روان‌شناسی شخصیت

170,000 تومان

فقط 1 عدد در انبار موجود است

شناسه محصول: 9789646184657 دسته: , برچسب:
توضیحات

روان‌شناسی شخصیت

نویسنده یوسف کریمی
مترجم
نوبت چاپ 21
تعداد صفحات 326
قطع و نوع جلد وزیری (شومیز)
سال انتشار 1396
شابک 9789646184657
حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
وزن 0.5 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “روان‌شناسی شخصیت”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

وزغ جنیفر

8,000 تومان
فروشگاه جادویی ، اوج تخیل نویسنده این کتاب از دوران کودکی‌اش است . دنیای این فروشگاه به طرز عجیبی در تخیلاتش رشد می‌کند و او سعی دارد عناصر دنباله‌داری وارد کتاب‌هایش کند . بیشتر مطالب کتاب‌ها بر اساس زندگی واقعی نوشته شده است . ماجرا از آنجا شروع می‌شود که راسل از فروشگاه جادویی آقای الایوز عجیب و غریب ، یک حلقه هیولا می‌خرد . راسل فکر می‌کند که حلقه از آن انگشترهای قلابی است . اما وقتی طبق دستور حلقه را در انگشتش می‌کند ، ورد را می‌خواند و نگین روی آن را یکبار می‌چرخاند ، یک دفعه دو تا شاخ از کله‌اش بیرون می‌زند و صورتش مو درمی‌آورد و ناگهان به یک هیولا تبدیل می‌شود . ماجراهای جلد دوم فروشگاه جادویی از آن‌جا شروع می‌شود که قلدرهای مدرسه دنبال جریمی می‌کنند ، او هنگام فرار به طور اتفاقی به فروشگاه جادویی آقای الایوز برمی‌خورد و از فروشگاه تخم بسیار بزرگ و عجیبی می‌خرد . در کتاب « وزغ جنیفر » بچه‌ها می‌فهمند که چگونه جنیفر این وزغ گنده و عجیب و غریب را خریده است و در نهایت در « جمجمه حقیقت » بچه‌ها با چارلی که دروغگوترین پسر مدرسه است آشنا می‌شوند . بچه‌ها به چارلی اعتماد ندارند و . . . کتاب « ماجراهای فروشگاه جادویی » در ٤ جلد وارد بازار کتاب شده است .

مجمع الجزایر گولاگ (جلد سوم)

600,000 تومان
هنگامي که «ماکسيم گورکي»، از اردوگاه‌هاي سيبري ديدن کرد، تا آخرين ساعات همه‌چيز همان‌طور گذشته بود که قدرت مي‌خواست. در همان لحظه‌هاي آخر بود که زنداني‌اي حقيقت را پيش روي نويسنده‌ي بزرگ روس گذاشت و به قول الکساندر سولژنستين، درست در زماني که گورکي سوار بر قايق، آنجا را ترک مي‌کرد، آن زنداني تيرباران شد و توامان همه‌ي آن آرمان‌هاي انساني جا گرفته در ذهن شبه‌ پيامبر شوروي، درحال فروريختن بود. هرچند او نمي‌دانست که اين فروريختن هم، به قيمت جان آن زنداني تمام شده است! گورکي پيرسال‌تر از آن بود که بتواند براي روايت آن‌چه دانسته بود کاري کند و ازهمين‌رو ظهور سولژنستين و روايت‌هايش از گولاگ، الزامي بود و مبدل به سهمگين‌ترين روايت‌هاي تاريخ بشري از سرحدات رنج زير يوغ استبداد شد. با اينکه در آغازين سال‌هاي پسااستاليني، نيکيتا خروشچف، سومين رهبر اتحاد جماهير شوروي، از در دوستي با سولژنستين درآمد و اجازه‌ي انتشار کتاب «يک روز از زندگي ايوان دنيسويچ» را صادر کرد، اما هيچ‌کس انتظارش را نداشت ماجراي گولاگ و گولاگي‌ها، از آن‌چه بر ايوان دنيسويچ رفته، فراتر باشد. شوک عظيم دوازده سال پس‌از چاپ «يک روز از زندگي...» اتفاق افتاد: نسخه‌هاي زيرزميني و بدون سانسور «مجمع‌الجزاير گولاگ»، حاصل ده سال تحقيق و تفحص الکساندر سولژنستين از اردوگاه‌هاي کار اجباري شوروي و گفت‌وگو با بازماندگان، در زمستان 1974، ميان مردم دست به دست شد. درحالي‌که جاسوسان کا. گ. ب، در همه‌جا به‌دنبال سولژنستين‌خوان‌ها بودند، وقايع‌نگاري هول‌انگيز و هوش‌رباي برنده‌ي نوبل ادبيات 1970، منظر مردم شوروي و همه‌ي جهانيان را نسبت به اعماق وحشت زيستن در جهان استاليني، براي هميشه تغيير داد. مجمع‌الجزاير گولاگ به مثابه‌ي تجربه‌اي در تحقيق و تفحص ادبي، فقط از عهده‌ي نويسنده‌اي متعهد، چپ‌گرا و معتقد به آرمان‌هاي بزرگ اخلاقي و انساني هم‌چون سولژنستين برمي‌آمد که وجدان بيدارش، به او اجازه‌ي سکوت برابر رنج و محنت مردمش را نمي‌داد. خواندن کتاب بزرگ سولژنستين، در زمانه‌ي اکنون، بايد همراه با يادآوري جمله‌هاي خود او در پيامش هنگام دريافت نوبل ادبيات باشد، تا گولاگ‌هاي دور و نزديک خودمان را در همين هزاره‌ي سوم، فراموش نکنيم: «بياييد هيچ‌يک از مدعوين اين خوان ضيافت از خاطر نبرند که همين الساعه زنداني‌هاي سياسي در دفاع از حقوقي که محدود و پايمال شده‌اند، در اعتصاب غذا به سر مي‌برند.»

مقدمه‌ای بر فلسفه ذهن

295,000 تومان
فلسفه ذهن چيست؟ شايد بتوان گفت فلسفه ذهن مطالعه پرسش‌هاي فلسفي مربوط به ذهن و ويژگي‌هاي آن است ـ مثلا اينكه آيا ذهن متمايز از بدن است يا بخشي از بدن، مانند مغز است؛ يا اين پرسش كه آيا ذهن ويژگي‌هاي يكه‌اي مانند آگاهي، دارد يا خير.

کتاب خزه (شاملو)

90,000 تومان
معرفی کتاب خزه (شاملو) داستان “خزه” به قلم “هربر لوپوریه” قصه ی زندگی یک روزنامه نگار و نویسنده است؛ شخصی که خود نیز در جنگ خدمت نموده و زندگی شخصی اش در سایه ی جنگ جهانی دوم و اشغال نظامی فرانسه توسط آلمان نازی، دچار تغییرات ناگوار و دلخراشی شده است. همسر و فرزندان او در یک حمله ی هوایی از بین رفته اند و او تصمیم می گیرد به ناشناخته ترین مکان ممکن برود تا به نوعی از این واقعه بگریزد. ”خزه” از روندی خطی برخوردار بوده و فرایندی مستقیم و رو به جلو را طی می کند. “هربر لوپوریه” موفق شده تا با بیانی ساده و بدون ایجاد کلافی سردرگم از وقایعی که اتفاق افتاده، داستان زندگی این مرد را به طرز جالبی از زبان خودش ارائه کند. نویسنده برای اینکه بتواند به چنین مهمی دست یابد و با مخاطب نیز ارتباط برقرار کند، از موضوعات حیاتی و مهمی همچون عشق و آزادی بهره می برد و قصه ی مردی با مشکلات روحی فراوان را روایت می کند که به نظر می رسد دیگری امیدی در زندگی ندارد و می خواهد با چنگ و دندان خود را از این بحران بیرون بکشد. به این طریق مخاطب قدم به قدم با این مرد که تلاش می کند امید و عشق را در زندگی باز یابد و به آرامش و صلحی درونی دست یازد، همراه می شود. از آنجایی که تمام داستان “خزه” در زمان اشغال فرانسه اتفاق می افتد، “هربر لوپوریه” نگاهی ویژه به تقابل مردم در برابر اشغالگران داشته و تلاش می کند تا این نزاع های روزمره در برابر نازی ها را با مسائل ریز و درشت از نوشیدن یک بطری شراب گرفته تا مخاطراتی که زندگی مردم را در زمان اشغال نظامی و جنگ تهدید می نمود، به تصویر بکشد.

تأثیر مدارس دخترانه در توسعه اجتماعی زنان در ایران

89,000 تومان
معرفی کتاب تأثیر مدارس دخترانه در توسعه اجتماعی زنان در ایران
نگارنده در کتاب حاضر، به بررسی تأثیر گسترش آموزش‌وپرورش نوین دختران در توسعه اجتماعی و فرهنگی زنان ایرانی از جنبش مشروطه‌خواهی تا پایان دوره سلطنت رضاشاه پهلوی می‌پردازد. در این کتاب بیان می‌شود که اگرچه ایرانیان با تمدن جدید غرب دست‌کم از دوره حاکمیت سلسله صفوی در تماس بودند، آشنایی گسترده‌تر و عمیق‌تر میان جامعه سراپا سنتی ایران و تجدد درحال‌توسعه غرب از اواسط دوره قاجاریه، به‌ویژه از زمان سلطنت «ناصرالدین‌شاه»، ابعادی گسترده‌تر یافت.
استقرار سفرای کشورهای دیگر در ایران، تحولاتی که در امپراتوری عثمانی در همسایگی ایران سرعت می‌گرفت، اصلاحات و پیشرفت در ژاپن که به شکست روس‌ها منجر شد و ده‌ها رخداد دیگر ایرانیان را به مقایسه حال‌وروز خود و آسیب‌شناسی وضعیت اسفباری که بدان دچار بودند فرامی‌خواند.

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت