روانشناسی فیزیولوژیک ویراست دوازدهم

500,000 تومان

کتاب روانشناسی فیزیولوژیک ویراست دوازدهم نوشته جیمز کالات با ترجمه یحیی سیدمحمدی، توسط انتشارات روان با موضوع روانشناسی، روانشناسی عصبی، زیست‌شناسی روانی, آناتومی و روش‌های پژوهش به چاپ رسیده است.
معرفی مباحث کتاب روانشناسی فیزیولوژیک
سلول‌های عصبی و تکانه‌های عصبی
سیناپس‌ها
آناتومی و روش‌های پژوهش
ژنتیک، تکامل، رشد و انعطاف‌پذیری
بینایی
سیستم‌های حسی دیگر
حرکت
خواب و بیداری
تنظیم درونی
رفتارهای تولید مثل
رفتارهای هیجانی
زیست‌شناسی یادگیری و حافظه
کارکردهای شناختی
اختلالات روانی

فقط 2 عدد در انبار موجود است

شناسه محصول: 9786008352150 دسته: , ,
توضیحات

روانشناسی فیزیولوژیک ویراست دوازدهم

نویسنده جیمز کالات
مترجم یحیی سیدمحمدی
نوبت چاپ هجدهم
تعداد صفحات 756
قطع و نوع جلد رحلی شومیز
سال انتشار 1402
شابک 9786008352150
توضیحات تکمیلی
وزن 0.5 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “روانشناسی فیزیولوژیک ویراست دوازدهم”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت

ذهن چینی

130,000 تومان
کریستوفر بولاس در کتاب ذهن چینی می‌کوشد به یاری روان‌کاوی فروید، وینیکات، خان، یونگ و روزنفلد دو تفکر شرقی و غربی را که چند هزار سال پیش از هم منشعب شده‌اند دوباره با یکدیگر آشتی دهد. بولاس بر این تصور است که هرچند تقسیم‌های ساده‌انگارانۀ جهان به شیوه‌های مختلف تفکر دقیق نیستند و حتی ممکن است رهزن باشند، شیوه‌های تفکر در شرق آسیا و غرب تفاوت‌هایی با یکدیگر دارند و بر بخش‌های متفاوت ذهن تأکید می‌کنند. این دو بخش ذهن زمانی با یکدیگر وحدت داشتند اما طی چند هزار سال گذشته از هم فاصله گرفته‌اند. با این همه، این دو شیوۀ تفکر به یمن ظهور روان‌کاوی در اواخر قرن نوزدهم و تحولات بعدی آن به یکدیگر نزدیک می‌شوند.
بولاس چگونه تفکر غربی و شرقی را به آغوش یکدیگر بازمی‌گرداند؟ او در سفری فکری و سه‌مرحله‌ای، که با سفر واقعی او به ژاپن و کرۀ جنوبی همراه است، آرام‌آرام بخش شرقی ذهن خود را کشف می‌کند و به شباهت‌های آن با بخش غربی ذهن خود (آموزه‌های روان‌کاوی) پی می‌برد. در مرحلۀ اول سفر فکری خود، پیش از آن که عازم ژاپن و کره شود، هنگام مطالعه دربارۀ فرهنگ‌های شرقی پیش‌انگاره‌هایی پرورانده بود. در آن زمان نمی‌دانست که این فرمی از بازخوانی است، زیرا عناصر ذهنی‌‎ای که در شرق رشد یافته بودند بخشی از ذهن او و اذهان مردم سراسر جهان بودند. با این همه، در مرحلۀ دوم فکری خود با سفر به ژاپن و تجربۀ زندۀ ذهن ژاپنی چیزی را دریافت که تأثیری عمیق بر او نهاد، با این که هنوز از آن فهمی روشن نداشت. سرانجام در واپسین مرحلۀ سفر فکری خویش، پس از آن که سفر به شرق دور را به اتمام رساند، بار دیگر به متون بنیادین فرهنگ‌های شرقی بازگشت و توانست دریافت خود را مفهوم‌پردازی کند.   کتاب ذهن چینی در سه بخش با عناوین «پیش‌انگاره‌ها»، «دریافت‌ها» و «مفهوم‌پردازی‌ها» روایتگر سفر آفاقی و انفسی کریستوفر بولاس به شرق و کشف وحدت ذهن شرقی و غربی است.

نقاشی های کوچک،شعرهای مهدکودک جلد 3، شهربازی

25,000 تومان
نقاشي، هنري است كه بايد مرحله‌به‌مرحله آموزش داد. در اين مجموعه‌كتاب‌ها، با نقطه‌چين‌كردن تصوير‌ها، به كودك ياد مي‌دهيم كه چطور تصوير هر شكل را نقاشي كند. در مر‌حله‌ي بعد، با رنگ‌آميزي آن شكل را زيباتر مي‌سازد.

شغل مورد علاقه من

157,000 تومان
«شغل مورد علاقه من» یک راهنمای عملی برای پیدا کردن لذت از کار کردن و درک بهتر خودتان است. این ایده که کار ممکن است به جای تحقق زندگی، به موردی دردناک و ضروری تبدیل شده است ، یک اختراع کاملا جدید می باشد. امروزه ، در مناطق مرفه دنیا ، ما فقط انتظار نداریم که از طریق نیروی کار پول بدست آوریم ، بلکه به میزان کم و بیش انتظار داریم که افراد از شغلشان لذت نیز ببرند. این کتاب به شما نشان می دهد که چرا بحران های شغلی بسیار رایج است.متأسفانه ، فهمیدن خود به اندازه کافی دشوار است چه برسد به اینکه که بخواهیم بفهمیم که انرژیمان را کجا و چگونه باید هدایت کنیم. «شغل مورد علاقه من» برای کمک به ما در شناخت بهتر خود جهت یافتن شغلی مناسب طراحی شده است. این اسطوره ها ، تله ها و سردرگمی های بسیاری را که در راه ما قرار دارد کشف می کند و نشان می دهد که چگونه می توان نگرش ها و عادت های جدید و موثر در خودمان ایجاد کنیم.این کتاب با دلسوزی و روحیه ای عمیق عملی ما را راهنمایی می کند تا استعدادهای واقعی خود را کشف کنیم و خواسته ها و آرزوهای مخدوش خود را درک کنیم قبل از اینکه خیلی دیر شود.
سفارش:1
باقی مانده:2

دفتر یادداشت و مشق puzzle طرح انگلیسی

210,000 تومان
دفتر یادداشت و مشق puzzle طرح انگلیسی
  • سیمی
  • جلد زیبا
  • باکیفیت
انتخاب گزینه ها این محصول دارای انواع مختلفی می باشد. گزینه ها ممکن است در صفحه محصول انتخاب شوند

شاهنامه‌ی فردوسی 14: از پادشاهی یزدگرد بزه‌گر تا پایان پادشاهی بلاش

98,000 تومان

در بخشی از کتاب شاهنامه فردوسی - جلد 14: از پادشاهی یزدگرد بزه‌گر تا پایان پادشاهی بلاش می‌خوانیم

وقتی فرزند خاقان شنید شاه ایران با سپاهیانش از رود جیحون گذشته و پیمان بهرام گور را شکسته و آشوب و جنگ سرزمینش را تهدید می‌کند، به دبیر خردمندش امر کرد تا نزد او برود. آنگاه نامه‌ای با درود خداوند بر شاه ایران نوشت و ادامه داد: «من از زمان شاهان دادگر، تو را از نژاد شاهان نمی‌دانم. این رسم نیاکان و شاهان گذشته‌ی ایران‌زمین نیست. حال که تو پیمان آزادگان را می‌شکنی و با این کار نشانه‌های بزرگی خود را بر خاک می‌افکنی، من نیز ناچارم پیمان بشکنم و دست به شمشیر ببرم.» خوشنواز در آن نامه همه‌چیز را گفت و آن را با هدایای فراوانی همراه کرد. سواری سخن‌گو برگزید و او را با نامه و هدایا روانه کرد. وقتی پیروزشاه نامه را خواند، بسیار خشمگین شد و به فرستاده گفت: «برخیز و نزد آن مرد بی‌مایه برو و به او بگو بهرام عهدش را برای شما تا رود تَرَک نوشته و حال هم تا کناره‌ی رود جیحون از بلندی و پستی‌هایش از آنِ توست. اکنون سپاهی عظیم از جنگجویان پهلوان خواهم آورد و سایه‌ی خوشنواز را از این سرزمین برمی‌دارم.»

فهرست مطالب کتاب

پادشاهی یزدگرد بزه‌گر پادشاهی بهرام گور پادشاهی یزدگرد، پسر بهرام گور پادشاهی هرمز، پسر یزدگرد پادشاهی پیروز، پسر یزدگرد پادشاهی بلاش، پسر پیروز