رستم و سهراب

175,000 تومان

سفارش:0
باقی مانده:1
محسن دامادی ، زاده ۱۳۳۸ – کرمان، کارگردان و فیلم‌ نامه ‌نویس اهل ایران است. وی که بیشتر به عنوان فیلم‌نامه‌نویس شناخته می‌شود، سینمای حرفه‌ای را با فیلم «آپارتمان شماره ۱۳» به کارگردانی یدالله صمدی به عنوان نویسنده آغاز کرد.وی فعالیت هنری را با نگارش داستان های کوتاه آغاز کرد. او سینمای حرفه ای را با فیلم «آپارتمان شماره 13» به کارگردانی یدالله صمدی به عنوان نویسنده تجربه کرد.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

رستم و سهراب

نویسنده محسن دامادی
مترجم ——
نوبت چاپ 5
تعداد صفحات 154
نوع جلد شوميز
قطع رقعی
سال نشر —–
سال چاپ اول 1401
موضوع
ادبیات ایرانی
نوع کاغذ ——
وزن 500 گرم
شابک
9786226977531

 

توضیحات تکمیلی
وزن 0.5 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “رستم و سهراب”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

مأموریت شوستر در ایران

280,000 تومان
داستان شوستر دربارۀ مردی است که گمان می‌کرد شأن و منزلت انسانی و آزادی را اگر برای دیگران نخواهیم ارزش ندارد. این کتاب دربارۀ کسانی است که در شرایطی تلاش کردند کشوری مدرن به وجود آورند که همان باعث نابودی‌شان شد.

پیش‌درآمدی بر نظریه ادبی

176,000 تومان
تري ايگلتون، كه از صاحب‌نظران سرشناس نقد ادبي معاصر اروپا است، در اين كتاب، مكاتب و ديدگاه‌هاي عمده‌ي كنوني نقد ادبي از قبيل ساخت‌گرايي، ساخت‌شكني، نظريه‌ي دريافت، نشانه‌شناسي، نظريات متكي بر روان‌كاوي و اصالت زن، و امثال آن‌ها را شناسانده و بررسي مي‌كند. شيوه‌‌ي او شيوه‌اي است انتقادي، و بيشتر به طرح پرسش‌ها و نكته‌ها مي‌پردازد تا پاسخ‌هاي قطعي، اما سرانجام نتيجه مي‌گيرد كه هر ديدگاهي در نقد ادبي، خصلتي سياسي دارد. ويراست دوم كتاب كه اكنون در دست شما است مطابق ويراست دوم متن اصلي و شامل يك فصل جديد است كه به بررسي تحولات نظريه‌ي ادبي در دوره‌‌ي پس از ويرايش نخست كتاب يعني سال‌هاي 1983 و 1996 مي‌پردازد و مباحث مطرح در نظريات فمينيستي، پساساختارگرا، و پسامدرنيست را تحليل مي‌كند.

قصر قورباغه

47,000 تومان
قصر قورباغه‌ها قصه‌ی دلتنگی کریستوفر است برای پدربزرگی که دیگر در جهان ما نیست.
کریستوفر به‌زودی سر از دنیایی دیگر درمی‌آورد و ماجراجویی‌های بسیاری را پشت سر می‌گذارد. در این داستان، جهان واقعیت و خیال با هم روبه‌رو می‌شوند و فضای منحصربه‌فردی ایجاد می‌شود.
کریستوفر در سرزمینی رؤیایی راهی قصری می‌شود که همه چیز در آن جادو شده است.
قورباغه‌های غول‌پیکر، مارشال‌های حیله‌گر، دخترخاله، کوتوله، مارمولک‌ها و... هم کریستوفر را در این ماجراجویی همراهی خواهند کرد.
داستانی شوخ‌طبعانه و طنزآمیز که با شگفتی و بازی با کلمات، اندوه و فقدان را با روشی خردمندانه و دوستانه تسکین می‌دهد.  
سفارش:0
باقی مانده:2

گزیده اشعار حسین منزوی

275,000 تومان
معرفی کتاب گزیده اشعار حسین منزوی منزوى چندان در قيد و بند حفظ ظاهر نبود، وقتى محمدعلى بهمنى دوست شاعرش زبان به نصيحت دوستانه‌اى مى‌گشايد شايد او اندكى متنبه شده و به راه آيد، به وى پاسخى رندانه مى‌دهد: «در نيم قرن ديگر، حتى زودتر، هيچ‌كس نمى‌پرسد منزوى يا بهمنى چگونه زندگى مى‌كرد، سير بود يا گرسنه، تنها به شعر ما نگاه مى‌كنند.» شعر منزوى برآمده از نحوه سلوك او با زندگى بود، جوشيده از عواطف و احساسات رقيق، همان‌هايى كه رشته زندگى‌اش را از هم گسيخت. شعر كمتر شاعرى به حد حسين منزوى ناشى از دغدغه‌ها و فراز و فرودهاى زيستى شاعر است، زندگى‌اش سلسله‌اى از ناكامى‌ها و نامرادى‌ها است و همواره درگير روزمرگى‌هاى جارى زندگى بود، اما دغدغه اصلى‌اش يعنى خلق آثارى ماندگار هيچ‌گاه از ذهنش حتى در اوج درماندگى‌ها به در نرفت. تصويرى كه به ويژه در ساليان پايانى عمرش از او در ذهن‌ها مانده، مردى آشفته حال و پريشان و از هم گسيخته بود كه هيچ قرابتى با وجه هنرمندانه او نداشت، بهترين وصف حالش از زبان خودش مى‌باشد : مرا نديده بگيريد و بگذريد از من         كه جز ملال نصيبى نمى‌بريد از من زمين سوخته‌ام. نااميد و بى‌بركت         كه جز مراتع نفرت نمى‌چريد از من

کتاب بی یاد تو هرگز

585,000 تومان
معرفی کتاب بی یاد تو هرگز … کودتا نعل بالنعل طبق خبری که ما داده بودیم انجام می‌شد ولی به سبب همان افشاگری‌ها عقیم می‌ماند، اطرافیان مصدق، این نارسیس‌های ایرانی که عاشق آئینه بودند برای دیدن تصویرهای خود، چنین گمان می‌کردند که آنها عامل این پیروزی مصدق بوده‌اند و مقابل آئینه بیشتر باد به گلو می‌انداختند. ولی شکست شاه در کودتای 25 مرداد که منجر به فرارش از ایران گردید، حتی از شکست 30ام تیرماه 31 بزرگتر و مفتضحانه‌تر بود. جز اینکه مصدق این زمان مطلقآ نقش تاریخی خود را از یاد برد و مانند هملت که در لحظه کشتن قاتل پدر خود دچار تردید شد، شمشیرش را غلاف کرد و ملت را از یک فرصت بزرگ محروم ساخت. مردی که تا آن لحظه بی‌پروا آمده بود اینک مانند کودکی که از سایه خود بر دیوار اطاق دچار ترس شده عقب نشست. عوض مراجعه به آراء عمومی مردم جهت جمهوری، دنبال فکر شورای نیابت سلطنت رفت و با این عملش مثل گاو نه من شیری که ظرف شیر را بعد از آنکه لب به لب پر شد با لگد برمی‌گرداند، تاریخ ایران را به باد داد. .

من و تو

12,500 تومان

در بخشی از کتاب من و تو می‌خوانیم

با بازوهایی حلقه‌زده دور چوب‌اسکی‌ها ساک کفش‌ها در دست و کوله‌پشتی به دوش، مادر را دیدم که دور می‌زد. با او خداحافظی و صبر کردم تا بی‌ام‌و روی پُل ناپدید شود. مستقیم به سمت خیابان ماتزینی رفتم. ساختمان رای را رد کردم. در پنجاه‌قدمی خیابان لانا سرعتم را کم کردم. قلبم به‌شدت می‌زد. دهانم تلخ بود؛ انگار یک رشته مس لیس زده باشم. آن‌همه بار جلوِ حرکتم را می‌گرفت و درون کاپشنم مثل سونا شده بود. وقتی به تقاطع رسیدم، سرم را به گوشه‌ی دیگر چرخاندم. آن انتها، رو‌به‌روی کلیسایی مدرن، یک مرسدس شاسی‌بلند بود. السیا رونکانتو، مادرش، سومرو و اسکار توماسی را دیدم که داشتند چمدان‌ها را در صندوق‌عقب جا می‌دادند. یک ولوو با یک جفت چوب‌اسکی روی سقفش کنار شاسی‌بلند ایستاد و ربکاردو دوبوسز از آن خارج شد و از کنار بقیه گذشت. کمی بعد پدر دوبوسز هم خارج شد. خودم را عقب کشیدم، رو‌به‌روی دیوار. به چوب‌اسکی‌ها تکیه دادم و کاپشنم را باز کردم. مادر السیا و پدر دوبوسز داشتند چوب‌اسکی‌ها را روی سقف مرسدس محکم می‌کردند. السیا و اسکار توماسی با موبایل حرف می‌زدند. سومرو می‌پرید و ادای مشت زدن به دوبوسز را درمی‌آورد. مدتی طول کشید تا آماده شوند. مادر السیا از دست بچه‌هایی که کمک نمی‌کردند، عصبانی بود. سومرو روی سقف ماشین پرید تا چوب‌اسکی‌ها را بررسی کند و سرانجام راه افتادند. در طول مسیر در تراموا با آن چوب‌ها و کفش‌های اسکی، فشرده میان کارمندان کت‌و‌شلواری، ‌مادران و بچه‌هایی که به مدرسه می‌رفتند، احساس حماقت می‌کردم. می‌شد چشم‌هایم را ببندم و خیال کنم در تله‌کابینم. بین السیا، اسکار توماسی، دوبوسز و سومری. می‌توانستم بوی کره‌ی کاکائو را از میان کرم‌های برنز‌کننده بشنوم. می‌خندیدیم و با هُل دادنِ همدیگر از کابین بیرون می‌آمدیم.