روانشناسی فیزیولوژیک ویراست دوازدهم

500,000 تومان

کتاب روانشناسی فیزیولوژیک ویراست دوازدهم نوشته جیمز کالات با ترجمه یحیی سیدمحمدی، توسط انتشارات روان با موضوع روانشناسی، روانشناسی عصبی، زیست‌شناسی روانی, آناتومی و روش‌های پژوهش به چاپ رسیده است.
معرفی مباحث کتاب روانشناسی فیزیولوژیک
سلول‌های عصبی و تکانه‌های عصبی
سیناپس‌ها
آناتومی و روش‌های پژوهش
ژنتیک، تکامل، رشد و انعطاف‌پذیری
بینایی
سیستم‌های حسی دیگر
حرکت
خواب و بیداری
تنظیم درونی
رفتارهای تولید مثل
رفتارهای هیجانی
زیست‌شناسی یادگیری و حافظه
کارکردهای شناختی
اختلالات روانی

فقط 2 عدد در انبار موجود است

شناسه محصول: 9786008352150 دسته: , ,
توضیحات

روانشناسی فیزیولوژیک ویراست دوازدهم

نویسنده جیمز کالات
مترجم یحیی سیدمحمدی
نوبت چاپ هجدهم
تعداد صفحات 756
قطع و نوع جلد رحلی شومیز
سال انتشار 1402
شابک 9786008352150
توضیحات تکمیلی
وزن 0.5 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “روانشناسی فیزیولوژیک ویراست دوازدهم”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

بچه‌محل موزیسین‌ها 1/ من ارگ‌نواز باخ هستم

145,000 تومان
«من ارگ نواز باخ هستم» اولین جلد از مجموعه‌ی «بچه محل موزیسین‌ ها» اثری تألیفی از محمدرضا مرزوقی است. این رمان فانتزی و ماجراجویانه، با زبانی جذاب و طنزآمیز، کودکان و نوجوانان را با یوهان سباستین باخ و موسیقی او آشنا می‌کند. نکته‌ی جالب در این کتاب کیو-آرکدهایی است که در قسمت‌های گوناگون متن به چشم می‌خورد. خواننده‌ با گوشی موبایل می‌تواند این کیو-آرکدها را اسکن کند و بدین طریق در حین مطالعه، آثار موسیقی‌دانان برجسته را بشنود! بابک هفت سال کلاس موسیقی رفته و خیلی از سازها را امتحان کرده است. برای همین دلش می‌خواهد رهبر ارکستر سمفونیک تهران شود! اما مشکل اینجاست که به‌محض مطرح شدن درخواستش او را از سالن‌های موسیقی‌ بیرون می‌کنند! از شما چه پنهان، بابک برای رهبر ارکستر شدن هنوز خیلی کوچک است… تا اینکه یک روز، او و خواهرش باران، به مردی کولی برمی‌خورند که جعبه‌ی موسیقی‌ عجیبی به آن‌ دو می‌دهد؛ جعبه‌ای که هربار بچه‌ها آن را کوک می‌کنند از محل زندگی موسیقی‌دانی مشهور در زمانی دیگر سر در می‌آورند! از آنجایی که ساز مورد علاقه‌ی بابک پیانوست، بچه‌ها در اولین سفر عجیب‌ خود در زمان، نزد یوهان سباستین باخ می‌روند؛ زیرا او پدر موسیقی کلاسیک و بزرگ‌ترین نوازنده‌ی ارگ است. به نظر شما، بابک می‌تواند اجرایی مشترک با باخ داشته باشد؟ در این سفر، با بابک و باران همراه شوید، تا جواب این سؤال را پیدا کنید.
سفارش:0
باقی مانده:1

چند داستان کوتاه ( همراه با تحلیل – 3 )

7,500 تومان
 می‌گویند دنیای امروزی با سرعتی عجیب به سمت کوتاه شدن و بلکه کوچک شدن پیش می‌رود. همه چیز کوچک می‌شود، خانه‌ها و اثاثیه آنها، تلفن‌ها، اتومبیل‌ها، کارخانه‌ها و البته شعرها و داستان‌ها. مترجم این کتاب در دو جلد قبلی این داستان‌ها همراه با تحلیل و نقد آنها توانست توجه مخاطبان بسیاری را به این نوع تحلیل و نقدها جلب نماید. استقبال خوب خوانندگان از دو جلد قبلی که نویسندگانی چون همینگوی، مارکز، چخوف، کافکا، سلینجر، گرین، برادبری و . . . را در بر می‌گرفت مترجم را بر آن داشت که این بار به سراغ نویسندگانی چون جان آپدایک، موراکامی، گاردنر، استفن کینگ و . . . برود. در جلد سوم شیوه تحلیل‌ها همانند جلدهای اول و دوم است. نکات به صورت بخش‌های به ظاهر منقطع با شماره‌گذاری ذکر شده‌اند که به خواننده فرصت می‌دهد از نکاتی که به آنها آگاه است یا تمایلی به تعقیبشان ندارد صرف نظر کند. همچنین مترجم و تحلیلگر داستان‌ها کوشیده به فراخور موقعیت به صورت چند وجهی و تا حدی سیال به ذکر نکاتی در مورد هر داستان بپردازد. ذکر این موضوع را نباید نقد و تحلیل به مفهوم کلاسیک آن دانست. بیشتر نوعی معرفی است و ذکر نکاتی که شاید در درک بهتر داستان‌ها مفید واقع شود. در ضمن حتماً سلیقه هم در این میان مهم است چرا که به طور طبیعی نمی‌شود همه چیز را گفت و به زبان دلخواه همه صحبت کرد. با توجه به حجم و حوصلۀ مخاطب، گزینش و رعایت اولویت اجتناب‌ناپذیر است.

اعتراف باز

38,000 تومان
نویسنده در کتاب اعتراف‌باز روایت‌هایی از زندگی شخصی و خانوادگی خود را دستمایه قرار داده است‌‌، البته نه با هدف نوشتن صرفا یک زندگی‌نامه یا خاطرات. این کتاب اثری است نزدیک به ژانر ادبیات اعترافی. راوی که همان شهلا زرلکی‌ست در این کتاب تلاش می‌کند تا جایی که محدودیت‌های عرفی، اخلاقی و قوانین نشر اجازه می‌دهد، به زوایای پنهان زندگی خصوصی خود بپردازد. او خواننده کتاب را مخاطب قرار داده و از زندگی شخصی و ویژگی‌های رفتاری و شخصیتی خود حرف می‌زند. در واقع هدف راوی بیان بی‌پردۀ خصوصیات و پنهانی‌هایی‌ست که در زندگی روزمره همۀ ما هست اما شاید بیان آن به زبان ساده و صریح برای هر کسی آسان نباشد...

مرفی

160,000 تومان
  فهرست: در صورت وجود وارد شود.
سفارش:0
باقی مانده:2

دانستنی های علمی جلد 4، چرا مردم با هم فرق دارند؟

40,000 تومان
در هر يك از كتاب‌هاي دانستنی اين مجموعه، به موضوع مستقلي‌ـ بدن انسان، بيماري‌ها، غذا، رشد گياهان، پرواز پرندگان، زنبور عسل، زباله، آب، هوا، نور و آهنرباـ پرداخته شده است. دانستني‌هاي متنوع مربوط به هر موضوع ساده و مختصر اراده شده‌اند، به‌گونه‌اي كه حتي بدون پيگيري تمام مطالب كتاب، در هر صفحه و بخشي از آن مي‌توان با چند مورد از اين دانستني‌ها آشنا شد. اين كتاب‌ها به‌صورت جداگانه نيز منتشر شده‌اند

من و دارو دسته ی راهزن‌ها 2: سرانجام دوباره دزدیده شدم!

80,000 تومان

در بخشی از کتاب من و دار و دسته راهزن‌ها - جلد دوم می‌خوانیم

آزادی راهزنی چنان طعم باشکوهی دارد که من حتی جرئت نکرده بودم به آن فکر کنم. عضلات شکمم واقعاً به این خنده‌‏ها نیاز داشتند. دستگاه گوارشم در انتظار ساندویچ راهزنی و آب‏نبات‌‏های تازه‌غارت‌شده بود. ریتم طبیعی شبانه‌‏روزیم دلتنگ شب‏‌نشینی‌‏ها و بیدار شدن‌های دیروقتِ صبح بود. دلتنگ زمان‏‌هایی که کَلّه درِ گوشم جوک‏‌های خنده‏‌دار زمزمه می‌‏کرد و من از شکاف چادر، علف‏‌هایی را تماشا می‌‏کردم که در باد می‌‏رقصیدند. دلم برای آتش اردوگاه و داستان‌‏های پُرهیجان و واقعی راهزن‌‏های پارسال لک زده بود. با همه‌‏ی وجود دلتنگ حوادث غیرمنتظره و پُررمزورازی بودم که روزانه در زندگی راهزن‌‏ها اتفاق می‏‌افتاد. خانواده‏‌ی پیرات نگذاشتند آن‏قدرها هم برای شروع دوباره انتظار بکشم. فن جدیدی را امتحان کردیم که زیرمجموعه‌‏ی مدل راهزنی رو در رو بود و عملیات دختری در خطر نام داشت. باید با کوله‏‌پشتیِ هِلو کیتی و جعبه‏‌ی ویولنم کنار جاده می‏‌ایستادم و تا آن‏جا که می‌‏توانستم قیافه‌‏ی دختر تنها و غمگین به خود می‌‏گرفتم. ویولن داخل جعبه نبود. آن را در جای خوبی در ماشین راهزنی پنهان کرده بودم. اگر دیوانه‌‏ای می‌‏آمد و ترمز نمی‌‏گرفت، مجبور بودم بپرم وسطِ جدول. باید نقش دختری را بازی می‌‏کردم که می‏‌خواسته با اتواستاپ خودش را به خانه برساند، اما وسط راه قال گذاشته شده. حتی برای این‏که جوان‏‌تر به نظر بیایم، هیلدا موهام را بافته بود. هِلّه خندید و ادای چشم‏‌های بامبی‌وار و صدای جیغ‏‌جیغوی من را درآورد. وقتی در ماشین نشسته بودیم و چشم‏‌هامان در پی جای مناسبی برای غارتِ بعدی بود، گفت: «چه شانسی آوردی پارسال دزدیدیمت.»