اصول کلی و  همچنین قواعد خاص مربوط به انواع گوناگون مواد و دست سازه هاست.

در این اثر، هر فرآیندی به تفصیل و با جزئیات آن توضیح داده شده و به همراه آن  نمودارها، ارجاعات و نمونه هایی از آنچه نویسندگان آنها را طراحی خوب در  نظر گرفته اند، ارائه شده است.

 

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

راهنمای طراحی یافته‌ های باستان شناختی

نویسنده
نیک گریفیتس، آن جنر و کریستین ویلسون
مترجم
فائق توحیدی
نوبت چاپ 3
تعداد صفحات 208
نوع جلد شومیز
قطع وزیری
سال نشر 1400
سال چاپ اول  ————
موضوع
هنر
نوع کاغذ  —————
وزن 300گرم
شابک
9789645305787
حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
وزن 0.300 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “راهنمای طراحی یافته‌ های باستان شناختی”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF
اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

مخلوقات غريب

18,000 تومان

معرفی کتاب مخلوقات غریب اثر حسین سناپور

می چرخی به طرفش، و او حالا نگاه ازت برمی دارد و راه می افتد. چمدان را اما جا می گذارد. هرچه او دورتر می شود در کوچه، تو جلوتر می روی و درست وقتی می پیچد در پیچ کوچه، تو به چمدان می رسی.
شبیه چمدان قدیمی قهوه ای خودت است. حالا یک مرتبه رفت و آمد آدم ها شروع می شود و هی از کنارت می گذرند و نگاهت می کنند.
آن ها را نگاه می کنی و چمدان را نگاه می کنی. دوباره نگاه می کنی و دوباره. بالاخره بازش می کنی. خالی است. خالی خالی.
سرت را که بالا می کنی می بینی همه ی محله، از زن و مرد و بچه و پیر، دورت حلقه زده اند و هر کدام هم چیزی تیز در دست دارند، از چاقو و ساطور و میخ و قندشکن و قمه. هنوز زود است، اما در آخر می فهمی که این تنها نشانه ی درستی بود که در خوابت دیده بودی.
سفارش:0
باقی مانده:1

خانم معلم پرنده 1/ در جست‌وجوی ببر گم‌شده

52,000 تومان

خانم‌معلم یوسیه شبیه خانم‌معلم‌های معمولی است، ولی یک قابلیت عجیب و غریب دارد؛ وقتی جان حیوانی در خطر باشد، تبدیل می‌شود به خانم‌معلم پرنده!

فقط باید یک‌تکه گچ گاز بزند! در همین موقع نیرویی فوق‌العاده پیدا می‌کند و مثل طوفانی سبزرنگ پرواز می‌کند. خیلی زود دانش‌آموزانش متوجه‌ این قدرت عجیب می‌شوند، اما همگی قول می‌دهند که از این ماجرا به مدیر سخت‌گیر مدرسه حرفی نزنند.

آن‌ها با همکاری یکدیگر راه‌های فرار و دلایل قابل‌قبول برای خانم‌معلم یوسیه پیدا می‌کنند تا وقتی که از پنجره وارد کلاس می‌شود، مشکلی برایش پیش نیاید.

در این میان، اتفاقات خیلی عجیبی توی باغ‌وحش شهر رخ می‌دهد؛ مدیر باغ‌وحش به‌صورت ناگهانی ناپدید می‌شود و یک ببر هم دزدیده می‌شود! آیا خانم‌معلم پرنده می‌تواند به‌موقع به کمکشان برود؟

سفارش:0
باقی مانده:1

حالا یک کلاه آفتابی قرمز دارم

2,800 تومان
توضیح کتاب:
کتاب حاضر، مشتمل بر مجموعه داستان‌های کوتاه فارسی، با موضوعات مختلف اجتماعی است.
عنوان داستان‌ها عبارتند از: «پامزار»، «گندم»، «قالی»، «خانم شاعر»، «حالا یک کلاه آفتابی قرمز دارم»، «تپة سیلک»، «پشت باغ فین»، «آب که نعمت خداست»، «فیلم‌های تکراری» و... . داستان «حالا یک کلاه آفتابی قرمز دارم»، ماجرای دختر دانشجویی است که در دانشکده‌ای دورافتاده در دل جنگل‌های بلوط در فارسان شهرکرد، در آخرین ترم مشغول به تحصیل است.
او به اتفاق چهار دانشجوی دیگر تصمیم می‌گیرند که به مناطق دیدنی شهرکرد بروند.
دختر در حالی که شادی خود را منوط به آمدن دوستانش می‌کند، به دلیل نیامدن دوستانش با تردید به محل موعود می‌رسد.
در آنجا با پیرمردی خردمند به نام «عمو کوهی» آشنا شده، با ماجراهایی که برایش رخ می‌دهد پی می‌برد که شادی خود را وابسته به دیگران نکند.

لذتي که حرفش بود

210,000 تومان

در بخشی از کتاب لذتی که حرفش بود می‌خوانیم

بالاخره جوان دست از سر موبایل برداشت و همان بالا، روی بار، رو‌ به‌ آسمان دراز کشید. صمیمیت‌شان از همان فاصله‌ی دور هم حس می‌شد. آن یکی موبایل را گرفت. چند‌ باری موبایل بین‌شان رد‌ و‌ بدل شد، تا که فهمیدم یکی می‌خواهد از دیگری عکس بگیرد. جوان بلند شد و رفت سمت مبل استیل و روی آن لم داد. پیانو همچنان پخش می‌شد و او پشت به خورشید نارنجی تهران، غرق در صدای بوق ماشین‌ها و صدای خنده‌ای که شنیده نمی‌شد، مرتب روی آن مبل عجیب حالت عوض می‌کرد. به عنوان یک عکاس اگر جای آن مرد موبایل‌ به‌ دست بودم، حتمن جوری قاب را می‌بستم که کل ترافیک، بار کامیون، مرد افغان و مبل استیل را با‌هم داشته باشم. ولی موبایل آن جوان نمی‌توانست چنین لنز بازی داشته باشد. همانطور که به صدای پیانو گوش می‌دادم عکسی را که در موبایل ذخیره می‌شد تصور می‌کردم. عکسی که اگر او برای خانواده‌اش بفرستد، که بعید هم نیست، کاملن با چیزی که می‌دیدم در تضاد بود. بهترین حالتش را شرح می‌دهم؛ چرا که آن عکس بی‌تردید چیز دیگری بوده، چیزی که فعلا درباره‌ی آن سکوت می‌کنم. مرد افغان سوژه‌ی اصلی بود، مبل ممکن نبود حذف شود و مهم‌تر از همه، خورشید بود. آن مرد امکان نداشت که از خیرِ خورشیدی به آن زیبایی بگذرد. کل عکس او پُر می‌شد از این سه و باقی حذف می‌شد. مردم عاشق زوم کردن هستند. حق هم دارند، کار لذت‌بخشی‌ست. دورها نزدیک می‌شوند، غیر‌ قابل‌ دسترس را دسترس می‌کند. ولی در‌ عین‌ حال، حین عکاسی درست مثل بچه‌ها می‌شوند، همه‌چیز را دو قسمت می‌کنند؛ خوب‌ها و بد‌ها، و از بدها عکس نمی‌گیرند.
سفارش:0
باقی مانده:2

ستاره ي سينما

قیمت اصلی: 10,000 تومان بود.قیمت فعلی: 7,000 تومان.

معرفی کتاب ستاره سینما اثر ناهید طباطبایی

مشهورترین اثر ناهید طباطبایی رمان کوتاه «چهل سالگی» است که فیلمی سینمایی هم از آن اقتباس شده است. از ناهید طباطبایی تاکنون رمان‌ها و مجموعه داستان‌های متعددی چاپ شده است که هرکدام حال و هوایی خاص دارند. او نویسنده‌ای باتجربه محسوب می‌شود که در کنار نویسندگی به کار آموزش داستان‌نویسی هم می‌پردازد.
«ستاره سینما» متشکل از ۱۲ داستان کوتاه است. داستان‌هایی ساده، خوش‌خوان و متکی به قصه‌گویی. اغلب داستان‌های این مجموعه رئال هستند. روایت داستان‌ها خطی، ساده و به دور از پیچیدگی است.
بیشتر داستان‌ها فضایی تصویری و سینمایی دارند. از این رو خواننده به خوبی می‌تواند مکان و فضای داستان را در ذهنش مجسم و بازسازی کند. به عنوان مثال، در داستان «اشرف افغان» مکان تبدیل به عنصری مهم در داستان می‌شود و می‌توان گفت قهرمان اصلی داستان مکان است و نه آدم‌ها. در این مکان مجموعه‌ای از آدم‌ها که با ناکامی روبرو شده‌اند با هم درگیری ذهنی دارند.
سوژۀ داستان‌ها، سوژه‌هایی معاصر هستند و بنابراین زبان داستان‌ها، زبان آدم‌های عادی معاصر است و دیالوگ‌ها نیز روان و فارغ از تکلف و پیچیدگی است که با فضای معاصر داستان‌ها همخوانی دارد.
مضمون اصلی بسیاری از داستان‌های این مجموعه مشکلات و دغدغه‌های زنان است. علیرغم این امر نویسنده معتقد است این داستان‌ها فمینیستی نیستند و او با فمینیسمی که در ایران تعریف شده مخالف است.
برخی از منتقدان معتقدند ناهید طباطبایی زن را در همان چارچوب کلیشه‌ای نشان می‌دهد؛ همان نقش‌های همیشگی معشوق، مادر، موجودی که به او خیانت می‌شود و او این نقش‌ها را در داستان‌هایش تثبیت می‌کند. مثلا زن در داستان «آپارتمان بغلی» از بی‌شوهری کارش به جنون رسیده است.
زن‌های دیگر این داستان هم در حال فضولی، غیبت، چشم و هم‌چشمی هستند. ویژگی‌هایی که جهان مردسالار به عنوان خصوصیتی منفی به زنان نسبت می‌دهد. اما ناهید طباطبایی می‌گوید شخصیت‌های ادبی آثارش را یک انسان می‌بیند فارغ از زن یا مرد بودن آن‌ها.
طنزی پنهان و گاه آشکار یکی از نکات مثبت مجموعۀ «ستاره سینما» است. نویسنده در برخی داستان‌ها موضوعی تلخ را با چاشنی طنز همراه می‌کند تا از تلخی آن کاسته شود. کلاغ، همکلاسی سابق، ستارۀ سینما، داستان آدم نشدن آقای صاد، خاله شوکت، اشرف افغان، آپارتمان بغلی، تاج خروس، خبرنگار، گامبو، دوستان برقی و آبشار دوقلو عناوین داستان‌های «ستاره سینما» هستند. می‌توان گفت «ستاره سینما» گامی دیگری از ناهید طباطبایی در عرصۀ داستان کوتاه است.

غريبه

150,000 تومان

در بخشی از کتاب غریبه می‌خوانیم

درِ ماشین محکم بسته می‌شود. ماشین را با نگاهم دنبال می‌کنم که از راه فرعی می‌راند و وارد جاده می‌شود. این بیرون ظلمات است و چشم چشم را نمی‌بیند. صدای جیرجیرک‌ها و موجودات شب‌زی از لای بوته‌های کانولا شنیده می‌شود. نگاهی به دوروبرم می‌اندازم. من این‌جا بزرگ شده‌ام. تمام دنیایم در این‌جا خلاصه می‌شود و هیچ‌وقت کنجکاوی چندانی به دنیای بیرون نداشته‌ام. هرگز فکرش را هم نمی‌کردم که ممکن است روزی سروکارم به دنیاهای ناشناخته بیفتد. به آسمان پُرستاره‌ی بالای سرم نگاه می‌کنم. همان آسمان پُرستاره‌ی همیشگی. تمام عمرم به این آسمان پُرستاره‌ چشم دوخته‌ام. تنها آسمانی که تابه‌حال دیده‌ام. تمام آن ستاره‌ها، ماهواره‌ها، ماه. می‌دانم که ماه بسیار دور است. اما امشب خیلی عجیب به نظر می‌رسد. تابه‌حال هیچ‌وقت به‌اش فکر نکرده بودم، اما اگر من می‌توانم همه‌ی این‌ها تمام ستاره‌ها و ماه را از این‌جا با چشمان خودم ببینم، آیا این خودش مفهوم فاصله را زیر سؤال نمی‌برد؟ به داخل خانه که برمی‌گردم همه‌جا سوت‌وکور است. هِن باید خواب باشد. این کارش کمی عجیب است. یعنی بدون این‌که منتظر بماند تا کمی درباره‌ی آن‌چه رُخ داده گپ بزنیم رفته بالا و خوابیده؟ لابد خیلی خسته است. دلیل دیگری نمی‌تواند داشته باشد. یک ناآشنا با خبرهایی باورنکردنی، بدون اطلاع قبلی، ناگهان دم‌در خانه‌ی ما ظاهر شد. پس درک می‌کنم اگر هِن خسته شده باشد. چراغ اتاق‌نشیمن را خاموش می‌کنم. لیوان خالی آب و بطری آبجو را از روی میز برمی‌دارم و به آشپزخانه می‌برم و روی کابینت کنار سینک می‌گذارم. درِ یخچال را باز می‌کنم، نگاهی به داخلش می‌اندازم، اما چیزی برنمی‌دارم. هوای خنکی که از داخل یخچال بیرون می‌زند احساس خوشایندی دارد. در تاریکی از پله‌ها بالا می‌روم. روی هر پله می‌ایستم و به قاب عکس‌های روی دیوار نگاه می‌کنم. یادم نیست آخرین‌بار کِی این کار را کردم: این‌که روی پله‌ها بایستم و به این عکس‌ها نگاه کنم. به خاطر نبودِ نور مجبورم به دیوار نزدیک‌تر شوم. سه قاب‌ عکس کنار هم از دیوار آویخته شده: یک عکس از من و هِن با همدیگر و دو عکس هم از هر کدام از ما به‌تنهایی.