“ژان-فرانسوا لیوتار” به سبد شما افزوده شد. مشاهده سبد خرید
کتاب راه بی سرانجام
100,000 تومان
سفارش:0
باقی مانده:1
معرفی کتاب راه بی سرانجام
جنگ اوّل جهانی بیشتر به عنوان واقعهای به یاد مانده است که به دلیل پایان دادن به عمر پارهای از امپراتوریهای بزرگ، زمینهساز حیات مجدد گروهی از ملل کوچکتر و تشکیل یک رشته کشورهای جدید شد. اما جنگ اوّل جهانی جنبۀ دیگری داشت که بدان کمتر پرداخته شده است؛ یعنی پایان دادن به حیات نسبتاً مستقل پارهای از ملل کوچکتر که در این فراز و نشیب همان حداقل موجودیت پیشین را نیز از دست داده و متلاشی شدند.راه بیسرانجام، نگاهی به سرگذشت آسوریان در جنگ جهانی اوّل مرور کوتاهی است بر این تجربۀ دردناک به گونهای که در اسناد و گزارشهای ایرانی منعکس شدهاند.
فقط 1 عدد در انبار موجود است
شناسه محصول:
9786008514695
دسته: کتاب, انتشارات شیرازه, تاریخ, تاریخ ایران, علوم انسانی, علوم سیاسی
برچسب: تاریخ, تاریخ معاصر, سیاسی, علوم انسانی, کتاب
توضیحات
راه بی سرانجام
نویسنده |
سیروان خسروزاده
|
مترجم |
——-
|
نوبت چاپ | 3 |
تعداد صفحات | 305 |
نوع جلد | شومیز |
قطع | رقعی |
سال نشر | 1401 |
سال چاپ اول | —— |
موضوع | تاریخ سیاسی |
نوع کاغذ | تحریر خارجی |
وزن | 340 گرم |
شابک |
9786008514695
|
حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
وزن | 0.340 کیلوگرم |
---|
نظرات (0)
اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “کتاب راه بی سرانجام” لغو پاسخ
خلاصه کتاب PDF
اطلاعات فروشنده
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: Ali
- نشانی:
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر
من و تو
12,500 تومان
در بخشی از کتاب من و تو میخوانیم
با بازوهایی حلقهزده دور چوباسکیها ساک کفشها در دست و کولهپشتی به دوش، مادر را دیدم که دور میزد. با او خداحافظی و صبر کردم تا بیامو روی پُل ناپدید شود. مستقیم به سمت خیابان ماتزینی رفتم. ساختمان رای را رد کردم. در پنجاهقدمی خیابان لانا سرعتم را کم کردم. قلبم بهشدت میزد. دهانم تلخ بود؛ انگار یک رشته مس لیس زده باشم. آنهمه بار جلوِ حرکتم را میگرفت و درون کاپشنم مثل سونا شده بود. وقتی به تقاطع رسیدم، سرم را به گوشهی دیگر چرخاندم. آن انتها، روبهروی کلیسایی مدرن، یک مرسدس شاسیبلند بود. السیا رونکانتو، مادرش، سومرو و اسکار توماسی را دیدم که داشتند چمدانها را در صندوقعقب جا میدادند. یک ولوو با یک جفت چوباسکی روی سقفش کنار شاسیبلند ایستاد و ربکاردو دوبوسز از آن خارج شد و از کنار بقیه گذشت. کمی بعد پدر دوبوسز هم خارج شد. خودم را عقب کشیدم، روبهروی دیوار. به چوباسکیها تکیه دادم و کاپشنم را باز کردم. مادر السیا و پدر دوبوسز داشتند چوباسکیها را روی سقف مرسدس محکم میکردند. السیا و اسکار توماسی با موبایل حرف میزدند. سومرو میپرید و ادای مشت زدن به دوبوسز را درمیآورد. مدتی طول کشید تا آماده شوند. مادر السیا از دست بچههایی که کمک نمیکردند، عصبانی بود. سومرو روی سقف ماشین پرید تا چوباسکیها را بررسی کند و سرانجام راه افتادند. در طول مسیر در تراموا با آن چوبها و کفشهای اسکی، فشرده میان کارمندان کتوشلواری، مادران و بچههایی که به مدرسه میرفتند، احساس حماقت میکردم. میشد چشمهایم را ببندم و خیال کنم در تلهکابینم. بین السیا، اسکار توماسی، دوبوسز و سومری. میتوانستم بوی کرهی کاکائو را از میان کرمهای برنزکننده بشنوم. میخندیدیم و با هُل دادنِ همدیگر از کابین بیرون میآمدیم.عطاری گمشده
289,000 تومان
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.