

روانشناسی فیزیولوژیک ویراست دوازدهم
500,000 تومان
کتاب روانشناسی فیزیولوژیک ویراست دوازدهم نوشته جیمز کالات با ترجمه یحیی سیدمحمدی، توسط انتشارات روان با موضوع روانشناسی، روانشناسی عصبی، زیستشناسی روانی, آناتومی و روشهای پژوهش به چاپ رسیده است.
معرفی مباحث کتاب روانشناسی فیزیولوژیک
سلولهای عصبی و تکانههای عصبی
سیناپسها
آناتومی و روشهای پژوهش
ژنتیک، تکامل، رشد و انعطافپذیری
بینایی
سیستمهای حسی دیگر
حرکت
خواب و بیداری
تنظیم درونی
رفتارهای تولید مثل
رفتارهای هیجانی
زیستشناسی یادگیری و حافظه
کارکردهای شناختی
اختلالات روانی
فقط 2 عدد در انبار موجود است
روانشناسی فیزیولوژیک ویراست دوازدهم
نویسنده | جیمز کالات |
مترجم | یحیی سیدمحمدی |
نوبت چاپ | هجدهم |
تعداد صفحات | 756 |
قطع و نوع جلد | رحلی شومیز |
سال انتشار | 1402 |
شابک | 9786008352150 |
وزن | 0.5 کیلوگرم |
---|
نکته های ویرایش
مینا سانتلمو 2/ مینا سانتلمو و دخمهی فیلمهای سلولوئید (دستبردی تمامعیار به تاریخ سینما)
مینا سانتلمو و تونی دپرادا، چه ترکیب شگفتانگیزی! چه اتفاقی میتواند جوانترین نویسندهی داستانهای پلیسی دنیا را با یک کارگردان مشهور هالیوودی آشنا کند؟
همهچیز از سفر مینا به بارسلون برای حضور در فیلمبرداری فیلم شکستناپذیرها شروع شد؛ فیلمی دربارهی ابرقهرمانها که همه منتظرش بودند. کارگردان فیلم نقشی به آگاتا، عمهی مینا، پیشنهاد داده بود، نقشی که پیش از آن قرار بود همسر سابق تونی دپرادا، ایرما وپِ مشهور، آن را بازی کند، اما در صحنهی فیلمبرداری سانحهای پیش آمد که نزدیک بود به قیمت جانش تمام شود؛ بنابراین آگاتا جایگزین او شد.
حالا مینا و برادرش به این حادثه مشکوک شدهاند؛ آیا این سانحه به گنجینهی فیلمهای قدیمی تازهکشفشده و اشباحی که در این فیلمها خانه کرده بودند، ارتباطی دارد؟
مرد بزرگ
پدر سالاری جدید
تغيير
مهماني تلخ
در بخشی از کتاب مهمانی تلخ میخوانیم
با انگشت جلو را نشان داد. خواستم راه بیفتم که دیدم دنده عقب گرفت و به سرعت آمد طرفم. جلوام که رسید، زد روی ترمز، طوری که لاستیکها چند سانتی روی آسفالت کشیده شدند. سرم را خم کردم و کنار شیشهی نیمه پایین گفتم: « پارکوی. » با انگشت شست، صندلی عقب را نشان داد.
وقتی در را باز کردم، زنی که عقب نشسته بود، رفت کنار شیشه. سوار شدم. راننده زد توی دنده. گفت: « حالا تا نیایش بریم. » « من پیاده می شم. » خواستم دستگیره را بکشم که گفت: « بشین، آقاجون. بالاخره یه کاریش میکنیم. » برگشته بود. گفتم: « نمی خوام وسط راه تاکسی عوض کنم. » پایش را گذاشت روی گاز و ماشین از جایش کنده شد.
شاید هنوز بیست متر نرفته بود که گفت: « خیلی زود جوش می آری،آقا. » « جوش نمی آرم. گفتم که نمی خوام تاکسی عوض کنم. » « اصلاً اون جا که شما وایساده بودی تا صبح هم کسی سوارت نمیکرد. » از توی آینه نگاهی به من انداخت.
بعد سرش را چرخاند طرف مردی که صندلی جلو نشسته بود. گفت: « شما دیدینش، آقا؟ » مرد بی آن که نگاهش کند، گفت: « من اصلاً حواسم به خیابون نبود.» زن گفت: « من دست شونو دیدم. » « آره، منم همون یه دستو دیدم که از لای درخت ها اومده بود بیرون. معلوم می شه شما هم مثل من حواس تون خیلی جَمعه. » گفتم: « می خواستین بیام وایسم وسط اتوبان؟ »
« دیگه آخه شما هم خیلی رفته بودی کنار. تا آدم می اومد بفهمه چی به چیه، پنجاه متر رفته بودجلو. » مردی که جلو نشسته بود، گفت: « اتفاقاً ایشون کار درستی کردن. تو این شهر تا بخوای جوون الکی خوش هست. می زنن به آدم و درمی رن. بعدش هم هیچی به هیچی. جنازه ت افتاده وسط اتوبان. » زن گفت: « آره، واقعاً. » کیفش را که گذاشته بود روی زانویش، باز کرد و دستمالی بیرون آورد
گفت: « اگه تا پارک وی می رین، من هم می آم. » راننده از توی آینه نگاهش کرد. « تا تجریش هم بخواین می رم. می خوام برم اون جا بنزین بزنم.«من همون پارک وی پیاده می شم.» دوباره توی آینه نگاهش کرد. گفت: «رو چشمم، خانم.» لبخند زد.
کمی بعد، وقتی داشتیم به پل گیشا نزدیک می شدیم، راننده شیشه اش را تا آخر پایین کشید. آرنجش را گذاشت لب پنجره و به ماشین بغلی نگاه کرد که داشت نزدیک ما حرکت می کرد. از پنجرهی بازش صدای آهنگ ملایمی به گوش میرسید.
گفت: «لامسب، انگار نه انگار پاییز شده. هوا از تابستون هم گرم تره». دست راستش را گذاشت به صورتش. حدس زدم دارد با سبیلش ور میرود. باز توی آینه نگاهی به من انداخت. وقتی دید حواسم به اوست، نگاهش را دزدید. با این حال هنوز چشمهای ریزش پیدا بود.
محصولات مشابه
کتاب روان شناسی عمومی
دیل کارنگی، چگونه آسان و تأثیر گذار سخنرانی کنیم؟
هيچ انساني را در جهان نميتوان يافت که مادرزاد سخنران به دنيا آمده باشد. در فصلهاي اين کتاب در مورد قواعد بنياني سخنراني تأثيرگذار و نگرشهايي که به اين قواعد زندگي ميبخشند، بحث خواهيم کرد. همهي ما شيوهي سريع و آسان را براي داشتن سخنراني تأثيرگذار ميپسنديديم. درحاليکه تنها راهي که ميتوانيم هر چه سريعتر به نتيجه برسيم، داشتن نگرش صحيح از دستيابي به هدف و شالودهي مستحکم قواعدي است که هدف روي آن بنا شود.
آيا کوچکترين دليلي وجود دارد که شما نتوانيد هنگامي که در برابر حضار ايستادهايد مانند زماني که با آنها نشستهايد فکر کنيد؟ آيا دليلي وجود دارد هنگامي که شما آماده ميشويد تا گروهي را خطاب کنيد، شکمتان مانند محل نگهداري پروانهها شود و از همينرو بدنتان بلرزد؟ مطمئناً متوجه خواهيد شد که اين وضعيتها و مشکلها را ميتوان برطرف کرد. با آموزش و تمرين، ترستان از حضار برطرف خواهد شد و اعتماد به نفس خواهيد يافت.
اين کتاب به شما کمک ميکند تا به چنين هدفي نائل شويد. اين يک کتاب درسي معمولي نيست. اين کتاب از قوانين مربوط به مکانيک سخنراني انباشته نشده است. و نيز بر مباحث روانشناسي توليد آوا و اداي حروف از مخرج استوار نيست. اين کتاب چکيدهي عمري آموزش بزرگسالان در زمينهي سخنراني تأثيرگذار است. کتاب از همان نقطهاي شروع ميشود که شما در آن قرار داريد و شما را به سرانجامي ميرساند که ميخواهيد آنطور باشيد. تمام کاري کهبايد انجام دهيد اين است که با آن همکاري کنيد و پيشنهاداتش را دنبال نماييد، تا در هر موقعيت سخنراني که به دست آورديد آنها را به کار بنديد و ثابت قدم بمانيد.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.