

روز گودال
3,500 تومان
« روز گودال» مجموعهای از ١٤ داستان کوتاه و بلند است که بنا به گفتهی نویسنده، زمان تألیف این داستانها را میتوان به دو بخش کلی قبل و بعد از سفر او تقسیم کرد. داستانهایی چون «زنی که رفت تا بایستد» و « نه، هیچ چیز » از جمله داستانهایی هستند که پیش از سفر جهانگردی این نویسنده که در سال ١٣٨٤ انجام شد، نوشته شدهاند. داستانهایی چون «جاده پشت خانه» ، «من در آب زیبا هستم» ، «زن رودخانه» و «روز گودال» دیگر داستانهایی هستند که نویسنده از نظر زمانی بعد از این سفر نوشته است . شکوفه آذر درباره تأثیر سفر بر داستانهایش معتقد است: «هرچه بیشتر داستان را شناختم ، بیشتر فهمیدم که بدون جهانبینی و هستیشناسی ، آنچه نوشته میشود ، نهایتاً داستانی خوشساخت ، اما کم عمق و در نتیجه کم تأثیر است.» او همیشه احساس میکرده یک جای کار میلنگد و جهانبینی چیزی نیست که صرفاً از طریق مطالعه و زندگی روزمره کسب شود . بنابراین ، دنبال ماجراجویی میرود و آنگاه که برمیگردد با چشم دیگری به کشورش مینگرد و آنگاه حاصل سفرهای کولیوار بینشی را به او میدهد که در برخی از داستانهای روز گودال نمود مییابد. چرا که از دید نویسنده، زندگی به مثابه فرایند شناخت هستی درون و بیرون است همانطور که ادبیات.
در انبار موجود نمی باشد
روز گودال
نویسنده |
شکوفه آذر
|
مترجم |
——-
|
نوبت چاپ | ١ |
تعداد صفحات | ١٧٦ |
نوع جلد | شومیز |
قطع | رقعی |
سال نشر | ١٣٨٨ |
سال چاپ اول | —— |
موضوع |
داستان ایرانی
|
نوع کاغذ | تحریر |
وزن | ٢٢٠ گرم |
شابک |
9789643118037
|
وزن | 0.22 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: Samaneh Fathi
- نشانی:
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
حماسه و نافرمانی؛ بررسی شاهنامه فردوسی
یوزپلنگ
قلعۀ کارپاتها
در وِرست، یکی از روستاهای ترانسیلوانی در کشور رومانی، ماجراهای مرموزی در حال وقوع است و منشأ همۀ این ماجراها قلعۀ متروکه و مخوفی معروف به قلعۀ کارپاتهاست. اهالی ورست بر این باورند که این قلعه در تسخیر ارواح و اشباح است، از این رو احدی جرئت نمیکند حتی به آنجا نزدیک شود. همچنین باور دارند که افتادن آخرین شاخۀ درخت راشِ نزدیک قلعه مصادف خواهد شد با نابودی و ویرانی قلعه. تا اینکه یک روز فریکِ چوپان، به لطفِ دوربینی دوچشمی، میبیند که دود از دودکش قلعه برمیخیزد و این اتفاق به شایعاتی دامن میزند حول اینکه آیا موجوداتی انسانی آنجا ساکن شدهاند یا موجوداتی ماورایطبیعی. اهالی روستا به قدری کنجکاو میشوند که تصمیم میگیرند دل را به دریا بزنند و راهی آن قلعۀ مرموز شوند، بلکه از راز آن سردربیاورند. اما چه کسی جرئت میکند؟ فقط نیک دک، جنگلبان شجاع، و دکتر پاتاک، البته دومی بهاجبار. اما...
در این داستان با شخصیتهای جذابی آشنا میشویم از جمله بارون رودولف دوگورتز، آخرین بازماندۀ خاندان دوگورتز و مالک قلعۀ کارپاتها، و فرانس دوتِلِک، نجیبزدهای عاشقپیشه، که اگر نبود جسارت و نیز شیفتگیِ او نسبت به داستانهای اسرارآمیز، راز ساکنانِ قلعه هرگز فاش نمیشد.
ممکن است حین خواندن این داستان فکر کنید ژول ورن، برخلاف اغلب کتابهایش، از عناصر علمیِ چندانی بهره نبرده است. اما اینطور نیست، چراکه او از طریق اورفانیک، دانشمند و نابغهٔ قدرنادیدهٔ داستان، از «الکتریسیته»، که بهدرستی «روح جهان» نام گرفته، و نیز از تلفن و حتی گرامافون برای رسیدن به مقاصد شومش بهرۀ وافری میبرد، به طوری که ممکن است، تحت تأثیر وقایع داستان، از این اختراعات مفید بشری بیزار شوید.
گمان بر این است که برام استوکر، نویسندۀ ایرلندی، از این رمان ژول ورن برای نوشتن رمان خودش دراکولا در سال ۱۸۹۷ الهام گرفته است.
آخرین انسان
از فرانکلین تا لاله زار؛ زندگی نامه همایون صنعتیزاده
گفتگوها یا در واقع گزارشهای این کتاب سراسر به زندگی همایون صنعتیزاده، (کارآفرین، نویسنده، مترجم و ناشر ایرانی) مربوط است و قصد از تمام آنها نوشتن زندگینامهای از اوست.
در ابتدا میخوانیم:
اعجوبه! آنقدر زندگی جالبی دارد که آدم میماند از کجا شروع کند: از تأسیس انتشارات فرانکلین که معروفترین کار اوست؛ از دائرهالمعارف فارسی که حاصل فکر و ابتکار او بود؛ از چاپ کتابهای درسی که به دست او سامان یافت؛ از سازمان کتابهای جیبی که انقلابی در تیراژ کتاب ایجاد کرد؛ از مبارزه با بیسوادی که اول بار او شروع کرد؛ از چاپخانه افست که او بنا نهاد؛ از کاغذسازی پارس که او بنیانگذارش بود؛ از کشت مروارید که در کیش آغاز کرد؛ از کارخانه رطب زهره که به دست او پا گرفت؛ از پرورشگاه صنعتی کرمان که تا پایان عمر زیر نظر او بود؛ از شهرک خزرشهر که بنیاد اصلیاش را او گذاشت؛ از کارخانه گلاب زهرا که به دست او ساخته شد؛ از کتابهایی که ترجمه کرد؛ از شعرهایی که سرود؛ و یا از مقالاتی که نوشت. وقعاً بعضیها در نوسازی ایران سهم قابل ملاحظهای دارند. سهم همایون صنعتیزاده در نوسازی ایران فراموشنشدنی است.
خوابهایت را در این خانه تعریف نکن محمود
محصولات مشابه
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-تاریخ هستی شناسی هنر
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-باروخ اسپینوزا
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-روشنگری
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-ژاک لکان
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-عشق
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-سعادت
آدمکش کور
دانشنامه فلسفه استنفورد 3: شاخهها و مکتبها
نویسنده | استنفورد |
مترجم | مسعود علیا |
نوبت چاپ | ٢ |
تعداد صفحات | ٧٣٥ |
سال نشر | ١٤٠١ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
موضوع | فلسفه |
نوع کاغذ | تحریر |
قطع | رقعی |
وزن | ٨٩٧ |
شابک | ٦ -٣٩٠-٠٤٠-٦٢٢- ٩٧٨ |
تولید کننده | ققنوس |
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.