روشها، فنون و الگوهای تدریس

129,000 تومان

سفارش:0
باقی مانده:1

 

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

روشها، فنون و الگوهای تدریس

نویسنده
امان‌الله صفوی
مترجم
——-
نوبت چاپ 16
تعداد صفحات 368
نوع جلد شومیز
قطع وزیری
سال نشر 1401
سال چاپ اول ——
موضوع
علوم رفتاری
نوع کاغذ ——
وزن 520 گرم
شابک
9789645304599
توضیحات تکمیلی
وزن 0.520 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “روشها، فنون و الگوهای تدریس”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF
اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

پسر عزیزم، ما اعتصاب کردیم

قیمت اصلی: 45,000 تومان بود.قیمت فعلی: 22,000 تومان.

معرفی کتاب پسر عزیزم، ما اعتصاب کردیم

جوردی سییرا‌ ای فابرا در کتاب پسر عزیزم، ما اعتصاب کردیم داستان پسر نوجوانی به نام فلیپه را به تصویر می‌کشد که مامان و بابای او دست به اعتصاب زده‌اند. به این معنا که دیگر هیچ‌کدام از وظایف پدری و مادری‌شان را انجام نمی‌دهند. متعجب شده‌اید، مگر نه؟! با فلیپه همراه شوید و ببینید چرا و چگونه چنین چیزی رخ داده است...

درباره‌ی کتاب پسر عزیزم، ما اعتصاب کردیم

کتابی که پیش روی شماست، به نام پسر عزیزم، ما اعتصاب کردیم (Querido Hijo: Estamos En Huelga) نوشته‌ی جوردی سییرا‌ ای فابرا (Jordi Sierra I Fabra) رمانی برای نوجوانان است. این اثر ذیل مجموعه‌ای به نام پسر عزیزم منتشر شده که در آن، داستان پسری نوجوان به نام فلیپه و چالش‌های او با خانواده، دوستان و مدرسه‌اش روایت می‌شود. پیش از آن که به شما بگوییم ماجرای کتاب پسر عزیزم، ما اعتصاب کردیم چیست، اجازه دهید ابتدا شما را با فلیپه آشنا کنیم. فلیپه پسر نوجوانی است که پدر و مادرش از دست کارهای او ذلّه شده‌اند! راستش را بخواهید، فلیپه نه در کارهای خانه کمک می‌کند، نه حتی به امور شخصی خودش رسیدگی می‌کند. هر سال در درس‌هایش تجدید می‌آورد و با همه‌ی این‌ها سربه‌هوا و بی‌مسئولیت هم هست! داستان کتاب پسر عزیزم، ما اعتصاب کردیم (We Are on Strike) از آن جا آغاز می‌شود که پدر و مادر فلیپه تصمیم می‌گیرند اعتصاب کنند و کاری به کار پسرشان نداشته باشند. با توجه به این اعتصاب، فلیپه و پدر و مادرش دیگر حقی نسبت به یکدیگر نداشتند؛ فلیپه فقط حق غذا، تخت‌خواب و گاهی یک بوس داشت (چون به هر حال پسرشان بود!)، اما نه هیچ چیز بیشتر... راستش را بخواهید، داستان از چند روز قبل شروع شده بود. درست از همان روزی که پدر و مادر فلیپه با او چنان دعوایی کردند که بیا و ببین. ماجرا همان باید و نبایدهای همیشگی بود. این‌که چرا فلیپه از فرصت‌هایش استفاده نمی‌کند، چرا نمی‌فهمد که اگر همین‌طوری پیش برود، به هیچ جا نخواهد رسید، چرا با بال زدن یک مگس هم حواسش پرت می‌شود. که باید درس بخواند، که فرصت‌ها را از دست ندهد، که همه‌ی کارها را نگذارد برای لحظه‌ی آخر، که تابستان در یک چشم به‌ هم زدن تمام می‌شود و از این‌جور حرف‌ها. حرف‌هایی که هر سال می‌زدند، اما امسال به خاطر دو‌تا تجدید شدَّتَش بیش‌تر بود. اما همان‌طور که احتمالاً خودتان حدس می‌زنید، گوش فلیپه به این حرف‌ها بدهکار نبود که نبود. سه ماه تا امتحانات سپتامبر مانده بود. نمی‌خواست از همین الآن بنشیند سرِ درس و مشق، آخر تازه مدرسه‌اش تمام شده بود. به استراحت نیاز داشت!!... به‌ هر ‌روی، مامان و بابای فلیپه که متوجه شدند او قرار نیست از کارهای بدش دست بردارد، تصمیم گرفتند اعتصاب کنند. می‌پرسید اعتصاب پدر و مادرها دیگر به چه شکل است؟ خب، ما به شما می‌گوییم. اعتصاب یعنی این ‌که دیگر مامان رأس ساعت نُه صبح، فیلیپه را با این بهانه که «اگر زیاد بخوابی، همه‌ی ساعت‌های روزت را از دست می‌دهی» از خواب بیدار نکرد. بعد هم که فلیپه تصمیم گرفت برود فوتبال بازی کند، هیچ مخالفتی با او نداشت. وقتی هم که دید تیشرت فلیپه کثیف، چروک و پُر از لکه است و بوی وحشتناکی هم می‌دهد، خم به ابرو نیاورد. در واقع، قرار بود که مامان تیشرت ورزشی فلیپه را بشوید، اما از آن جا که در اعتصاب به سر می‌برد، این کار را انجام نداده بود و به نظر نمی‌رسید اهمیتی به این موضوع بدهد. البته باید به شما بگوییم که فلیپه هنوز نفهمیده بود چه اتفاقی افتاده. گمان می‌کرد مادرش دچار زوال عقل شده که این چنین نسبت به کارهای فلیپه بی‌تفاوت رفتار می‌کند! فلیپه آنجایی متوجه شد اتفاقی عجیب در حال رخ دادن است که موقع بیرون آمدن از خانه، مادرش هیچ صحبتی با او انجام نداد. در حالت عادی باید با مادرش بحث می‌کرد، تعهد می‌داد که سر‌وقت برمی‌گردد، قسم می‌خورد که خوب رفتار می‌کند، که خودش را توی دردسر نمی‌اندازد، که اگر چراغ راهنمایی برای عابران سبز بود، از خیابان رد می‌شود و یک عالم چیز دیگر. اما این بار زمانی که فلیپه جلوی در و خطاب به مادرش گفت «من رفتم!» مادرش با یک «بسیار خُبِ» ساده و مختصر جوابش را داد. نه هیچ ممانعتی، نه هیچ درس اخلاقی، هیچیِ هیچی. خلاصه این که پدر و مادر فلیپه داشتند در حد المپیک به او بی‌محلی می‌کردند. فلیپه که در ابتدا از شرایط تازه راضی بود، ‌کم‌کم متوجه شد که قضیه‌ی پیش‌آمده چندان هم مطلوب نیست. همین شد که سعی کرد راهی برای شکستن اعتصاب پدر و مادرش بیابد. دوست فلیپه، آنجل، به او گفته بود آن‌هایی که اعتصاب می‌کنند، اول تحت فشار قرار می‌دهند تا بتوانند حقوق‌شان را مطالبه کنند، ولی در نهایت مذاکره می‌کنند،‌ اما به نظر نمی‌رسید که پدر و مادر فلیپه قصد مذاکره داشته باشند... پس آن روز کی می‌رسید؟ طاقت فلیپه طاق شده بود... بد نیست اشاره کنیم که زیمنا مایر تصویرگری کتاب پسر عزیزم، ما اعتصاب کردیم را بر عهده داشته است. مجموعه‌ی پسر عزیزم به چندین زبان ترجمه شده؛ این کتاب را در ایران، زهرا سادات جد‌غریب به فارسی برگردانده و نشر کتاب چ (واحد کودک و نوجوان نشر چشمه) آن را ذیل مجموعه‌ی داستان‌های ونوشه به انتشار رسانده است. گفتنی‌ست چاپ نخست این کتاب در زمستان 1398 صورت گرفته است.

یک قصه و دو قصه: حسنی و ننه‌حسنی و درخت سیب 1، دویست و بیست و چهار سیب برای عروسی 2

36,000 تومان

معرفی کتاب حسنی و ننه حسنی و درخت سیب،‌ دویست و بیست و چهار سیب برای عروسی

در کتاب حسنی و ننه حسنی و درخت سیب،‌ دویست و بیست و چهار سیب برای عروسی نوشته‌ی معصومه یزدانی و تصویرسازی سمیه محمدی، که بازآفرینی داستان حسن کچل است، او باید خیلی سریع برای عروسی پسر همسایه سیب سرخ جمع کند. همین‌طور قرار است برایشان مهمان هم بیاید ولی در خانه کاسه‌ی لعاب و سفره‌ی قلمکار و غذا ندارند. حالا مادرش نگران است و او باید فکری به حال این شرایط کند. این کتاب از برگزیدگان جایزه‌ی ویژه‌ی مهدی آذریزدی به‌شمار می‌رود.

درباره‌ی کتاب حسنی و ننه حسنی و درخت سیب،‌ دویست و بیست و چهار سیب برای عروسی

ننه حسنی در حیاط خانه‌شان نشسته و نگران و در فکر است. دورتر از او حسنی هم طبق معمول خوابیده و خروپف می‌کند. ننه وقتی نگران می‌شود سیب سرخی از درختشان می‌کَنَد و گاز می‌زند. دلیل نگرانی او این است که قرار است امروز برایشان مهمان بیاید ولی آن‌ها به تعداد مهمان‌ها کاسه‌ی لعاب و سفره‌ی قلمکار و غذا ندارند. ننه در همین فکر است که ناگهان پسر همسایه روی دیوار ظاهر می‌شود. او کیسه‌ای برای حسنی پرت می‌کند و می‌گوید برای عروسی امشبش به دویست‌وبیست‌وچهار سیب سرخ احتیاج دارد، چون رسم است که در شب عروسی داماد برای مهمان‌هایش سیب سرخ بیندازد. اگر حسنی بتواند این تعداد سیب بیاورد، به او یک کیسه‌ی مخملی می‌دهد. ننه نگاهی به درخت خودشان می‌اندازد و می‌بیند که آن‌قدر سیب ندارد. حسنی هم همچنان خواب است. او ناگهان متوجه درختی در کوچه می‌شود. ترشی‌هایش را می‌بردارد و به خانه‌ی همسایه می‌برد. به آن‌ها می‌گوید اگر همه‌ی سیب‌های درختشان را به او بدهند این ترشی را به آن‌ها می‌بخشد...

بعد زلزله

62,000 تومان
کتاب «بعد زلزله» یکی دیگر از آثار هاروکی موراکامی، نویسنده‌ی معروف ژاپنی است. او این اثر را با الهام از زلزله‌ی سال 1995 شهر کوبه نوشت. کتاب «بعد زلزله» شش داستان دارد و درباره‌ی شش نفر در نقاط مختلف جهان است. این انسان‌ها در ارتباط مستقیم با این زلزله نبوده‌اند؛ اما زندگی هرکدام به‌نوعی تحت‌تأثیر آن قرار گرفته است. در این مجموعه داستان می‌توان خشونتی را دید که در پشت‌پرده‌ی زندگی مدرن ژاپن می‌گذرد. موراکامی مانند دیگر آثارش داستان‌های این مجموعه را ساده اما جذاب روایت کرده است. نکته‌ی جالب این کتاب این است که داستان‌ها در عین مستقل بودن با هم پیوند دارند؛ تا جایی که برخی منتقدان آن را یک رمان دانسته‌اند. در قسمتی از متن این کتاب آمده است: «چند روزی بعدتر وقتی جونکو عصری داشت در ساحل قدم می‌زد، میاکی را دید که تنهایی گرمِ برپا کردنِ آتشی است؛ آتش کوچکی از کُنده‌هایی که خودش جمع کرده بود. جونکو با میاکی سلام و احوال‌پرسی‌ای کرد و بعد پای آتش بهش ملحق شد. کنارِ او که می‌ایستاد زوج خوبی می‌شد برایش؛ جونکو چنداینچی بلندتر بود. دوتایی خوش‌وبشِ ساده‌ای کردند و بعد هم خیره شدند به آتش و هیچ نگفتند. اولین بار بود که جونکو حین تماشای شعله‌های آتش «چیز» خاصی حس کرد، «چیز»ی درونِ خودش، می‌شد اسمش را بگذارد احساساتی «قلنبه»، چون واقعاً ناپرورده‌تر و عمیق‌تر و واقعی‌تر از آن بود که بشود بهش گفت تصور. این «چیز» به شتاب در تنش جاری و بعد ناپدید شد، و پشت سرش یک جور احساسِ حُزنِ خوشایند، احساس عجیب‌وغریب سوزشی در سینه به جا گذاشت. تا چند لحظه‌ای بعدِ از بین رفتن این احساس، هم هنوز دست‌هایش داشت می‌لرزید.»
سفارش:0
باقی مانده:1

انسان زیباشناس: گفت‌وگوهایی درباره‌ی هنر و زیباشناسی

235,000 تومان

معرفی کتاب انسان زیباشناس: گفت و گوهایی درباره‌ی هنر و زیباشناسی

کتاب انسان زیباشناس دربردارنده‌ی مباحث و مطالبی است که حول محور زیبایی‌شناسی مطرح شده‌اند. هانس مایس در این اثر کوشیده طی گفت‌وگو ‌‌با ده تن از برجسته‌ترین فلاسفه و متخصصان حوزه‌ی زیبایی‌شناسی، مباحث جدید مرتبط با زیبایی‌شناسی و فلسفه‌ی هنر را تحلیل کند. همچنین تصویری دقیق از نظریات فلاسفه‌ی هنر را در عصر حاضر، پیرامون مقوله‌ی زیبایی برای خوانندگان ترسیم کرده است.

درباره‌ی کتاب انسان زیباشناس

تا چه اندازه با مفهوم هنر آشنایید؟ چه‌قدر از موضوع زیبایی‌شناسی آگاهی دارید و آیا مباحث فلسفی مرتبط با زیبایی و هنر برای شما جذاب و قابل‌توجه هستند؟ آیا تا‌به‌حال به رابطه‌ی میان هنر، زیبایی و فلسفه اندیشیده‌اید؟ واقعیت این است که اندیشه‌های زیبایی‌شناختی در زندگی روزمره‌ی ما انسان‌ها نقش مهمی دارند و از سوی دیگر، مصادیق ملموس زیبایی‌شناسی نیز در تمامی بخش‌های زندگی ما دیده می‌شوند. البته تجربه‌های زیبایی‌شناختی صرفاً به هنر محدود و منحصر نمی‌شوند و در حقیقت ما به‌طور مداوم در تمام امور زندگی خود با این مفهوم سروکار داریم، از انتخاب یک لباس زیبا برای مهمانی تا پیدا کردن یک فیلم خوب برای تماشا کردن.
سفارش:0
باقی مانده:1

جواهر شناسی سنگهای قیمتی: (زیورها)

22,000 تومان
جواهر شناسی سنگهای قیمتی: (زیورها) نویسنده دکتر سوسن بیانی، مهندس مهدی امان اللهی وفائی مترجم —————– نوبت چاپ 3 تعداد

چشم سگ

42,000 تومان

معرفی کتاب چشم سگ اثر عالیه عطایی

"چشم سگ" مجموعه داستانی به قلم "عالیه عطایی" است که شامل هفت داستان کوتاه با فضای رئالیستی می باشد.
این مجموعه با استقبال خوب مخاطبان مواجه شده و برخی از داستان های آن، جوایزی را برای "عالیه عطایی" به همراه داشته اند. هفت داستان موجود در مجموعه ی "چشم سگ" عبارتند از: "فیل بلخی"، اثر فوری پروانه"، "سی کیلومتر"، "شب سمرقند"، "پسخانه"، "ختم عمه" و "شبیه گالیله". "عالیه عطایی" که خود از نویسندگان خوش قلم افغانستانی و پرورش یافته ی تهران محسوب می شود، پردازش قصه هایش را پیرامون شخصیت هم وطنانش صورت داده و هر کدام از این سوژه ها به نحوی بین تهران و هرات در گردش اند. "عالیه عطایی" از تجربه های خود به عنوان یک مهاجر بهره گرفته و فضایی مضطرب را در داستان هایش ترسیم می کند.
فضایی از ابهام و بی رحمی که انسان را برای رسیدن به مطلوب خود، به کارهای عجیب و غریبی وا می دارد. نویسنده با تبدیل مستقیم زندگی و تجارب آن به داستان، مجموعه ی "چشم سگ" را آن چنان ملموس و قابل درک جلوه داده که معنای مهاجرت و مشکلات آن به خوبی برای خواننده تببین می شود.
تسلط "عالیه عطایی" به فرهنگ و آداب رسوم هر دو کشور ایران وافغانستان سبب شده تا خواننده از هر کدام این طیف ها بتواند با کتاب ارتباط برقرار کند و حتی حس پیوستگی و اشتراکی میان دو سر این طیف ایجاد شود. علاوه بر آن "عالیه عطایی" با حفظ جایگاه خود به عنوان یک نویسنده ی زن، توجه ویژه های را به احساسات و افکار زنان مهاجر مبذول داشته است.
نحوه ی نگارش داستان ها، به دلیل کوتاهی و رسایی جملات، بسیار محکم و جسورانه است و از بیان دغدغه های اصلی و مهم ملت افغان فروگذار نمی کند؛ با این اوصاف مجموعه ی داستانی "چشم سگ"، بهانه ای برای آشنایی هر چه بیشتر و همچنین همذات پنداری با رنج ها و دغدغه های مهاجران به ویژه ملت شریف افغانستان می باشد.