ربه کا
395,000 تومان
ربه کا دختر فقیری است که هیچگاه نام حقیقیاش ذکر نمیشود و به عنوان پیشخدمت، در کنارِ زن نفرتانگیزی به نام «وان هوپر» زندگی میکند. این دختر جوان در سفر، فرصتی مییابد تا با «ماکسیم دووینتر» آشنا شود. «ماکسیم» ثروتمند و مشهور است؛ اما خانهای که در آن زندگی میکند، یعنی قصر «ماندرلی» از خودش هم مشهورتر است.
«ماکسیم» به طور غیرمنتظرهای از قهرمان رمان «ربهکا» خواستگاری مینماید و دخترک هم که تصور میکند شانس در خانهاش را زده است، این پیشنهاد را میپذیرد. از اینجای داستان، او با نام خانم «دووینتر» شناخته میشود.
زن جوان پس از ورود به عمارت «ماندرلی» متوجه میشود با اینکه ربهکا همسر اول ماکسیم، از دنیا رفته است؛ اما سایهی سنگینش همچنان بر فضای عمارت حاکم است و ساکنان نیز تحت تأثیر او هستند. راوی اعتماد بهنفس اندکی دارد و با شنیدن وصف جذابیت، زیبایی و مردمداری ربهکا، شیفتهی او میشود و تلاش میکند از همسرِ اولِ ماکسیم تقلید نماید.
شخصیت اصلی داستان که سردرگم و پریشان است، خود را در شرایط سخت و دلهرهآوری مییابد و سعی میکند پی به سرنوشت حقیقی ربهکا ببرد.
سالها از نگارش کتاب «ربهکا» توسط «دافنه دوموریه» میگذرد؛ اما این اثرِ ماندگار، همچنان در زمرهی بهترین رمانهای عاشقانه و گوتیک قرار دارد.
موجود در انبار
ربه کا
نویسنده | دافنه دوموریه | |
مترجم | آذرمیدخت معبودی | |
نوبت چاپ | —— | |
تعداد صفحات | ۵۹۸ | |
نوع جلد | گالینگور | |
قطع | رقعی | |
سال نشر | —– | |
سال چاپ اول | ۱۳۹۸ | |
موضوع |
ادبیات
|
|
نوع کاغذ | —— | |
وزن | 690 گرم | |
شابک |
|
وزن | 0.690 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: Atta.Afroozeh
- نشانی:
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
نغمهی شبانه
کتاب نغمهی شبانه: پنجمین اثر داستانیِ کریستوفر اَبانی (۱۹۶۶ـ )، نویسنده و شاعر زادهی نیجریه و مقیم آمریکا، است که جایزهی «پِن» سال ۲۰۰۸ را نصیباش کرد. در گرماگرم جنگی داخلی در نیجریه، پسربچهای از همرزمانِ خود جا مانده و در پیِ آنها میگردد. او در این جستوجو ما را به سفری در دل یادها و رؤیاهای خود و اسطورههای بیکران کشورش میبرد. نغمهی شبانه سرشار از خیالها و نمادهایی است که رنجهای یک ملت را به تصویر میکشند.
اگر ما بیگناهانِ این جنگایم، پس اینهمه شرارت را از کجا یاد گرفتیم؟ چهکسی به من یاد داد تا از کشتن لذت ببرم، لذت یگانهای که برایم مانند اوجِ کامجویی است؟ فرقی نمیکند که چگونه مرگی باشد… لذتاش یکسان است و کافی است که دقیقاً روی همان لحظه، دقیقاً روی همان عمل، تمرکز کنم.
هرگز پسربچه نبودهام. این را از من دزدیدهاند و هرگز هم مرد نخواهم بود. من شاید هیولایی افسانهای باشم که تنها معاشقهی وحشتآورِ کشتار را میشناسد.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.