راه‌های ابریشم نو (اکنون و آینده جهان)

280,000 تومان

پايان قرن نوزدهم، فرديناند فون ريشتهوفن، جغرافي‌دان آلماني، اصطلاحي ساخت براي توصيف شبکه‌ي دادوستد چين در عصر خاندان هان با بقيه‌ي جهان. نامش را گذاشت “راه‌هاي ابريشم” و اين اصطلاح به مذاق همه، از اهل علم گرفته تا مردم عادي، خوش آمد.
هنگامي که استقبال خوانندگان از “راه‌هاي ابريشم” را ديدم شگفت‌زده شدم. بيش از يک ميليون نسخه از آن در جهان به فروش رفت، هشت ماه در صدر فهرست ده اثر برتر ساندي تايمز بود، و در بريتانيا و چين و هند و کشورهاي خليج فارس پرفروش‌ترين کتاب شد. نشان داد خيلي‌ها مايل‌اند جهان را بهتر بشناسند و از مردمان و فرهنگ‌ها و مناطقي که گذشته‌ي پررونقي داشته‌‌اند بيشتر بدانند. معلوم شد خيلي‌ها علاقه‌مندند تاريخي را بخوانند که کانون توجه را از قصه‌ي آشناي هميشگي، که روايت برتري اروپا و غرب است، به آسيا و شرق منتقل مي‌کند و به شناخت روابط درهم‌تنيده‌ي مردمان و فرهنگ‌ها و قاره‌ها؛ چگونگي گسترش دين‌ها و زبان‌ها در گذشته، چگونگي انتقال سليقه‌هاي خوراکي و پوشاکي و هنري و رقابت و وام‌گيري آنها از هم کمک کند. “راه‌هاي ابريشم” اهميت محوري تسلط بر منابع و تجارت خارجي را نشان مي‌دهد و از اين رو بسترها و انگيزه‌هاي لشکرکشي‌ها در خشکي و دريا را، که امپراتوري‌ها از آن برخاستند، توضيح مي‌دهد و اجازه مي‌دهد که ما گذشته را نه مجموعه‌اي از دوره‌ها و منطقه‌هاي مجزا و متمايز بلکه زنجيره‌اي ببينيم که جهان را هزاران سال همچون بخشي از تاريخ بزرگ‌تر و فراگيرتري همبسته کرده است.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

شناسه محصول: 9789642134939 دسته: , ,
توضیحات

راه‌های ابریشم نو (اکنون و آینده جهان)

نویسنده پیتر فرانکوپن
مترجم حسن افشار
نوبت چاپ 1
تعداد صفحات 158
قطع و نوع جلد وزیری شومیز
سال انتشار 1399
شابک 9789642134939
توضیحات تکمیلی
وزن 0.325 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “راه‌های ابریشم نو (اکنون و آینده جهان)”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

مبانی مشاوره

قیمت اصلی: 110,000 تومان بود.قیمت فعلی: 80,000 تومان.
هدف کتاب مبانی مشاوره ارائه اطلاعاتی است که آگاهی از آن برای مشاوران تازه کار و یاد آوری آن برای مشاوران با تجربه ضروری است . بسیاری از مربیان از این اصول به عنوان یک سازمان دهنده پیشرفته و نو برای آموزش و عمل ، فراهم آوردن امکان تفکر در مورد مشاوره و روشن کردن ماهیت مشاوره استفاده کنند . کتاب مبانی مشاوره می تواند برای دانشجویان فارغ التحصیل از حرفه های یاورانه همچون روان پزشکی ، روان شناسی ، مددکاری اجتماعی و مشاوره و نیز برای مشاوران نیمه حرفه ای و هم ردیف و مشاورانی که قصد یادگیری مهارت های اساسی مشاوره ، برقراری ارتباط و گوش کردن را دارند ، مفید باشد
سفارش:0
باقی مانده:2

ماکاموشی، جزیره‌ی جوندگان جسور 11/ نفرین هِرَمِ پنیری

130,000 تومان
درباره نویسنده کتاب
الیزلبت دمی (Elisabetta Dami) (1958- ) نویسنده ایتالیایی ادبیات کودک است که به دلیل نگارش سری کتاب‌هایجرونیمو استیلتن مشهور است.
درباره ناشر کتاب
هوپا ناشر کتاب‌های کودک، نوجوان و جوان و بازی‌های فکری – آموزشی است که از سال 1392 فعالیت خود را آغاز کرده است. فعالیت هوپا با ارائه‌ی نسل جدیدی از بازی‌های فکری – آموزشی شروع شد، بر اساس تولید داخلی و با کیفیتی قابل مقایسه با محصولات بین‌المللی در این حوزه. پس از موفقیت هوپا در بخش بازی‌های فکری، از سال 1394 برنامه‌ریزی آن برای انتشار کتاب‌های مناسب کودک، نوجوان و جوان آغاز گشت و سرانجام در اردیبهشت 1395، مصادف با نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران، نخستین کتاب‌های هوپا به بازار عرضه شد.  
سفارش:0
باقی مانده:2

خیر عمومی و خیر خصوصی

12,800 تومان
خیر عمومی و خیر خصوصی نویسنده ریموند گویس مترجم حسن افشار نوبت چاپ 1 تعداد صفحات 112 قطع و نوع

کتاب شادکامان دره قره سو

750,000 تومان
معرفی کتاب شادکامان دره قره سو “شادکامان دره قره سو” از “علی محمد افغانی”، رمانی است جذاب و خیره کننده که در آن به وضعیت اجتماعی مردم ایران در دوران اول و دوم پهلوی پرداخته است. این رمان علاوه بر این که داستانی عاشقانه را پیش می برد، به وضعیت اجتماعی زنان و ساختارهای تعیین کننده ی جایگاه آنان در اجتماع نیز اشاره دارد. ”شادکامان دره قره سو”، داستان بهرام، پسر نوزده ساله ای است که در کنار پدر، به ساخت سدی بر رودخانه ی قره سو مشغول است. دستور ساخت این سد توسط بدیع الملک خان که بزرگ و خان روستاست به پدر بهرام، که مرد شریف و پرکاری است داده شده است. در رفت و آمد هایی که به خانه ی بدیع الملک خان صورت می گیرد، بهرام دلباخته ی دختر او، سروناز می شود. روزها از پی هم می گذرند و زیبایی صورت و سیرت سروناز، باعث می شود که عشق او بیشتر در دل بهرام ریشه بگیرد تا اینکه نهایتا کار سد تمام می شود و او با دلی سرشار از عشق سروناز، روستا را همراه پدر خود ترک می کند. ولی “علی محمد افغانی” خواب های دیگری برای داستان “شادکامان دره قره سو” در سر دارد. بدیع الملک خان، حق الزحمه ی پدر بهرام را پرداخت نمی کند و این مساله بهانه ای می شود که آن دو را بار دیگر برای وصول مطالبه به خانه ی خان می کشاند. کم کم عشق بهرام به قلب سروناز هم سرایت می کند و دختر تصمیم می گیرد که مخاطره ی این عشق سوزان را به جان بخرد. عشقی که در مسیر آن پستی و بلندی های زیادی نهفته است و هیچ کس نمی داند در انتهای قصه، چه سرنوشتی انتظارش را می کشد. . . .

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت