روان شناسی فیزیولوژیک

288,000 تومان

روان شناسى فیزیولوژیک به مثابه علمی مستقل در نظر گرفته نمی شود؛ بلکه علمی میان رشته اى است بین رشته هاى علوم مختلف از قبیل زیست شناسى، داروشناسى، فیزیولوژى، فیزیولوژى اعصاب، روان شناسى اعصاب، کالبدشناسى اعصاب و شیمى اعصاب.

ارتباط بین فرایندهای روانی و فیزیولوژیکی از دیرباز مورد توجه محققان بوده است؛ به همین دلیل پژوهشگران علوم فلسفی، تجربی و پزشکی درباره روابط بین تن و روان، مباحث متفاوتی را مطرح کرده اند.

پیشرفت و شناخت تمایز علوم از یکدیگر، این نکته را آشکار کرده است که بین فرایندهای فیزیولوژیکی و روان شناختی، تأثیر متقابل وجود دارد.

در سال های اخیر روان شناسی فیزیولوژیک به عنوان شاخه ای از روان شناسی، نقش خویش را به خوبی در زمینه پویایی این اثر متقابل ایفا کرده است.

برای مطالعه این کتاب نیاز به اطلاعات گسترده قبلی در علوم زیستی و تشریحی نیست، چرا که نویسنده مفاهیم مورد استفاده را نخست تعریف و سپس به مقدار لازم تشریح کرده است.

بنابراین دانشجویان عزیز با اطلاعات دروس پیش نیاز می توانند به سهولت از محتوای این کتاب بهره مند شوند.

 

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

روان شناسی فیزیولوژیک

نویسنده
دکترمحمدکریم خداپناهی
مترجم
——–
نوبت چاپ 22
تعداد صفحات 444
نوع جلد شومیز
قطع وزیری
سال نشر 1402
سال چاپ اول  ————
موضوع
علوم رفتاری
نوع کاغذ  —————
وزن 610 گرم
شابک
9789645305985
حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
وزن 0.610 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “روان شناسی فیزیولوژیک”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF
اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

فروشی‌ها 4/ یک عدد بهترین دوست به‌فروش می‌رسد

21,000 تومان

معرفی کتاب یک عدد بهترین دوست به فروش می رسد اثر کاره سانتوس

تابستان تمام شده و مدرسه ها باز می شوند. سال جدید، آموزگار جدید… و دوست های جدید؟ حرفش را هم نزنید! اسکار دوست جدید نمی خواهد. فعلا و همیشه نورا بهترین دوست اوست.
ولی نورا با دختر دیگری به نام موریل آشنا شده و با هم درباره ی «مسائل» خودشان حرف می زنند. بدتر از همه این است که می خواهند مهمانی ای ترتیب بدهند که فقط برای دخترهاست.
قضیه روشن است: اسکار دیگر بهترین دوست نورا نیست، پس راه دیگری برایش نمی ماند مگر این که توی کتابخانه آگهی بزند تا کس دیگری را پیدا کند که بهترین دوستش بشود.
سفارش:1
باقی مانده:1

کارآگاه کرگدن در باغ‌وحش مرموز 4/ اسرار «غروب»

20,000 تومان

برشی از متن کتاب

نصف شب از خواب بیدار شدم. خواب چیزی را دیدم که من را بیدار کرد. خواب یکی از حرف های بیسنتیا خانم فیله بود. داشت می گفت: دختره تشویقم کرد این کار رو بکنم! دختره؟ منظورش کی بود؟ دختره کی بود؟ یک لحظه شک کردم نکند او باشد؟... نگاهش کردم. غروب کف قفس دراز کشیده بود. لبخند زیبایی روی لب داشت و خوابیده بود. شبیه فرشته ها بود. چطور امکان داشت او بیسنتیا خانم فیله را راضی کرده باشد تا روی بدن فیل دیگری نقاشی بکشد؟ به خودم گفتم: اصلاٍ امکان ندارد. بعد کمی جا به جا شدم تا جایم راحت تر باشد و باز بخوابم. فایده نداشت. یک لحظه با خودم گفتم نکند همه این ها کار غروب بوده. یک لحظه بعدش گفتم نه. اصلاً کار او نیست. امکان نداشت کار او باشد! هر چه باشد من دوستش بودم، مگر نه؟ بودم، نبودم... نتوانستم نتیجه ی مشخصی بگیرم. دیدم بهتر است بلند شوم و یک حمام گِل درست و حسابی کنم محشر بود! ماه کامل بود و می درخشید. باغ وحش ساکت ساکت بود و تمام حوض گل مال خودم بود. تنها بودن و تنهایی حمام کردن چیز دیـ... _ کرگدن جون؟ خوابت نمی بگه؟ تنهایی چی کاگ داگی می کنی؟ الان می آم پیشت. بله. می گفتم. چیز دیگری بود. ولی این چیز دیگر دوام نداشت. خیلی معمولی پرسیدم: غروب! وقتی بیسنتینا خانم فیله گفت: دختره تشویقم کرد. فکر می کنی منظورش کی بود؟ یک لحظه انگار دست و پایش را گم کرد. ولی فقط یک لحظه. گفت: مگه همچین چیزی گفت؟ ها؟ گفتم: آره. گفت دختره من رو تشویق کرد. گفت: شاید... مامانش نبوده؟ یا شاید استاد نقاشی اش بوده. بله، حرف غروب منطقی بود. گفت: کرگدن جون! تو که فکگ نمی کنی کاگ من باشه. مگه نه؟ امان از دست آن آه و ناله ها! چیزی نمانده بود گریه اش بگیرد! من از کی این قدر بی رحم شده بودم؟ حالم از دست خودم بد شد. پیشنهاد دادم با هم کاه بخوریم تا صبح زیر نور ماه با هم مشغول خوردن کاه بودیم. داستان زندگی خودمان را تعریف کردیم. خندیدیم. عالی بود. آن روز روز خوبی می شد. می شد! ولی نشد. چون مانوئلا گفت اره پرونده ی جدیدی برای ما آورد. آمد توی دفترم و سه تا نامه به من داد. نامه ی اول را باز کردم و خواندمش، نوشته بود: آهای کفتار! صدای خنده هات ترسناکه. پرسیدم: خب این چشه؟ گفت: بقیه ش رو هم بخون کرگدن جون! دومین پاکت را باز کردم. نوشته بود: آهای کفتار! صدای خنده هات ترسناکه. ازت متنفریم! گفتم: حالا خودت رو نگران نکن. باغ وحش جمعیتش زیاده. می دونی که... بعضی وقت ها بچه ها بازی شون می گیره... گفت: بقیه اش رو هم بخون کرگدن جون! سومین پاکت را باز کردم. نوشته بود: آهای کفتار! صدای خنده هات ترسناکه. ازت متنفریم! به زودی می میری! از جا پریدم. این یک تهدید جدّی بود! نگاهی به آدرس فرستنده کردم. چیزی ننوشته بودند. فکرش را می کردم! نامه ها را ناشناس فرستاده بودند. گفت: کرگدن جون! می تونی مجرم رو پیدا کنی؟ حتماً متوجه ی که خانواده ام حسابی نگرانن. گفتم: حتماً مانوئلای عزیز! حتماً. همین الان می رم سر وقت تحقیـ... هنوز حرفم را تموم نکرده بودم که...

عقايد يک دلقک

240,000 تومان

جملاتی از متن کتاب عقاید یک دلقک

دلقکی که الکل را درمان دردش قرار دهد، سقوطش از بالای شیروانی به مراتب خیلی سریع‌تر از یک شیروانی‌ساز مست اتفاق می‌افتد. وقتی با حالت مستی وارد صحنه می‌شوم، در هنگام اجرای نمایش خطاهای زیادی مرتکب می‌شوم، چون دیگر آن دقتی را که لازم است داشته باشم را ندارم و همین سبب می‌شود که دچار دامی پردردسر شوم. یعنی به رفتاری که روی صحنه به نمایش در می‌آورم می‌خندم، که این خود بسیار نگران کننده و ترسناک است. ولی تا موقعی که هوشیار هستم، هول و استرس قبل از روی صحنه رفتن تا زمان اجرای نمایش زیاد می‌شود (اکثراً باید با زور و هل روی صحنه بروم) و آن‌ چیزی که برخی منتقدان نامش را «شادی حیاتی پنهانی در تپش قلب» نهاده‌اند برای من چیزی جزء یک سرمای مأیوس کننده نبود که به سبب آن تبدیل به یک عروسک خیمه‌ شب‌بازی می‌شدم و ترسناک‌تر از آن زمانی بود که نخ این عروسک پاره می‌شد و من باید فقط به خودم متکی می‌شدم. احساس می‌کنم کسانی همچون راهبان که در هنگام مراقبه به عنوان یک تارک دنیا عمیق می‌شوند هم به چنین حالتی رسیده‌اند و به عنوان یک تجربه آن را پشت سر گذاشته‌اند.
سفارش:3
باقی مانده:6

روزگار سپري شده مردم سالخورده

1,100,000 تومان

معرفی کتاب روزگار سپری شده مردم سالخورده اثر محمود دولت آبادی

«اقلیم باد»، «برزخ خس»و «پایان جغد»، سه کتاب «روزگار سپری شده مردم سالخورده» هستند، دولت‌آبادی این کتاب سه‌جلدی را دوازده‌سال پس از انتشار «کلیدر» منتشر کرد. او این‌بار هم سراغ سرنوشت روستائیان رفته است، در دو کتاب «اقلیم باد» و «برزخ خس» داستان در روستای «کلخچان» و روستاهای همجوارش می‌گذرد،
گوشه‌یی تک‌افتاده از سبزوار و بعد در جلد سوم یعنی «پایان جغد» نویسنده داستانش را به شهر می‌کشاند، این مجموعه‌ی سه جلدی روایتی است از همه‌ی آنچه در طول تاریخ بر سه نسل از مردمان سخت‌کوش و ستمدیده‌ی روستایی رفته است، داستانی با شخصیت‌های بی‌شمار که هر کدام در مشقت زندگی باری سنگین به دوش کشیده‌اند و اغلب شریف زیسته‌اند.دولت آبادی در این اثر سترگ با زبانی غنی بخشی از تاریخ ایران را به تصویر می کشد .
او با زبانی سرشار از توصیف‌های زیبا و هوشمندانه و کلامی که به خوبی در پیوند میان تاریخ و فرهنگ و ادبیات موفق بوده به خلق اثری درخشان دست زده است.
سفارش:1
باقی مانده:2

مدرسه‌ی خیال‌باف‌ها 2/ جاسوسی که ناهار مدرسه را دوست داشت

175,000 تومان
سلام!
من ایزی‌ام، تنها دختر پدر و مادرم و دانش‌آموز کلاس چهارم «ج».
چند تا دوست خوب دارم که با هم به یک مدرسه می‌رویم. اما مشکلاتی هم دارم؛ مثلاً اینکه خیلی وقت‌ها مامان، بابا و معلم‌ها حرف‌های من و دوست‌هایم را باور نمی‌کنند. البته این موضوع اصلاً باعث نمی‌شود که ما درباره‌ی چیزهای مشکوک تحقیق نکنیم. با ما همراه باشید تا شما هم نتیجه‌ی تحقیق‌هایمان را بفهمید. ماجرای این کتاب درباره‌ی هم‌کلاسی تازه‌واردمان است. او از فرانسه آمده و اسمش مَتیلد است. من خیلی بیشتر از بقیه‌ی بچه‌ها برای آمدنِ متیلد هیجان دارم، چون خانم جونز فقط به من گفته راهنمای او باشم. اما انگار مشکلاتی وجود دارد... رفتارِ متیلد کمی عجیب‌وغریب است؛ هم قیافه و قدوقواره‌اش و هم ناهار دلخواهش در مدرسه... دقیقاً همان غذایی را دوست دارد که ما همگی از آن متنفریم! نکند او جاسوس باشد! ما فکر می‌کنیم حتماً کاسه‌ای زیر نیم‌کاسه است، برای همین هم قبل از آنکه دیر بشود و اتفاق‌های بدی بیفتد، تحقیق‌هایمان را شروع می‌کنیم تا سر از رازهای او دربیاوریم. ** برنده‌ی جایزه‌ی بلوپیتر ۲۰۱۵
سفارش:0
باقی مانده:1

مردن به زبان مادري

2,600 تومان
در بخشی از کتاب مردن به زبان مادری می‌خوانیم: اتاق را تاریک کن چشمانت را ببند و صدایم را از پشت دری بشنو که به دریا گشوده می‌شود من اشک را در چشمان کوچه دیدم وقتی که خطر نزدیک بود و ما باید آرامش خود را حفظ می‌کردیم میان این همه زشتی زیبایی جهان در نام توست تمام درها به چهار سو باز می‌شوند سویی به باد سویی به خاک سویی به آتش و سویی به آب درست آمده‌ای! سرپوش بگذار!