رمان نوجوان جلد 215، دختری به نام شمعدونی آدامسی

16,000 تومان

کتاب دختری به نام شمعدونی آدامسی تالیف الیف شافاک و ترجمه الناز هودی، توسط انتشارات قدیانی به چاپ رسیده است.

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات
رمان نوجوان جلد 215
نویسنده
الیف شافاک(شفق)
مترجم
الناز هودی
نوبت چاپ ——-
تعداد صفحات 128
نوع جلد شوميز ـ ته‌چسب
قطع رقعي ويژه
سال انتشار 1399
سال چاپ اول 1399
موضوع
رمان
نوع کاغذ ——-
وزن گرم
شابک 9786000809089

 

حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
ابعاد 21 × 14 × 1 سانتیمتر
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “رمان نوجوان جلد 215، دختری به نام شمعدونی آدامسی”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Atta.Afroozeh
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

جین ایر

490,000 تومان
جین ایر زندگیِ دختر یتیمی با همین نام را شرح می‌دهد که در خانه‌ی زن داییِ بی‌رحمش حضور دارد. این دختر در کنار دایی‌زاده‌های خود بسیار تنهاست و ظلم شدیدی را از سوی اعضای این خانواده تحمل می‌کند. این دوران کودکیِ آشفته از «جین ایر» شخصیتی مستقل، سخت‌کوش و شجاع می‌سازد. او در نوجوانی به مدرسه‌ای شبانه روزی می‌رود و در آن‌جا نیز روزگار سختی را می‌گذراند. جین در نهایت به عنوان مربی به عمارتی اشرافی می‌رود و همان‌جا عاشق آقای راچستر می‌شود. درست زمانی که این دو تصمیم دارند با یکدیگر ازدواج کنند، جین به راز وحشتناکی پی می‌برد. اکنون او بر سر دوراهی مهمی قرار دارد؛ آیا او باید با مرد رویاهایش راچستر بماند و عواقب این تصمیم را بپذیرد؟ آیا جین می‌تواند این مرد را ترک کند و بدون او به زندگی ادامه دهد؟ «شارلوت برونته» زنی قدرت‌مند را به تصویر می‌کشد که در جست‌وجوی برابری و آزادی است و با ذهن خلاق و روحیه‌ی بااراده‌اش خوانندگان را مسحور خود می‌کند. گفتنی است؛ رمان «جین ایر» یکی از برترین آثار ادبیات انگلیسی در فهرست نشریه‌ی گاردین به شمار می‌آید و تاکنون اقتباس‌های سینمایی بسیاری از روی آن صورت گرفته است.

کلاس کوچولو ها جلد 5، گورخر کوچولو برنده مسابقه می شود

20,000 تومان
تصميم گرفتن براي زوئه سخت بود. خيلي طول مي‌كشيد تا تصميم بگيرد چه كتابي را بخواند. خيلي طول مي‌كشيد تا تصميم بگيرد كه زنگ تفريح چه بازي‌اي بكند. دوستش، تابي، هميشه به او مي‌گفت: «زود باش، زوئه، نظرت را بگو!»

قصه های دوست داشتنی دنیا جلد 11، شاهزاده خانم و نخود

3,000 تومان
دختری دوان دوان به در قصر آمد و در زد. شاهزاده در را باز کرد و دختر وارد قصر شد.وقتی سر میز غذا نشسته بودند شاهزاده پرسید: «آیا این دختر، یک شاهزاده خانم واقعی است؟»مادرش جواب داد: «صبر کن تا او را امتحان کنیم.»موقع خواب، مادر یک نخود را روی تخت قرار داد و تشکی روی آن گذاشت. بعد تشک دیگری روی تشک اول قرار داد و دوباره یک تشک دیگر و یک تشک دیگر و یک تشک دیگر و …

دانشجویان کوچک جلد 9، قضیه ی فیثاغورس(دو زبانه)

40,000 تومان
آیا می توان مسائل پیچیده را برای کودک گفت؟ آیا کودک توان درک علوم پیچیده را دارد؟مثلاً آیا کودک می تواند از علم "قضیه ی فیثاغورس" سر در بیاورد؟تمام سؤال های بالا را می توان این گونه پاسخ داد: بله. کودک می تواند مسائل پیچیده را درک کند و بیاموزد به شرط اینکه به شیوه ای "ساده و قابل درک و متناسب با سنش" آموزش ببیند.کتاب "قضیه ی فیثاغورس" نهمین جلد کتاب از مجموعه ی 19 جلدی "دانشجویان کوچک" با همین هدف تلاش کرده است این علم را به بیانی ساده همراه تصویر به کودک بیاموزد و در ذهنش جرقه ای ایجاد کند؛ جرقه ای که می تواند در آینده او را به نابغه ای درخشان بدل کند.

قصه های شب جلد 1، هنسل و گرتل

4,000 تومان
در این کتاب، یازده داستان شیرین کودکانه را می خوانید. «هنسل و گرتل» عنوان اولین داستان آن است:نامادری هنسل و گرتل، پدرشان را وادار می کند که بچه ها را به جنگل ببرد و در آنجا رهایشان کند. بچه ها، که راه خانه را گم کرده اند، بی هدف در جنگل راه می روند تا به خانه عجیبی می رسند...«آشپز شکمو»، «سلطان پیر»، «دکتر غیبگو»، و «مهمان های عوضی» نیز از دیگر داستان های این کتاب است.

داستان‌های قدیمی از کاستیا لا بیه‌خا

10,000 تومان
کتاب داستان‌های قدیمی از کاستیا لا بیه‌خا: ميگل دليبس (۱۹۲۰ - ۲۰۱۰) در داستان‌هاي قديمي از کاستيا لا بيه‌خا تصاويري شگرف از جهان روستاييِ اسپانياي اوايل قرن بيستم پيش مي‌نهد و با نثري ظريف، غني و ساده خواننده را با فضاي زيستِ مردمان کاستياي قديم آشنا مي‌کند. روايتِ ژرفِ اين داستان‌ها آميزه‌اي است از حسِ هم‌دلي با روستا و تجربه‌ي دل‌کندن از آن.
روزي که روستا را ترک گفتم، دو‌قلوها کنار هم روي تخت‌خواب آهني خوابيده بودند. وقتِ بوسه بر پيشاني آن‌ها، نگاه کلارا را ديدم که بر من خيره بود، با يک چشم بسته و خواب و يک چشم کبود و مات. فنرهاي تخت، با نواي جيرجير ناشي از اندک خزيدن کلارا، انگار که واژه‌ي خداحافظ را در ذهن من تکرار مي‌کردند. با پدر حرفي از رفتن نگفتم… نه خدانگه‌داري… نه نگاهي دست‌کم… فراموش‌ام نمي‌شد که گفته بود: «روزي که تصميم به رفتن گرفتي، فراموش کن پدري داري»، و من همين کار را کردم