روي خط چشم

9,000 تومان

پیمان هوشمندزاده در مقام داستان‌نویس تجربه‌هایی خاص و جدی‌داشته است. او بعدِ اقبالِ گسترده‏ی مجموعه ‌داستانِ ها‌ کردن در میانه‌ی دهه‌ی هشتاد، چند کتابِ دیگر نیز منتشر کرد که هر کدام به نوعی امتدادِ مسیری بودند که او در ها‌ کردن پی‌ریزی کرده بود.

جدیدترین مجموعه ‌داستانِ او، روی خطِ چشم، شاملِ ده داستانِ کوتاه است که از منظرِ ساختاری به‏هم وابستگی دارند اما مستقل از هم خوانده می‌شوند.

در داستان‌های این کتاب جهانِ مرموز طنزآلود هوشمندزاده در رابطه با انسان و اشیا و مهم‌تر از همه در ایجازِ زبانی‌اش آشکار می‏شو‌د.

در هر داستان امری به‏ظاهر پیش‏پاافتاده کلِ متن را به تسخیرِ خود درمی‌آورد و موجب حرکتِ انسانش می‌شود به سوی نوعی مینیمالیسم در زندگی، مینیمالیسمی که در اعماقش جریانِ ممتدِ زیستن با بحران دست‏وپنجه نرم می‌کند و طنینِ آرام و درعین‏حال مؤثرش به آهستگی به گوش مخاطبِ هوشمندزاده می‌رسد.

هر کدامِ این ده داستان درون‌مایه‏ای بکر دارد که از ذهنِ نقیضه‌سازِ نویسنده‌اش برآمده‌ است، درون‌مایه‌‏ای که در‌ش خونسردی راوی موج می‌زند و نیشخندش به جهان و ماجراهایش. و این شاید بزرگ‌ترین نفرینِ هوشمندزاده‌ی نویسنده است؛ پوزخندی که انگار بر جهانِ او ترسیم شده و مخاطبش را نشانه رفته است.

 

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

روي خط چشم

نویسنده
پیمان هوشمندزاده
مترجم
نوبت چاپ 5
تعداد صفحات 103
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر 1402
سال چاپ اول ——
موضوع
ادبیات
نوع کاغذ ——
وزن 0 گرم
شابک
9786002298607
توضیحات تکمیلی
وزن 0.0 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “روي خط چشم”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

 

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

فرایند نوردهی

6,500 تومان
در تمام شیوه های ثبت تصویر، نور انعکاس یافته از موضوع بر سطح حساس به نوری که درون دوربین قرار دارد می تابد و بدین ترتیب تصویر شکل می یابد. به این فرایند که اصلی ترین عملیات در مجموع فرایند ثبت تصویر است، "فرایند نوردهی" می گویند. در این کتاب وجوه مختلف این فرایند، عوامل متعدد مؤثر بر آن چگونگی کنترل آن به تفصیل بیان شده است.  

پوست در برابر پوست: خوانش جنایات و مکافات

280,000 تومان

معرفی کتاب پوست در برابر پوست: خوانش جنایت و مکافات

کتاب پوست در برابر پوست نوشته‌ی امیر نصری، به بررسی رمان جنایت و مکافات اثر فئودور داستایوفسکی می‌پردازد. نصری در این کتاب خوانشی فلسفی از رمان داستایوفسکی را ارائه می‌کند و به تحلیل و بررسی جزئیات و زمینه‌های فکری این رمان برجسته می‌پردازد. دیدگاه نویسنده در این کتاب ما را در فهم بهتر روایت کمک کرده و نگرشی نو را در مطالعه رمان به دست ما می‌سپارد.

درباره‌ی کتاب پوست در برابر پوست

در دنیای حاضر نظرات اندیشمندان در قالب مقالات منتشر می‌شود و فرم متنی آرای فیلسوفان شکلی تک‌بعدی به خود گرفته است؛ اما با بررسی تاریخ فلسفه ما با انبوهی از فرم‌های نوشتاری فیلسوفان روبه‌رو می‌شویم. پس استفاده‌ی فلسفی به هر شیوه‌ی متنی ممکن و حتی درگذشته مرسوم بوده است. می‌توان هر متنی را از نظر فلسفی مورد بررسی قرار داد و با نگرشی ژرف‌تر به جهان‌بینی و گفتمان‌ها و زمینه‌های فکری نویسنده پرداخت. امیر نصری نویسنده‌ی کتاب پوست در برابر پوست، با استفاده از نظریاتی درباره‌ی بررسی رمان‌هایی که دارای مضامینی فلسفی هستند، روایت جنایت و مکافات را از زاویه دیدی متفاوت نگاه می‌کند. او با استفاده از سه نظریه‌ی «فلسفه به‌منزله‌ی ادبیات»، «فلسفه‌ و ادبیات» و «فلسفه‌ی ادبیات» که هرکدام نگرشی نو به متن هستند سعی در پرداختن به رمان جنایت و مکافات دارد. نویسنده با توضیح هریک از سه ایده‌ی نظری مذکور سعی می‌کند باب جدیدی را در پرداختن به رمان ایجاد کند. نصری با استفاده از نظر دانتو این نکته را خاطرنشان می‌کند که نباید فلسفه‌ به‌منزله‌ی ادبیات را با نگاهی تقلیل‌گرایانه بررسی کرد؛ بررسی یک اثر فلسفی از دید ادبی صرف نیز ممکن نیست. محتوا و فرم نیز در یکدیگر مؤثرند و در انتقال پیام نقشی مشارکتی را ایفا می‌کنند.پس می‌توان گفت اگر دکارت ایده‌های فلسفی خود را در قالب دیگری بیان می‌کرد و یا اگر افلاطون برای نظریاتش شکلی محاوره‌ای را اتخاذ می‌کرد محتوای کلام آن‌ها نیز با آنچه اکنون می‌بینیم متفاوت می‌شد؛ بنابراین، محتوای فلسفی، فرم نگارش و خوانش متناسب با خودش را می‌طلبد و آثار این دو فیلسوف به هنگام بدل شدن به مقاله‌ای فلسفی دست‌کم بخشی از ویژگی‌های خود را از دست می‌دهند. حال آیا می‌شود به رمان و به‌طورکلی ادبیات به‌منزله‌ی فلسفه نگریست؟! آیا رمان‌نویسان را می‌توان به‌عنوان یک فیلسوف در نظر گرفت؟ البته لازم به یادآوری‌ست دراین‌بین فیلسوفانی همچون سارتر و آلبر کامو به رمان‌نویسی پرداخته‌اند؛ اما می‌توان نویسندگانی را یافت که فیلسوف نبوده‌اند یا دست‌کم خود را به‌عنوان یک فیلسوف تقلی نمی‌کردند، اما فلسفه‌ورزی به شکل واضحی در آثارشان دیده می‌شود. فلسفه ‌ورزی در رمان به رمان‌نویسانِ فیلسوف محدود نمی‌شود و پاره‌ای از نویسندگان غیرفیلسوف نیز در زمان‌هایشان به فلسفه‌ورزی پرداخته‌اند.
سفارش:0
باقی مانده:1

ته‌جدولی‌ها 8/ راز سیرک آتش

148,000 تومان
معرفی کوتاه

ته جدولی ها 8: راز سیرک آتش

چیزی نمانده که تعطیلات عالی هفته‌ ی آخر سال به فاجعه‌ ای تمام‌عیار تبدیل شود. اینکه همه‌ چیز به روال طبیعی خود برگردد، به عشق‌فوتبال‌ها بستگی دارد. قرار بود تعطیلاتِ فراموش‌نشدنی‌ ای باشد. قرار بود آخرین مسابقه‌ ی فوتبال سال را برگزار کنند: مسابقه‌ ی بچه‌ها با پدر و مادرها. بعدش هم قرار بود با هم به ورزشگاه اتلتیکو مادرید بروند تا فینال جام‌حذفی را تماشا کنند. این‌ ها به کنار، سیرک بزرگ آتش هم به سویالاچیکا آمده تا برنامه‌ های جذاب و هیجان‌انگیزی ترتیب دهد، اما با شروع آتش‌سوزی‌ های مرموز در شهر، همه‌ چیز به هم ریخته است. عشق‌فوتبال‌ ها که پیمان بسته‌ اند تا همیشه کنار هم باشند، این بار در جلد هشتم از مجموعه‌ ی ته‌جدولی‌ها باید دست‌به‌کار شوند و مقصر آن خراب‌کاری‌ ها را پیدا کنند.
سفارش:0
باقی مانده:1

سيرکي که مي گذرد

48,000 تومان

معرفی کتاب سیرکی که می گذرد

کتاب سیرکی که می‌گذرد اثر دیگری از پاتریک مودیانو، نویسنده معاصر فرانسوی است. این اثر با ترجمهٔ نسیم موسوی پاک در نشر چشمه چاپ شده است. عنوانِ کتاب نمادین است و به این مضمون اشاره می‌کند که زندگی مانند سیرکی است که می‌گذرد. فضای حاکم بر این داستان، مانند دیگر آثار مودیانو، مرموز و اسرارآمیز است و خواننده را به دنبال کردن داستان ترغیب می‌کند. مودیانو در اغلب آثارش زندگی روزمرهٔ افراد عادی را به تصویر می‌کشد و با نگاهی تازه به واقعیات زندگی، آثاری بدیع می‌آفریند. آن‌چه موجب متمایز شدن داستان‌های او می‌شود، لذت همراهی خواننده با قهرمان داستان است که گاه بی‌هیچ هدف مشخصی صفحات زندگی را ورق می‌زند.

درباره کتاب سیرکی که می‌گذرد

سیرکی که می‌گذرد که در سال ۱۹۹۲ منتشر شد، زندگی نوجوانی ۱۸ ساله را روایت می‌کند که بعد از آشنایی با دختری جوان، زندگی‌اش دستخوش حوادث گوناگونی می‌شود و قدم به دنیایی پر از رمز‌وراز می‌گذارد. پدر پسرک او را ترک کرده و با زنی که از خودش بیست سال جوانتر است ازدواج کرده است، درست مانند پدر نویسنده. مادرش هم بازیگر تئاتر است و او هم فرزندش را ترک کرده است و در این میان دختری جوان همچون فرشته‌ای است که سرمی‌رسد. با این‌که شخصیت‌های این رمان در پردهٔ ابهام باقی می‌مانند، خواننده نسبت به تک‌تک آن‌ها احساس نزدیکی می‌کند، زیرا شخصیت‌های مودیانو متعلق به دنیای واقعی‌اند. مودیانو در این رمان گاه گذشته را با زمان حال می‌آمیزد و در این سفر به خاطرات، خواننده را با خودش همسفر می‌کند و با چنان تبحری او را به این سفر اسرارآمیز می‌برد که خواننده می‌پندارد تمام حوادث را از دریچهٔ چشمان خود دیده است. مودیانو در این داستان به شش روز از زندگی جوانی می‌پردازد که لذت حضور را به کندوکاو در زندگی گذشتهٔ افراد ترجیح می‌دهد و فارغ از دنیای منطقی، به دنبال به تصویر کشیدن یک زندگی رویایی، دور از هیاهو و دغدغه، است. با این‌که خواننده احساس می‌کند شخصیت‌های اصلی داستان را از سال‌ها پیش می‌شناسد، در حقیقت دربارهٔ گذشته و زندگی آن‌ها چیز زیادی درنمی‌یابد و این هنر نویسندگی مودیانو است که تضادها را به‌هم می‌آمیزد و خواننده را مسحور داستان می‌کند. مودیانو نویسنده‌ای است که دنیای خاص خود را می‌آفریند، دنیایی مملو از خاطرات. او به بازآفرینی گذشته نمی‌پردازد، بلکه با دمیدن به غبار ناشی از گذر زمان، ماجراهای گذشته را جلوه‌گر می‌کند. شخصیت‌های داستانی مودیانو اغلب در خاطرات‌شان زندگی می‌کنند و در پی یافتن پاسخی برای آن‌چه در گذشته رخ داده، سرگردان‌اند. در بیشتر آثار او می‌توان ردپای زندگی واقعی‌اش را مشاهده کرد و بیشتر آثار او جنبهٔ زندگی‌نامه‌ای دارند.
سفارش:0
باقی مانده:1

پسر عزیزم، ما اعتصاب کردیم

قیمت اصلی: 45,000 تومان بود.قیمت فعلی: 22,000 تومان.

معرفی کتاب پسر عزیزم، ما اعتصاب کردیم

جوردی سییرا‌ ای فابرا در کتاب پسر عزیزم، ما اعتصاب کردیم داستان پسر نوجوانی به نام فلیپه را به تصویر می‌کشد که مامان و بابای او دست به اعتصاب زده‌اند. به این معنا که دیگر هیچ‌کدام از وظایف پدری و مادری‌شان را انجام نمی‌دهند. متعجب شده‌اید، مگر نه؟! با فلیپه همراه شوید و ببینید چرا و چگونه چنین چیزی رخ داده است...

درباره‌ی کتاب پسر عزیزم، ما اعتصاب کردیم

کتابی که پیش روی شماست، به نام پسر عزیزم، ما اعتصاب کردیم (Querido Hijo: Estamos En Huelga) نوشته‌ی جوردی سییرا‌ ای فابرا (Jordi Sierra I Fabra) رمانی برای نوجوانان است. این اثر ذیل مجموعه‌ای به نام پسر عزیزم منتشر شده که در آن، داستان پسری نوجوان به نام فلیپه و چالش‌های او با خانواده، دوستان و مدرسه‌اش روایت می‌شود. پیش از آن که به شما بگوییم ماجرای کتاب پسر عزیزم، ما اعتصاب کردیم چیست، اجازه دهید ابتدا شما را با فلیپه آشنا کنیم. فلیپه پسر نوجوانی است که پدر و مادرش از دست کارهای او ذلّه شده‌اند! راستش را بخواهید، فلیپه نه در کارهای خانه کمک می‌کند، نه حتی به امور شخصی خودش رسیدگی می‌کند. هر سال در درس‌هایش تجدید می‌آورد و با همه‌ی این‌ها سربه‌هوا و بی‌مسئولیت هم هست! داستان کتاب پسر عزیزم، ما اعتصاب کردیم (We Are on Strike) از آن جا آغاز می‌شود که پدر و مادر فلیپه تصمیم می‌گیرند اعتصاب کنند و کاری به کار پسرشان نداشته باشند. با توجه به این اعتصاب، فلیپه و پدر و مادرش دیگر حقی نسبت به یکدیگر نداشتند؛ فلیپه فقط حق غذا، تخت‌خواب و گاهی یک بوس داشت (چون به هر حال پسرشان بود!)، اما نه هیچ چیز بیشتر... راستش را بخواهید، داستان از چند روز قبل شروع شده بود. درست از همان روزی که پدر و مادر فلیپه با او چنان دعوایی کردند که بیا و ببین. ماجرا همان باید و نبایدهای همیشگی بود. این‌که چرا فلیپه از فرصت‌هایش استفاده نمی‌کند، چرا نمی‌فهمد که اگر همین‌طوری پیش برود، به هیچ جا نخواهد رسید، چرا با بال زدن یک مگس هم حواسش پرت می‌شود. که باید درس بخواند، که فرصت‌ها را از دست ندهد، که همه‌ی کارها را نگذارد برای لحظه‌ی آخر، که تابستان در یک چشم به‌ هم زدن تمام می‌شود و از این‌جور حرف‌ها. حرف‌هایی که هر سال می‌زدند، اما امسال به خاطر دو‌تا تجدید شدَّتَش بیش‌تر بود. اما همان‌طور که احتمالاً خودتان حدس می‌زنید، گوش فلیپه به این حرف‌ها بدهکار نبود که نبود. سه ماه تا امتحانات سپتامبر مانده بود. نمی‌خواست از همین الآن بنشیند سرِ درس و مشق، آخر تازه مدرسه‌اش تمام شده بود. به استراحت نیاز داشت!!... به‌ هر ‌روی، مامان و بابای فلیپه که متوجه شدند او قرار نیست از کارهای بدش دست بردارد، تصمیم گرفتند اعتصاب کنند. می‌پرسید اعتصاب پدر و مادرها دیگر به چه شکل است؟ خب، ما به شما می‌گوییم. اعتصاب یعنی این ‌که دیگر مامان رأس ساعت نُه صبح، فیلیپه را با این بهانه که «اگر زیاد بخوابی، همه‌ی ساعت‌های روزت را از دست می‌دهی» از خواب بیدار نکرد. بعد هم که فلیپه تصمیم گرفت برود فوتبال بازی کند، هیچ مخالفتی با او نداشت. وقتی هم که دید تیشرت فلیپه کثیف، چروک و پُر از لکه است و بوی وحشتناکی هم می‌دهد، خم به ابرو نیاورد. در واقع، قرار بود که مامان تیشرت ورزشی فلیپه را بشوید، اما از آن جا که در اعتصاب به سر می‌برد، این کار را انجام نداده بود و به نظر نمی‌رسید اهمیتی به این موضوع بدهد. البته باید به شما بگوییم که فلیپه هنوز نفهمیده بود چه اتفاقی افتاده. گمان می‌کرد مادرش دچار زوال عقل شده که این چنین نسبت به کارهای فلیپه بی‌تفاوت رفتار می‌کند! فلیپه آنجایی متوجه شد اتفاقی عجیب در حال رخ دادن است که موقع بیرون آمدن از خانه، مادرش هیچ صحبتی با او انجام نداد. در حالت عادی باید با مادرش بحث می‌کرد، تعهد می‌داد که سر‌وقت برمی‌گردد، قسم می‌خورد که خوب رفتار می‌کند، که خودش را توی دردسر نمی‌اندازد، که اگر چراغ راهنمایی برای عابران سبز بود، از خیابان رد می‌شود و یک عالم چیز دیگر. اما این بار زمانی که فلیپه جلوی در و خطاب به مادرش گفت «من رفتم!» مادرش با یک «بسیار خُبِ» ساده و مختصر جوابش را داد. نه هیچ ممانعتی، نه هیچ درس اخلاقی، هیچیِ هیچی. خلاصه این که پدر و مادر فلیپه داشتند در حد المپیک به او بی‌محلی می‌کردند. فلیپه که در ابتدا از شرایط تازه راضی بود، ‌کم‌کم متوجه شد که قضیه‌ی پیش‌آمده چندان هم مطلوب نیست. همین شد که سعی کرد راهی برای شکستن اعتصاب پدر و مادرش بیابد. دوست فلیپه، آنجل، به او گفته بود آن‌هایی که اعتصاب می‌کنند، اول تحت فشار قرار می‌دهند تا بتوانند حقوق‌شان را مطالبه کنند، ولی در نهایت مذاکره می‌کنند،‌ اما به نظر نمی‌رسید که پدر و مادر فلیپه قصد مذاکره داشته باشند... پس آن روز کی می‌رسید؟ طاقت فلیپه طاق شده بود... بد نیست اشاره کنیم که زیمنا مایر تصویرگری کتاب پسر عزیزم، ما اعتصاب کردیم را بر عهده داشته است. مجموعه‌ی پسر عزیزم به چندین زبان ترجمه شده؛ این کتاب را در ایران، زهرا سادات جد‌غریب به فارسی برگردانده و نشر کتاب چ (واحد کودک و نوجوان نشر چشمه) آن را ذیل مجموعه‌ی داستان‌های ونوشه به انتشار رسانده است. گفتنی‌ست چاپ نخست این کتاب در زمستان 1398 صورت گرفته است.

مرگ در مي زند

220,000 تومان

در بخشی از کتاب مرگ در می‌زند می‌خوانیم

نات: از من چى مى‌خوایى؟ مرگ: چى مى‌خوام؟ فکر مى‌کنى چى مى‌خوام؟ نات: حتماً شوخیت گرفته. من کاملاً سرحال و سالم‌ام. مرگ [بى‌اعتنا]: آهان. [به دوروبر مى‌نگرد.] جاى خوش‌گلیه. خودت درستش کردى؟ نات: یه دکوراتور داشتیم، اما خودمون هم باش کار کردیم. مرگ [به عکسى روى دیوار نگاه مى‌کند.]: من از این بچه‌هاى چشم‌درشت خوشم میاد. نات: من فعلاً نمى‌خوام برم. مرگ: نمى‌خوایى برى؟ تو رو خدا شروع نکن که حال‌ش رو ندارم. مى‌بینى که، از صعود حالت تهوع بهم دست مى‌ده. نات: چه صعودى؟ مرگ: از ناودون اومدم بالا. مى‌خواستم یه ورود نمایشى داشته باشم. دیدم پنجره‌ها بزرگ اند و تو هم بیدارى دارى مطالعه مى‌کنى. گفتم به زحمتش مى‌ارزه. بالا مى‌رم و با یه کمى چیز وارد مى‌شم. [‌انگشت‌هایش را به اصطلاح مى‌شکند و ترق‌تروق راه مى‌اندازد.] همین موقع پاشنه‌ى پام گیر کرد به چند تا شاخه‌ى مو. ناودون شکست و آویزون شدم به یه بند. بعد شنلم شروع کرد به پاره‌شدن. مى‌گم بیا بریم بابا. انگار از اون شب‌هاى سخته. نات: تو ناودون من رو شکستى؟ مرگ: شکست. یعنى نشکست. یه‌خرده کج شد. تو چیزى نشنیدى؟ من خوردم زمین. نات: داشتم چیز مى‌خوندم. مرگ: چى بوده شش‌دانگ رفته بودى توُ بحرش. [روزنامه‌ای را که نات مى‌خواند بر مى‌دارد.] «سرقت در مجلس عیاشى». مى‌تونم این رو امانت بگیرم؟
سفارش:0
باقی مانده:2