روزگار سپری‌شده خانم گادنی

4,200 تومان

روزگار سپری‌شده خانم گادنی پیرزنی سالخورده پس از مرگ دختر بیمارش مدتی با خانواده پسرش زندگی می‌کند . اما به علت ناسازگاری ، او را راهی خانه سالمندان می‌کنند . نگاه متفاوت خانم گادنی به اشیاء و آدم‌ها ، درونگرایی او و زبان طنزگونه‌اش روایت اصلی اثر است که در لایه‌های زیرین روایت سوم‌شخص با ظرافت خاصی پنهان مانده است . پل بیلی در سال ١٩٦٧ بخاطر نگارش این کتاب موفق به دریافت جوایز « سامرست موام » شد . او این رمان را در ٢٨ سالگی نوشت و جامعه ادبی دهه ٦٠ انگلستان را با شهرت زودهنگامش متوجه خود کرد . او در به تصویر کشیدن شخصیت‌‌های میانسال و پیر نبوغ منحصر به فردی دارد . قلم او با ظرافت تمام هزارتوی اندیشه و به‌ویژه احساس‌ها و عواطف این شخصیت‌ها را واکاوی می‌کند .

« فیث گادنی » شخصیت اول کتاب در این رمان خود را در محیطی پر از شایعه ، بدگویی ، اجبار به جمع‌گرایی و رفتارهای کلیشه‌ای می‌یابد . همه از او می‌خواهند به وضع موجود عادت کند و اعتراضی نداشته باشد . او خود را در این میان تنها و غریبه حس می‌کند . اما جالب اینجاست که چندان تلاش نمی‌کند تا خود را با گروه هماهنگ کند بلکه . . . . شعله آذر مترجم این کتاب ، پیش از این دو اثر از هارولد پینتر به نام‌های « خیانت و دو نمایشنامه دیگر » و « پیشخدمت » را ترجمه کرده است .

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

روزگار سپری‌شده خانم گادنی

نویسنده
پل بیلی
مترجم
شعله آذر
نوبت چاپ 1
تعداد صفحات ۲۴۸
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر ١٣٨٨
سال چاپ اول ——
موضوع
رمان‌های خارجی
نوع کاغذ ——
وزن ۲۶۹ گرم
شابک
9789643118426
توضیحات تکمیلی
وزن 0.269 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “روزگار سپری‌شده خانم گادنی”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Samaneh Fathi
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

تمدن مایا

180,000 تومان
کاشفان اسپانیایى در قرن شانزدهم قسمت عمده کشور مکزیک امروزى و بخش‏شمالى آمریکاى مرکزى را به تصرف درآوردند و پس از آن شروع به جستجوى‏ثروت‏هایى کردند که انتظار داشتند در دنیاى جدید بیابند. در قرنِ هجدهم هنگامى که‏منابع و ثروت‏هاى آشکار به پایان رسید، فکرشان متوجّه گنجینه‏هاى پنهانى شد. آیاامکان داشت جنگل‏هاى آمریکاى مرکزى گنج‏هاى باستانى طلا را در خود پنهان کرده‏باشند؟ یکى از افسران ارتش اسپانیا به نام سروان آنتونیو دِل ریو در سال ١٧٨٦ از سوى دولت‏مأموریت یافت براى پیدا کردن گنج به خرابه‏هاى شهر پالنکه برود، شهرى باستانى درناحیه‏اى که امروزه در جنوب مکزیک قرار دارد و ایالت چیاپاس نامیده مى‏شود. در آن‏سرزمین، این افسر به اتفاق هفتاد و نه کارگر سرخپوست، با استفاده از کلنگ شروع‏کردند به خرد کردن و کاویدن معبدهاى سنگى و سایر ساختمان‏هاى باستانى فرسوده،و آن‏قدر این کار را ادامه دادند تا افسر یاد شده سرانجام گزارشى به شرح زیر در این‏زمینه تنظیم کرد: «در این‏جا بالاخره نه پنجره‏اى ماند نه دَرى، نه دیوارى، نه دالانى، نه‏اتاقى، نه سالنى، نه بُرجى، نه راهرو زیرزمینى که ما آن را خراب نکرده و به عمق دو تاسه یارد حدود ٥/٣ متر درونش حفارى نکرده باشیم، زیرا این کار هدف مأموریت من‏بود

فصل مهاجرت مرده‌ها

170,000 تومان
اتاق سرایداری دیوار به دیوار موتورخانه بود. زمستان­ها خوب بود، اما تابستان­ها می­شد کوره­ی آدم­پزی. یک ساعت هم نمی­شد توش تاب آورد. سرجمع بیست و شش متر مساحت داشت و حمام و توالتش فقط با یک پرده از هال و آشپرخانه سوا می­شد. دیوارها کاغذدیواری بود؛ اما از بس نم موتورخانه را کشیده بود کاغذهاش جابه­جا لک افتاده و ورآمده بود. یک گوشه لحاف و تشک گذاشته بودند و همانجا یک اجاق گاز دو شعله با یک کپسول گاز و این­ورتر یک سینک ظرفشویی زنگارگرفته که نصفش رفته بود توی توالت، طوری که وقت قضای حاجت باید مراقب می­بودی نخورد پس کلّه­ات. پنجره نداشت و تنها راه ورودی هوا تهویه­ی سقفی کوچکی بود که موقع کار کردن صدای ارّه­برقی می­داد و خاموش که بود راه عبور و مرور مورچه و سوسک­ و مارمولک بود.

رکسانه و اسکندر

420,000 تومان
رکسانه‌ دختر فرمانروای‌ سغد با وحشت‌ مطلع‌ می‌شود که‌ باید با پادشاه‌ و فرمانده‌ سپاه‌ مقدونی‌، یعنی‌ اسکندر کبیر ازدواج‌ کند. شنیده‌های‌ او از اسکندر همه‌ حاکی‌ از بدی‌ او بوده‌اند. سرانجام‌ روز دیدار فرا می‌رسد و تنفر جای‌ خود را به‌ آمیزه‌ای‌ از تحسین‌ و احترام‌ و عشق‌ می‌سپارد... این‌ رمان‌ که‌ با دقتی‌ موشکافانه‌ رویدادها را به‌ تصویر می‌کشد بر حقایق‌ تاریخی‌ استوار است‌ و اسکندر را از دیدگاهی‌ کاملاً نو، از دیدِ یک‌ زن‌، می‌شناساند.

بگذار برسانمت

7,000 تومان
بگذار برسانمت شامل ١٧ داستان کوتاه و خواندنی است. در داستان اول این کتاب می‌خوانیم: پدرم می‌گوید: «چند بار بهت بگویم هر روز هر روز چادر سرت نکن برو پی خرید آت و آشغال.» مادرم می‌گوید: «وا! کِی من هر روز هر روز رفتم؟ به جای دست درد نکند است شمس‌الله؟» «حالا کدام چادر سرت بود؟» «همان چادر مشکی گلدارم. مگر فرقی هم دارد.» «دِ همین دیگر! حالا کو تا تو فرق این چیزها را بفهمی.» «باز از خودت حرف درآوردی شمس‌الله؟» «اگر زن موقع راه رفتن قرو قمیش نیاید کسی باهاش کار ندارد.» «خجالت بکش شمس‌الله! بعدِ یک عمر کلفتی تو این خانه، این دستمزدم است، آفرین شمس‌الله! آفرین! خوشم باشد.» «حالا چه شکلی بود؟» «خیر سرش موهای جوگندمی‌اش را زده بود بالا اما ابروهای آن چشم‌های هیزش سیاه بود.» «بفرما! ببین چطوری رفته تو نخ آقا!» «خوب، نگه داشت کنارم؛ فکر کردم فامیلی همسایه‌ایه، نگاهش کردم. وقتی بی‌حیا گفت: بگذار برسانمت، روم را برگرداندم.»... محمد رضا گودرزی نویسنده این کتاب است که از مجموع آثار وی مجموعه پشت حصیر، فینالیست بنیاد گلشیری و منتقدان مطبوعات شده است.

قلعۀ سفید

190,000 تومان
در قرن‌ هفدهم‌، راهزنان‌ ترک‌ جوانی‌ ونیزی‌ را اسیر می‌کنند و به‌ استانبول‌ می‌آورند. او که‌ مدعی‌ است‌ از نجوم‌، فیزیک‌ و نقاشی‌ سررشته‌ دارد، برده‌ استادی‌ ترک‌ می‌شود. این‌ دو، ارباب‌ و برده‌، به‌ قصد شناختن‌، فهمیدن‌ و فهماندن‌ همدیگر، در خانه‌ای‌ تاریک‌ و خالی‌، در دو سوی‌ میزی‌ مقابل‌ هم‌ می‌نشینند و به‌ گفتگو می‌پردازند، سوار بر مرکب‌ حکایت‌ها و ماجراهایی‌ که‌ نقل‌ می‌کنند، به‌ ساختن‌ سلاحی‌ باورنکردنی‌ می‌رسند... داستان‌ که‌ پیش‌ می‌رود، به‌ تدریج‌ و با تأنی‌ روز به‌ شب‌ و سایه‌ها به‌ هم‌، جای‌ می‌سپارند.

خیالات

1,200 تومان
پژوی مشکی رنگ از مقابلش گذشت وجلوتر توقف کرد ،بعد بلافاصله دنده عقب گرفت وجلو شهلا ایستاد. راننده شیشه را پائین داد. بلند گفت :(( بیایید بالا می رسونمتون.)) شهلا هنوز راننده راندیده بود. بی اعتنا گفت :(( خیلی ممنون منتظرم تاکسی بیاد. شما بفرمایین.)) دور نیست ، اتفاقی غریبب نیست. خیالات درهمین نزدیکی است . روزمره ای است که آرام آرام مسخ می کند. می رود، می آید وعادی جلوه می کند.