

روانشناسی مرضی تحولی: از کودکی تا بزرگسالی
62,000 تومان
این کتاب برای دانشجویان رشته روانشناسی در مقطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری به عنوان منبع اصلی درس «روانشناسی مرضی کودک» و «آسیبشناسی روانی 1 و 2» به ارزش 9 واحد تدوین شده است. امید است علاوه بر جامعه دانشگاهى، سایر دانشپژوهان نیز از آن بهرهمند شوند.
فهرست :
پیشگفتار چاپ اوّل
پیشگفتار چاپ دوم
بخش پنجم: اختلالهای کنشوری بدنی
فصل چهاردهم: اختلالهای خواب
گستره نخست: نارساخوابیها
گستره دوم: اختلالهای شبهخواب (پاراسومنیاها)
گستره سوم: اختلالهای خواب توأم با یک اختلال روانی دیگر
فصل پانزدهم: اختلالهای تغذیه
فصل شانزدهم: اختلالهای مهار عمل دفع
فصل هفدهم: اختلالهای حرکتی
منابع بخش پنجم
بخش ششم: روانگسستگیها
فصل هجدهم: روانگسستگیهای دورههای تحوّل
فصل نوزدهم: روانگسیختگی
منابع بخش ششم
فهرست اعلام
واژهنامه
فقط 1 عدد در انبار موجود است
روانشناسی مرضی تحولی: از کودکی تا بزرگسالی
نویسنده |
دکتر پریرخ دادستان
|
مترجم |
—————-
|
نوبت چاپ | 15 |
تعداد صفحات | 556 |
نوع جلد | شومیز |
قطع | وزیری |
سال نشر | 1401 |
سال چاپ اول | ———— |
موضوع |
روانشناسی
|
نوع کاغذ | ————— |
وزن | 745 گرم |
شابک |
9789645307958
|
وزن | 0.745 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: aisa
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
گرمازده
در بخشی از کتاب گرمازده میخوانیم
نزدیک دو نیمهشب بود که تلفن به صدا درآمد. گوشی را برداشتم و با صدایی که تلاش میکردم خوابآلود بهنظر نیاید سلام کردم. از توی گوشی صدایی نمیآمد. چند لحظه بعد، در فاصلهی قورت دادن آب دهانم، صدایی مثل موجهای کمرمق دریا، که از دور به گوش برسد، میشنیدم که با قطعووصل شدن یک دستگاه دیجیتال خودکار درمیآمیخت و مرا مطمئن میکرد برای منتقل شدن صدایم باید بیشتر صبور باشم. «الو؟! الو! صدای منو میشنوی؟» مادرم پشت تلفن بود. هنوز عادت نکرده بود برای رسیدن صدایش منتظر بماند، با وجود اینکه چندبار برایش توضیح داده بودم که صدای او از میان نوارهای کابل زمینی تلفن باید به ماهوارهای که در هوا پرسه میزند برسد و از آنجا به ماهوارهی دیگری که هزاران کیلومتر دورتر در آسمان شهر خودمان سرگردان است مخابره شود و از آنجا دوباره بیاید روی زمین و در این مرحله صدایش بار دیگر باید از امواج دیجیتالی به پیامی مغناطیسی تبدیل شود، وارد جعبهی تقسیم عظیمی بشود که تلفنهای دریافتی را تفکیک میکند و صداها را هُل میدهد توی سیمهای نازک و تازه از اینجا به بعد است که انگار صدایش از شهر خودمان به گوش پسرش میرسد، انگار که فاصله همان دو خیابان بیمقدار همیشگی است. وقتی باید منتظر میماند من جوابش را بدهم سؤال بعدی را میپرسید و مضطرب میشد که صدایش به گوش ما نمیرسد. به هر ترتیب پاسخش را دادم و از اینکه او در این نیمهشب بارانی و دمکرده به چیزی که بارها به او آموزش داده بودم اهمیت نمیداد ناراحت نبودم.چه بر سر وحشی سفید آمد؟
معرفی کتاب چه بر سر وحشی سفید آمد؟
رمانی چندلایه و رازآلود! فرانسوا گارد در کتاب چه بر سر وحشی سفید آمد؟ با درهم آمیختن افسانه و واقعیت، داستان ملوان جوانی را به نمایش میگذارد که پس از ماجراهایی عجیب و باورنکردنی، هویت، نام و زبان خود را از یاد میبرد. این اثر که برنده جایزه گنکور شده است، توانست روح تازهای در ادبیات فرانسه بدمد.درباره کتاب چه بر سر وحشی سفید آمد؟
رمان پیش رو از گم شدن و تکافتادگی انسانی میگوید. شخصیت اصلی داستان یک ملوان جوان اهل کشور فرانسه است که طی اتفاقی از کشتی خود در سواحل استرالیای میانه قرن نوزدهم جا میماند و با بومیانی روبهرو میشود که برخلاف تصور رایج، به هیچوجه مهربان نیستند، خشن، بیرحم و مرموزاند. او به تدریج زبان، نام و خودش را فراموش میکند! تا هفده سال بعد که او را پیدا میکنند. راز عجیبی در این میان وجود دارد که باعث شده است او چنین بیگانه و هویتباخته شود. رمان چه بر سر وحشی سفید آمد؟ (What Became of the White Savage) اثری حماسی جزیرهای محسوب میشود که داستانی بر مبنای واقعیت دارد. قصه جاشوی فرانسوی 13 سالهای با نام نارسیس پلتیه که در سال 1857 در ساحل شمال شرقی استرالیا طی اتفاقی از گروهی که در آن است جدا میافتد و ... فرانسوا گارد این قصه را سوژه اولین رمان خود قرار میدهد تا در خلال آن، جوانب روانشناسانه ارتباطات انسانی و مسائل آن و دیدگاههای شناخته شده انسانشناسی و تمدن را به چالش بکشد. این کتاب تلفیقی از واقعیت و افسانه و بیشتر بازگوکننده تخیل فعال نویسنده است تا داستان واقعی نارسیس پلتیه. در این رمان نویسنده دورنمای تازه و جدیدی از مردمشناسی ارائه میدهد و باور دارد که انسان و محیطزیست باید از نو تعریف شوند. به عقیده نویسنده انسانهای متمدن امروزی چندان بویی از معنای حقیقی تمدن نبردهاند. او میگوید زندگی در جنگلهایی که همچنان تازه و بکر و دستنخورده ماندهاند، زیباتر، آرامشبخشتر و دلچسبتر از زندگی در جامعه صنعتی دوران امپراطوری دوم فرانسه است. نویسندهی رمان چه بر سر وحشی سفید آمد؟ قواعد دنیای مرسوم را زیر پا میگذارد و عقیده دارد هیچ چیز در ذات خود نقضناشدنی نیست. ارتباط آدمی با دیگربودگی، تنهایی، هویت، بقا، ادغام و تمایز از مضامین دیگر این رمان به شمار میرود. فرانسوا گارد میگوید: «با وجود آنکه رمان من را با رمان رابینسون کروزوئه مورد مقایسه قرار میدهند، اما من گمان میکنم رمانم با کتاب دانیل دوفو شباهت کمی دارد و من بیشتر تأثیرگرفته از آثار ژول ورن، کلودلوی استروس در کتاب «گرمسیریان اندوهبار»، مارگریت یورسنار در کتاب تاریخی «خاطرات آدرین»، وژان پوتوکی در رمان تخیلی «دستنوشته پیداشده در ساراگس» بودهام. سبک فرانسوا گارد را میتوان کلاسیک و باشکوه و در عین حال روان و سیال دانست که با تحکمی هدفمند جدیت و سختکوشی حرفهای خود را به رخ میکشد. رمان وحشی سفید ساختاری نو و پرهیجان و ماجراجویانه دارد که این موضوع جذابیتش را دوچندان میکند. این رمان متأثر از نویسنده بزرگ ژان ژاک روسو و رمانی تاریخی و افسانهای انسانمدار است. فرانسوا گارد (François Garde) نخستین رمانش را زمانی که 53 سال داشت، به رشته تحریر درآورد. از این اثر در جوامع ادبی استقبال فراوانی شد تا جایی که توانست جایزه گنکور برترین رمان سال 2012 و هفت جایزه معتبر ادبی دیگر را به دست آورد. در سال 2013 گارد دومین رمانش را با نام «به خاطر سه کرون» نوشت که رمان اول سال لقب گرفت. این دو کتاب، رمانهایی حادثهای هستند که جایگاه نویسندهاش را تا مقام استاد مسلم این سبک ادبی بالا بردند. گارد موفق شد در این ژانر ادبی خلاقیت ایجاد و به همگان اثبات کند که رمان ماجرامحور برخلاف ادعاهای موجود، همچنان در کشور فرانسه زنده است.منشور شعر حکمت
در بخشی از کتاب منشور شعر حکمت میخوانیم
شعر حکمت یک پروسه است، غیرممکن است شاعری پیش از رسیدن به درک رَمزیتِ درونی این راز، به شعر حکمت برسد. شعر حکمت ارمغانی عظیم برای همه است، درحالیکه خود مولودِ توافق با تنهایی است. رسیدن به این عطیهی ابدی... چه میخواهد؟! هیچ! تنها مراقبت از ارتباطِ عمیقِ خویش با روحِ هستی، وگرنه ضمیر ناخودآگاه تو را از دعوت به شهود شعلهور محروم میکند، و بسا همهی عمر! تنها تمرکز بر لذتِ کشف... موجب یکی شدن و یگانه شدنِ آن تثلیت عهدشده شود، یعنی شعر بهعلاوهی شاعر، بهعلاوهی مخاطب. مزمورِ موحد و وحدتِ حضور همین است. شعر پارسی سرشار از پیشنهادات خارقالعاده است. «کاشفانِ فروتنِ شوکران» باید بیایند و خبر باران بیاورند. جامعه و ملتی که کاشفانِ خود را دیر کشف کند، محکوم است به حداقلها قناعت کند. خامزاییهای سردستی و شِبهفلسفی که خود سرریزِ خودشیفتگی عوامانه است، عنصر و اتفاقِ فریبکار و کاهل و خوشظاهری است (در وهلهی نخست دیدن و شنیدن) اما با مرور چندبارهی آن متوجه میشویم هیچ ربطی به «شعر حکمت» نداشته است. مراقب این معناهای موذی باشید، خلطِ مبحث نشود. مواجههی عوامانه با شعر حکمت، عین انحراف است. فلسفه ایجاد سؤال میکند، اما حکمت همان ظرفیتِ پاسخ است. کار فلسفه نشان دادنِ ظرفیتهای موجود است، اما دستاورد حکمت ظرفیتسازی است.عصب کشي
بخشی از کتاب عصبکشی
جمشید بلند شد رفت تلفنو جواب داد و برگشت اتاق. تا اومد اتاق روشو کرد طرف اصغر و گفت «پاشو که بلیتت برده، اونم چه بردنی!» محسن گفت «چی شده؟» جمشید گفت «فکر میکنی کی بود؟» محسن گفت «چه میدونم.» جمشید گفت «سرکار خانوم مهشید عباسی.» محسن گفت «این دیگه کیه؟» کار خدا رو میبینی؟ دختره عاشق اصغر شده بود! اصلا باورت میشه؟ ولی خب، آدمیزاده دیگه. طفلک این مهشیده از اون دخترهای ساده و عاطفیِ دوآتیشه بود، ولی خب از پسرها وحشت داشت. اینقدر بابا ننهش که هر دوشون مهندس بودن، درِ گوشش از پسرها بد گفته بودن که دختره پاک جماعتِ مذکرو از زندگیش گذاشته بود کنار. فقط هم حرفهای بابا ننهش نبود ها؛ یه عادتی که باباش داشت این بود که هر روز روزنامه میخرید میآورد خونه و میذاشت مهشیدم بخونه. این بدبخت هم همهش میرفت سراغ صفحهٔ حوادث. صفحهٔ حوادث روزنامهها هم که دیدی، پُره از تجاوز و قتل دخترها به دست مردها و خیانت پسرها به دخترها و اینطور چیزها. مهشید هم اینا رو میخوند و تنش میلرزید و از هر چی پسر بود فرار میکرد. خوشگل هم بود ها! اصلا یه چیزی بود که نگو! ولی هیچ پسری نمیتونست بهش نزدیک شه. اولا طوری خودشو درست میکرد و لباس میپوشید که خیلی به چشم نیاد، بعدش هم تا یه پسر بهش نزدیک میشد، انگار گرگ دیده باشه، همچی فرار میکرد که دستِ پسره که سهله، نگاهش هم بهش نمیرسید. اینقدر بدبین بود که حتا پسرعمه، پسرخاله، پسردایی و پسرعمو هم نمیتونستن باهاش حرف بزنن.نظریههای گوناگون درباره جهانی شدن
ماهی سفید کوچولو 5/ قایم موشک
ماهی سفید کوچولو و دوستهایش قایمموشک بازی میکنند.
ماهی سفید کوچولو اول یکی از دوستهایش را پیدا میکند.
بعد دو تا. بعد سه تا. بعد یکی دیگر که میشود چهار تا.
همه پیدا شدهاند.
حالا آنها چند تا هستند؟
کتابی خلاقانه دربارهی
مفاهیم پایهی ریاضی؛ آموزش اعداد
محصولات مشابه
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-ماکس شلر
بسیاری از علاقهمندان به فلسفه در ایران که با فضای مجازی بیگانه نیستند نام دانشنامه فلسفه استنفورد را شنیدهاند و چه بسا از این مجموعه کم نظیر بهره هم برده باشند. این دانشنامه حاصل طرحی است که اجرای آن در سال ١٩٩٥ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان ادامه دارد. این مجموعه از مدخلهای مناسبی برای ورود به گسترههای متنوع فلسفی برخوردار است و کسی که میخواهد برای اولین بار با مسأله یا مبحثی در فلسفه آشنا شود، یکی از گزینههای راهگشایی که پیش رو دارد این است که ابتدا به سراغ مدخل یا مدخلهای مربوط به آن در این دانشنامه برود.
نگارش، تدوین و انتشار مدخلهای دانشنامه فلسفه استنفورد به سرپرستی "دکتر ادوارد. ن. زالتا" افزون بر اینکه پیوندی فراگیر میان فضای دانشگاهی و عرصه عمومی برقرار کرده، ویژگیهای درخور توجه دیگری هم دارد و آن اینکه این دانشنامه به ویژه به کار دانشجویان و محققانی میآید که میخواهند در زمینهای خاص پژوهش کنند.
ترجمه و انتشار تدریجی این دانشنامه به زبان فارسی و فراهم کردن امکان مواجهه شمار هرچه بیشتری از خوانندگان علاقهمند با آن از جمله اهدافی بوده که چه بسا مورد نظر بانیان این طرح بوده لذا "انتشارات ققنوس" با همکاری گروهی از مترجمان به سرپرستی "دکترمسعودعلیا" و با کسب اجازه از گردانندگان دانشنامه فلسفه استنفورد (SEP) اقدام به ترجمه و انتشار این دانشنامه مینماید و امیدوار است چاپ این مجموعه استمرار پیدا کند.
نقدی بر این کتابدانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-ژاک لکان
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-فلسفۀ تکنولوژی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-فلسفۀ شوخی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-عشق
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-دوستی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-ایمانوئل کانت
دانشنامه فلسفه استنفورد 2: فلسفه و مسائل زندگی
موضوع | فلسفه |
نویسنده | جان ماریال، تادئوس مِتس، دن هِیبرون، تاد کالدر، بِنِت هِلم، رونالد دِ سوسا، کرولین مک لاود، الیزابت برِیک، جوزف میلم، رابین س.دیلون، استیون لوپر |
مترجم | امیرحسین خداپرست، مریم خدادادی، غلامرضا اصفهانی، ابوالفضل توکلی شاندیز، حسین عظیمی، ایمان شفیعبیک، ندا مسلمی، مهدی غفوریان، راضیه سلیمزاده |
سرپرست و ویراستار مجموعه | مسعود علیا |
نوبت چاپ | ٢ |
تعداد صفحات | ٦٨٠ |
سال نشر | ١٤٠٢ |
سال چاپ اول | ١٤٠٠ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
قطع | رقعی |
نوع کاغذ | تحریر |
وزن | ٨٧٢ |
شابک | ١ -٠٣٨٢-٠٤-٦٢٢- ٩٧٨ |
تولید کننده | ققنوس |
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.