زایش تراژدی و چند نوشته دیگر

145,000 تومان

کتاب زایش تراژدی و چند نوشته دیگر نوشته فریدریش ویلهلم نیچه ترجمه رضا ولی یاری توسط انتشارات مرکز با موضوع فلسفه، فلسفه غرب، فلسفه نیچه به چاپ رسیده است.
زایش تراژدی متوجه دو مسئله‌ی نسبتاً متفاوت است: از یک سو تلاشی است برای پاسخ گفتن به چند پرسش درباره‌ی فرهنگ و جامعه‌: فرهنگ انسانی چیست؟ چرا تشریک در یک فرهنگ برای ما مهم است؟ آیا همه‌ی فرهنگ‌های انسانی اساساً از یک نوع‌اند یا از جهات مهمی فرق می‌کنند؟ فرهنگ انسانی تحت چه شرایطی خواهد بالید و تحت چه شرایطی ‘منحط’ خواهد شد و زوال خواهد یافت یا حتی خواهد ‘مرد’؟ از این حیث زایش تراژدی مداخله‌ای خاص در بحثی است که طی قرن نوزدهم جریان داشت و می‌گفت جامعه‌ی مدرن و فرهنگ مدرن باید چه شکلی به خود بگیرند. در کل، زایش تراژدی می‌پرسد: ما چطور می‌توانیم بیماری‌های جامعه‌ی ‘مدرن’ را درمان کنیم؟ پاسخ نیچه این است: با ایجاد یک ‘فرهنگ تراژیک’ جدید بر محور نسخه‌ای آرمانی‌شده از مکتب واگنری.
معرفی مباحث کتاب زایش تراژدی
مقدمه
وقایع نگار زندگی نیچه
برای مطالعه ی بیشتر
تلاشی برای انتقاد از خود
زایش تراژدی از روح موسیقی
جهان بینی دیونوسوسی
درباره حقیقت و دروغ گویی به معنایی نااخلاق

فقط 1 عدد در انبار موجود است

شناسه محصول: 9789642133550 دسته: , ,
توضیحات

زایش تراژدی و چند نوشته دیگر

نویسنده فریدریش ویلهلم نیچه
مترجم رضا ولی یاری
نوبت چاپ اول
تعداد صفحات 240
قطع و نوع جلد رقعی شومیز
سال انتشار 1399
شابک 9789642133550
حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
وزن 0.218 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “زایش تراژدی و چند نوشته دیگر”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

زمان نگری و کیهان باوری در عصر صفویه

170,000 تومان
مؤلف این مجموعه را به اعتبار رویکرد زمان‌محورِ مورخان به جهان پیرامون خویش و باور آن‌ها به دخالت امور کیهانی در زندگی بشری، به ترتیب با دو مفهوم «زمان‌نگری» و «کیهان‌باوری»، ممتاز ساخته است. پژوهش در معنا و تأثیر این دو مفهوم در عرصه تاریخ‌نگاری عصر صفویه، با این پرسش اساسی آغاز شد که آیا ایده‌های کیهانی می‌توانسته بر محتوای تاریخ‌نگاری‌ها و نیز شیوه‌های تاریخ‌نویسی تأثیرگذار باشد؟ و اگر آری، چگونه؟ مؤلف با توجه به میراث غنیِ تاریخ‌نگاریِ عصر صفویه و نیز با ملاحظه آشنایی بیشتر با این دوره تاریخی، بر آن شد تا این پرسش را در زمینه تاریخ صفویه طرح کند. این مجموعه با نگرشی نو به زمان تاریخ‌نگارانه پایان می‌گیرد؛ نگرشی منتهی به یک راه‌حل عملی با هدف زُدایش افراط‌گرایی‌های مذهبی.

کتاب بچه های جینگیلی 3 (خروسه آواز می خونه یه وقت کسی خواب نمونه)

25,000 تومان
رانه های شاد و تصاویر خیال انگیز مجموعه کتاب های «بچه های جینگیلی» خلاقیت کودکان را افزایش می دهند. در هر صفحه از کتاب ها یکی از بچه ها، با لباس عروسکی مخصوص، نقش جدیدی را بازی می کند. در واقع فعالیت هایی چون آموزش حیوانات، میوه ها، شغل ها و… به تجربه ای متفاوت و لذت بخش تبدیل می شوند.

کتاب دیوان فخرالدین عراقی

395,000 تومان
معرفی کتاب دیوان فخرالدین عراقی شیخ فخرالدین ابراهیم بن بزرگمهر بن عبدالغفار همدانی، یا فخرالدین عراقی از شاعران و عارفان ادب فارسی زبان در سده هفتم هجری می باشد. در مورد نام و نسب عراقی میان غالب تذکره نویسان اختلاف است. به روایت حمدالله مستوفی در کتاب تاریخ گزیده نام او ابراهیم، لقبش فخرالدین و نام پدر و جدش بوذرجمهر این عبدالغفار الجوالقی در همدان است. تولد عراقی بنا به تحقیق سعید نفیسی روستای کتجان از نواحی شهر همدان و به سال ۶۱۰ هجری است. فخرالدین عراقی دردر ۸ ذوالقعده ۶۸۸ ه. ق. ، در دمشق درگذشت. .

شخصیت معاصر … توماس ادیسون

6,500 تومان
مخترع بزرگ آمریکایی در دهه ١٨٤٠ یعنی زمانی که توماس ادیسون به دنیا آمد ، زندگی برای بسیاری از مردم آمریکا آسان نبود . کشاورزان و کارگران کارخانه‌ها ساعات طولانی کار می‌کردند . در شب‌های سرد ، خانواده;ها برای گرم کردن خود گرد بخاری جمع می‌شوند و تنها منابع نوری که از آنها استفاده می‌شد شمع بود و فانوس . با این همه کشور در حال رشد بود و افرادی که سخت کار می‌کردند ، معمولاً درآمدی مناسب و مکفی برای خانواده خود به دست می‌آوردند . در ١١ فوریه سال ١٨٤٧ توماس ادیسون کوچک ترین فرزند ساموئل و نانسی ادیسون در ایالت اوهایوی آمریکا به دنیا آمد پس از طی دوران کودکی پدرش او را مدتی به مدرسه خصوصی فرستاد ولی نتوانست برای همیشه هزینه تحصیل او را بپردازد . آن زمان حتی مدارس دولتی هم نیز شهریه دریافت می کردند . این بود که ادیسون تا دوازده یا سیزده سالگی به مدرسه نرفت . در خلال این مدت مادرش در خانه به او درس می‌داد . بعدها ادیسون همواره به خاطر می‌آورد کسی که او را ساخت و پرورانید مادرش بود . او به وی آموخت که چگونه کتاب‌های خوب را سریع و صحیح بخواند .

به دنبال حسن صباح

9,000 تومان
داستان زندگی خداوند الموت، حسن صباح، این بار با زبانی دیگر همراه با تصاویر متنوع و با شرحی جذاب و خواندنی ما را به اواخر قرن پنجم هجری می‌برد، زمانی که حسن صباح همراه با فدائیان خود در دژ تسخیرناپذیر الموت حوادث گوناگونی را رقم زدند. حسن در کودکی، متفاوت با کودکان دیگر به تشویق یکی از یاران پدرش از ری راهی نیشابور می‌شود تا در آن‌جا تحت تعلیم فردی به نام امام موفق نیشابوری قرار گیرد و راه و رسم زندگی را فرا بگیرد. در آن‌جا او با کسانی آشنا می‌شود که بعدها در زندگی او تأثیر فراوانی داشتند. کتاب به دنبال حسن صباح یکی دیگر از مجلدهای خواندنی مجموعه به دنبال ... است که در ١٣٦ صفحه توسط یوسف علیخانی نوشته شده است.

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت