زنان، دشتان و جنون ماهانه
50,000 تومان
معرفی کتاب زنان، دشتان و جنون ماهانه: پژوهشی اسطوره شناختی و تاریخی پیرامون قاعدگی و نشانگان پیش از آن
نگاهی متفاوت به دوره قاعدگی زنان و نشانگان پیش از آن به لحاظ تاریخی، اسطورهای و روانشناختی؛ شهلا زرلکی در کتاب زنان، دشتان و جنون ماهانه باورهای کهن و منفی رایج نسبت به این مساله را که از دیرباز در فرهنگها و جوامع بسیاری رایج بوده است، بررسی میکند.
درباره کتاب زنان، دشتان و جنون ماهانه
دوران قاعدگی یا خارج شدن خون از دیواره رحم بهصورت ماهانه از جمله مهمترین و کلیدیترین مرحلههای رشد و بلوغ دختران است و یکی از عادیترین و رایجترین بخشهای زندگی آنها محسوب میشود و مهمترین دلیل رخ دادن آن تغییرات فیزیولوژیکی بدن زنان بارور برای آماده شدن جهت تولید مثل است.
با وجود اینکه نیمی از جمعیت جهان چیزی در حدود نصف عمر خود را در حال دست و پنجه نرم کردن با دوران قاعدگی هستند اما باز هم در قرن بیست و یکم، در کنار همهی آگاهیبخشیها و آموزشهایی که درباره آن انجام شده است، هنوز در بسیاری از مناطق و فرهنگهای سراسر جهان، این اتفاق بهعنوان یک تابو و امری مذموم و مسکوت شناخته میشود. بهراستی دلیل وجود نگاه منفی نسبت به این پدیدهی طبیعی چه میتواند باشد؟
شهلا زرلکی در کتاب زنان، دشتان و جنون ماهانه فارغ از هرگونه مبحث علمی و بهداشتی و به دور از هرگونه پیشداوری این مساله را بررسی میکند. این کتاب سه بخش اصلی دارد. در بخش نخست اصطلاحات و توضیحات مربوط به این پدیده و اختلالات پیش از آن توضیح داده شده است. در بخش دوم از دیدگاههای رایج در اجتماع و ادیان مختلف در طول تاریخ نسبت به این مساله آگاه خواهید شد. بخش سوم هم از دید اسطورهشناسی، خرافات و… به این مقوله مینگرد.
در نهایت شاید بتوان گفت مهمترین عاملی که باعث نگرش منفی بیشتر فرهنگها و جوامع به پدیده قاعدگی شده، اختلالات و ناخوشیهای عصبی و هورمونی است که در قبل و آغاز این دوره رخ میدهد. از نظر بسیاری از افراد زنی عصبی، افسرده، خسته، خشمگین، آشفته و در رنج، برای اطرافیان خوشایند نیست.
منظور از دشتان و جنون ماهانه چیست؟
کلمه دشتان در لغت به معنای خونریزی ماهانه از رحم زنان است. این کلمه هم به جای اسم به کار میرود و هم به جای صفت فاعلی. یعنی در ایران باستان به خون خارج شده از بدن زنان در هر ماه هم اطلاق میشده است.
در این واژه، برعکس دیگر معادلها در زبانهای دیگر، هیچ اشارهای به ماه وجود ندارد. در فرهنگ ایرانی، خونریزی ماهانهی زن یک نشانه و علامت است. علامتی که به بسیاری از ممنوعیتها و باید و نبایدها اشاره میکند. از طرفی این ریشهی اوستایی پهلوی از نظر مشتقات، غنای شگفتی دارد.
این شگفتی از اینروست که هیچیک از این مشتقات در زبان فارسی معاصر، کاربرد ندارند. زبان فارسی در پانصد سال اخیر بر استفاده از معادلهای بیگانهی این وضعیت زنانه، اصرار داشته است.
روشن است که تعریف فیزیولوژیک دشتان و پیشدشتان در همهی کتابهای پزشکی و مرتبط وجود دارد. حتی مقولهی پیشدشتان هم بهعنوان یک پدیدهی تقریباً تازه شناختهشده، امروزه در نشریات و کتابهایی با رویکرد فرهنگ پزشکی و سلامت بسیار دیده میشود. بااینهمه از آنجا که موضوع این کتاب دشتان و مراحل پس و پیش آن است، خوب است در همین ابتدا تعریفهای کامل و البته موجز و مفیدی از این دو وضعیت زیستی زنانه بیاوریم.
از طرفی آوردن تعاریف علمی و مقایسهی آن با تعاریف اساطیری که در متن کتاب آمده است، نگاه شما را وسعت میبخشد.
افزایش استروژن و کاهش پروژسترون دگرگونیهایی را در بدن سبب میشود و طیف وسیعی از نشانههای روحی و جسمی ناخوشایند و آزاردهنده برای اندام زنانه به همراه دارد.
نشانگان پیشدشتان حدود چهارده روز پیش از آغاز خونریزی آشکار میشود و تا روزهای آغازین خونریزی ادامه دارد و ممکن است منجر به ایجاد اختلالات روانی هم بشود که با نام اختصاری آن «پیاماس» یا آنچه که در این کتاب آورده شده، «پیشدشتان» نام دارد.
موجود در انبار
زنان، دشتان و جنون ماهانه
نویسنده |
شهلا زرلکی
|
مترجم |
—
|
نوبت چاپ | 6 |
تعداد صفحات | 141 |
نوع جلد | شومیز |
قطع | رقعی |
سال نشر | 1400 |
سال چاپ اول | —— |
موضوع |
جامعه شناسی و علوم اجتماعی
|
نوع کاغذ | —— |
وزن | 0 گرم |
شابک |
9786007405314
|
وزن | 0.0 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: aisa
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
تاریخ فلسفهی راتلج (جلد چهارم): رنسانس و عقلباوری سدهی هفدهم
معرفی کتاب تاریخ فلسفهی راتلج - جلد چهارم: رنسانس و عقل باوری سدهی هفدهم
کتاب تاریخ فلسفهی راتلج - جلد چهارم: رنسانس و عقل باوری سدهی هفدهم، به مرور اندیشههای فلسفی قرنهای چهاردهم تا هجدهم میپردازد و مهمترین مکاتب و فیلسوفان دوران رنسانس تا روشنگری را معرفی میکند. این کتاب، با ویراستاری ج. اچ. آر. پارکینسون، بیشتر بر روی فلسفهی رنسانس و عقلباوری قرن هفدهم متمرکز است و میکوشد ضمن واکاوی ریشههای علم مدرن، ایدههای بزرگانی همچون دکارت، لایبنیتس، اسپینوزا، بیکن و هابز را بررسی کند.دربارهی کتاب تاریخ فلسفهی راتلج - جلد چهارم: رنسانس و عقلباوری سدهی هفدهم
دوران قرون وسطی که از قرن پنجم آغاز شده بود، درن هایت در قرن چهاردهم رو به افول گذاشت و در پی آن طبقههای اجتماعی جدیدی ظهور کردند. این طبقات گرایش کمتری به دین داشتند، عموماً تاجر و صنعتگر و شهرنشین بودند و علایق و افکار اینجهانی و انسانیتری را دنبال میکردند. محققان به این برهه رنسانس میگویند که تا چند قرن ادامه یافت و ضمن متحول کردن تمام شئون زندگی، به عصر مدرن منتهی شد. دوران رنسانس بر روی فلسفه نیز عمیقاً تأثیر گذاشت و باعث شکلگیری ایدههای فلسفی جدیدی شد. این فلسفه در دورهای عملاً موازی فلسفهی مسیحی (مدرسی) بود و حتی اشتراکاتی هم با آن داشت؛ مثلاینکه هردوی آنها رویکردی کلاسیک داشتند و دائماً به فلسفهی یونان ارجاع میدادند. بااینوجود تفاوت بزرگی آنها را از هم متمایز میکرد؛ برخلاف فلسفهی مسیحیت که متکی بر آموزههای مسیحی بود، رنسانس حول انسان میگشت و نگاهی اومانیستی داشت فیلسوف رنسانسی دیگر عالِم دینی نبود و الزامی نداشت که حتماً الهیات خوانده باشد. با تکامل اومانیسم و ظهور عصر روشنگری در قرن هفدهم، عملاً علم بود که جای مذهب را گرفت. کتاب تاریخ فلسفهی راتلج - جلد چهارم: رنسانس و عقلباوری سدهی هفدهم (Routledge History of Philosophy Volume IV) میکوشد این دورهی سیصدساله را مرور کند و به مهمترین آرا و مکاتب فکری آن زمان بپردازد. این کتاب نگاهی اجمالی به رنسانس میاندازد و تکامل فلسفی آن را توضیح میدهد. بااینحال، بیشتر مطالب حول فلسفهی خردگرایی است که سنگ بنای عصر روشنگری و در ادامه، دوران مدرن را گذاشت. در اواخر قرن شانزدهم، در اوج رنسانس فیلسوفی ظهور کرد که تا حد زیادی با دیگر فلاسفه متفاوت بود. فرانسیس بیکن، متفکری انقلابی، که بر اندیشهورزی علمی تأکید میکرد و معتقد بود که وظیفهی پژوهشگر نه صرفاً مشاهدهی طبیعت، که دخالت در آن است. ایدهای بیسابقه که باعث شد او را فیلسوف علوم تجربی بدانند. بیکن به حلقهی اتصال میان علم و فلسفه بدل شد و سعی کرد این دو را به هم نزدیک سازد. پس از او فیلسوف دیگری به نام دکارت، به ایدههای بیکن عمق بیشتری بخشید و توانست ضعفهای آن را پوشش دهد. دکارت، اسپینوزا و لایبنیتس باوجوداینکه با هم متفاوت بودند و حتی همدیگر را نقد میکردند، اما اشتراکاتی داشتند که باعث شد پژوهشگران آنها را در یک مکتب جای دهند: مکتب عقلباوری. فیلسوفهای مکتب عقلباوری اعتقاد داشتند با عقل و بدون کمک احساسات میتوان حقیقت را درک کرد. کتاب تاریخ فلسفهی راتلج - جلد چهارم: رنسانس و عقلباوری سدهی هفدهم با اشاره به همین موضوع، به فلسفه، متافیزیک و شناخت این سه متفکر بزرگ قرن هفدهم میپردازد و عقایل آنها را تشریح میکند. کتاب بخشهایی را به فیلسوفهای غیرعقلباور مثل هابز هم اختصاص میدهد و جدل و مباحثهی این دو گروه را تفسیر میکند.ماجراهای مگسی ویززز و سرمگس 11/ برو سرمگس برو!
برو سرمگس برو! _ ماجراهای مگسی ویززز و سرمگس 11
کتاب برو سرمگس برو! _ ماجراهای مگسی ویززز و سرمگس 11 اثر تد آرنولد با ترجمه مریم فیاضی توسط انتشارات هوپا در 36 صفحه به چاپ رسیده است.
تد آرنولد متولد 1949 در آمریکا است. قبل از اینکه نوشتن را شروع کند تصویرگر تبلیغات بود. همسرش کارول معلم مهدکودک بود و او را تشویق به نوشتن و تصویرگری کتاب برای کودکان کرد. بعضی از داستانهایش را از دو پسرش الهام گرفته. تا به حال بیشتر از 50 کتاب نوشته و تصویرگری کرده. جوایز زیادی هم برده، مثل جایزهی دکتر زئوس که برای کتابهای «سلام سرمگس!» و «پیدات کردم سرمگس!» گرفته است.
این کتاب از مجموعه « ماجراهای مگسی ویززز و سرمگس» در میان پرفروشهای نیویورکتایمز قرار گرفته و برای مخاطب کودک در نظر گرفته شده؛ از همین رو دارای تصاویر رنگی فراوان است. درواقع کتاب مذکور با تصاویر فراوان و متنوعش، برای کودکان بسیار جذاب و خواندنی است. «ویززز» پسربچهی این داستان، دنبال یک حیوان خانگی میگردد.
این مجموعه دارای ۱۶ جلد است و برای کودکان سنین ۵ تا ۱۱ سال مناسب است.
تصاویر جذاب، خاص و طنزگونه این کتاب مجموعهای تمامعیار را تشکیل داده است. کودکان و نوجوانان در این کتاب داستانهایی مهیج را مطالعه میکنند و از جهت دیگر با تقویت خلاقیت و قدرت تخیل خود می توانند داستان را با تصاویر کتاب هماهنگ کنند. طراحی فانتزی و برگههای روغنی کتاب موجب شده تا به سادگی آسیب نبیند و کودکان بتوانند بدون نگرانی آن را ورق زده و داستانهایش را دنبال کنند. مجموعه سرمگس را تد آرنولد نوشته و مریم فیاضی به فارسی روان و کودکانه ترجمه کرده است.
"فکر میکنی مگسها حشرههای موذی و اعصاب خردکنی هستند؟ فکر میکنی تنها کاری که بلدند این است که ویز ویز کنند و وقتی خوابیدهای، موی دماغت بشوند؟ هیچ فکر میکردی مگسها میتوانند باهات دوست بشوند؟"
پاي بند هاي انساني
دربارهی کتاب
کتاب با مرگ مادر شخصيت اصلي داستان(«فيليپ کاري») شروع ميشود. پدر او نيز درگذشته و «فيليپ» ناچار به نزد عمه و عمويش(که کشيش يک دهکده است) ميرود. داستان با شيوهاي زندگينامهاي ادامه مييابد و سير زندگي «فيليپ» را در برهههاي مختلف روايت ميکند. «موام» تاکيد دارد که اين کتاب يک رمان است، نه يک اتوبيوگرافي و بخش عمدهي آن از تخيل نشات گرفتهاست. منتقدان اين کتاب را شاهکار وي ميدانند. نام کتاب برگرفته از يکي از مقالات «اسپينوزا»ست.جامعه شناسی خانواده ایرانی
فهرست:
پیشگفتار مقدمه فصل اول: مفاهیم و نظریهها فصل دوم: خانواده و مدرنیته فصل سوم: تاریخچه خانواده در ایران فصل چهارم: ویژگیهای خانواده در ایران معاصر فصل پنجم: ازدواج و مسائل آن فصل ششم: چالشهای اساسی پیش روی خانواده فصل هفتم: ارتباط بین نسلی و خانواده ایرانی فصل هشتم: حاصل سخن منابع در پایان هر فصل خلاصه درج شده است.قلب نارنجي فرشته
در بخشی از کتاب قلب نارنجی فرشته میخوانیم
بگم غلط کردم خوبه؟ بیفتم به دست و پات راضی میشی؟ جان جاوید برو اون سوزن و دواتت رو بیار نوکرتم. حالا شنبه ای داغ بودم یه حرفی زدم.
تو هم بد زدی توپرم. به زبون خوش میگفتی کمی شه، نه این که های وهوی راه بندازی تو این اوضاع قاراشمیش. نگاه کن، هنوز جای پنج تا انگشتت رو صورتمه.
خدا هیچ بنده ای رو ناامید نکنه. تو این یه هفته، هر غلطی که فکرش رو بکنی کردم. یکی گفت بسوزونش و خلاص. دوشنبه بود انگار. رفتم سنگکی سر چهارراه سوسکی، پشت همون جا که بساط میکردم. تازه تنور ظهرش رو روشن کرده بود و داشت خمیر میزد.
سر حرف رو با شاطر وا کردم که آره، من چنین خبطی کردم و حالا این دختره بونه کرده قبل بعله باید پاکش کنی وگرنه عیسی به دین خود، موسی به دین خود. نونواهه هم بعض خودت نباشه، آدم اهل دليه، فقط تخم نداره. فکر می کنه همه دزدن. اون روز نشست به حرف زدن.
هی چایی ریخت و از عشق و عاشقی هاش گفت. می گفت این رو ول کرده یکی بهتر پیدا شده، اون یکی رو ول کرده یکی از اون بهتر.
میگفت همهی زندگیش عاشق بوده، ولی عاشق آدمهای جورواجور. به من هم گفت ولش کن بابا، چیزی که زیاده زن.
زرشک! انگار حرف دیروز و امروزه. آدم به یه مرغ عشق مفنگی دل میبنده، اکرم که دیگه اکرمه. مرغ عشقه هم مُرد ها. این آخریها خیلی خماری کشید.
چه قدر باید تریاک میمالیدم سرانگشت هام تا به فال از توی جعبه بکشه بیرون، بدم دست مشتری. یه طورهایی هم خل وضع شده بود. دیده بود خاطر اکرم رو میخوام، حسودی میکرد. غصهی اون هم داشتم شنبهای که اون حرف رو بهت زدم.
شبش رفته بودم خونه، دیدم کف قفس افتاده، پاهاش هوا. هرچی نچ نچ و سوت سوت کردم براش، انگارنه انگار. تا اون شب من واسه هیچ احدالناسی گریه نکرده بودم، حتا ننه و آقام.
ولی مرغ عشقه مونسم بود. به حرفهایی به ش زده بودم که به سنگ میگفتی، آب میشد. نشستم و یه دل سیر زار زدم.
عشق روي پياده رو
قسمتی از متن کتاب عشق روی پیاده رو
ملافه را روی محسن میکشم و عینک کوچک ستاره را از چشمهاش برمیدارم. چراغ را خاموش میکنم و به رخت خواب میروم. شاید امشب خواب زودتر سراغم بیاید. اما نمیآید. چراغ را که خاموش میکنم انگار به دنیای دیگری میروم. همه چیز به نظرم غیب میشود و هیچ چیز نمیبینم. حتی محسن و ستاره را که کنارم خوابیدهاند. بعد همه چیز میشود ابراهیم. خیلی سعی میکنم افکارم را به کارهای روزمرهای که انجام دادهام مشغول کنم. به مدیر و مدرسه و بچههای کلاس. اما ذهنم مثل اسب چموشی رو برمیگرداند و ابراهیم میپرد درست وسط کلاس. آنگاه ذهن را از تصاویر آشفته و آميخته به ابراهیم میتکانم تا ابراهیم هم پاک شود و خیال به جایی برود که ابراهیم نباشد. به بعد از ظهر که بی بی صدیقه از روضه آمده بود؟ آمده بود تا عروسکی که برای ستاره خریده بود به او بدهد یا کار دیگری داشت؟ آمده بود به دخترش، نرگس خانم، سر بزند یا عروسک و نرگس خانم بهانه بودند تا آن یک جمله را به من بگوید و برود؟ بی بی صدیقه از آن خبرهها است. هزار و یک مقدمه میچیند تاحرفی را به غیر مستقیمترین شکلش بزند. از وقتی ابراهیم شهید شده بود بیشتر سر میزد تا هم به دخترش نرگس خانم، که حالا مادر شهید شده بود. دلداری داده باشد و هم به من که در واقع عروس دخترش بودم. چه بود آن جمله؟ «امروز نشد فردا، این یکی نشد دیگری، گله چوپون میخواد، زن باید صاحاب داشته باشه.»محصولات مشابه
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-هنر مفهومی و دستساخته
بسیاری از علاقهمندان به فلسفه در ایران که با فضای مجازی بیگانه نیستند نام دانشنامه فلسفه استنفورد را شنیدهاند و چه بسا از این مجموعه کم نظیر بهره هم برده باشند. این دانشنامه حاصل طرحی است که اجرای آن در سال ١٩٩٥ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان ادامه دارد. این مجموعه از مدخلهای مناسبی برای ورود به گسترههای متنوع فلسفی برخوردار است و کسی که میخواهد برای اولین بار با مسأله یا مبحثی در فلسفه آشنا شود، یکی از گزینههای راهگشایی که پیش رو دارد این است که ابتدا به سراغ مدخل یا مدخلهای مربوط به آن در این دانشنامه برود.
نگارش، تدوین و انتشار مدخلهای دانشنامه فلسفه استنفورد به سرپرستی "دکتر ادوارد. ن. زالتا" افزون بر اینکه پیوندی فراگیر میان فضای دانشگاهی و عرصه عمومی برقرار کرده، ویژگیهای درخور توجه دیگری هم دارد و آن اینکه این دانشنامه به ویژه به کار دانشجویان و محققانی میآید که میخواهند در زمینهای خاص پژوهش کنند. ترجمه و انتشار تدریجی این دانشنامه به زبان فارسی و فراهم کردن امکان مواجهه شمار هرچه بیشتری از خوانندگان علاقهمند با آن از جمله اهدافی بوده که چه بسا مورد نظر بانیان این طرح بوده لذا "انتشارات ققنوس" با همکاری گروهی از مترجمان به سرپرستی "دکترمسعودعلیا" و با کسب اجازه از گردانندگان دانشنامه فلسفه استنفورد (SEP) اقدام به ترجمه و انتشار این دانشنامه مینماید و امیدوار است چاپ این مجموعه استمرار پیدا کند.دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-این همانیشخصی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-فلسفۀ تکنولوژی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-بدنآگاهی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-هگل
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-فلسفۀ اخلاق کانت
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-هرمنوتیک
دانشنامه فلسفه استنفورد 3: شاخهها و مکتبها
نویسنده | استنفورد |
مترجم | مسعود علیا |
نوبت چاپ | ٢ |
تعداد صفحات | ٧٣٥ |
سال نشر | ١٤٠١ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
موضوع | فلسفه |
نوع کاغذ | تحریر |
قطع | رقعی |
وزن | ٨٩٧ |
شابک | ٦ -٣٩٠-٠٤٠-٦٢٢- ٩٧٨ |
تولید کننده | ققنوس |
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.