

زندگی هچلهفتِ آیدا پیرپور 2/ دارودستهی بیلیاقتها
140,000 تومان
معرفی کتاب زندگی هچل هفت آیدا پیرپور 2 اثر سولماز خواجه وند
1. ثابت کنیم بی لیاقت ترین بچه های همه ی عالم هستی ما هستیم.
2. خفن ترین گروه تبهکاری عالم را تأسیس کنیم و سعی کنیم سری بمانیم .
3. بزرگترین رازهای خانوادگی را که هیچ کس از آن خبر ندارد لو بدهیم و قیافه ی «به من چه» به خودمان بگیریم .
4. نگهبانان سیاه چال های زیرزمین مدرسه را زهره ترک کنیم .
5. درس نخوانیم .
اگر دلتان می خواهد بدانید چه کارهایی باید در مدرسه انجام دهید، هر سه روز یک بار جلد دوم زندگی هچل هفت آیدا پیرپور را بخوانید!
فقط 1 عدد در انبار موجود است
زندگی هچلهفتِ آیدا پیرپور 2/ دارودستهی بیلیاقتها
نویسنده |
سولماز خواجهوند
|
مترجم |
—-
|
نوبت چاپ | — |
تعداد صفحات | 184 |
نوع جلد | —- |
قطع | — |
سال نشر | — |
سال چاپ اول | —— |
موضوع |
کودک و نوجوان
|
نوع کاغذ | —— |
وزن | 0 گرم |
شابک |
9786222041137
|
وزن | 0.5 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: aisa
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
تودوروف در تهران
نامه باستان: ویرایش و گزارش شاهنامه فردوسی جلد6
توضیحات:
فهرست:
سینمای آزار (ویراست دوم)
معرفی کتاب سینمای آزار اثر سعید عقیقی
مهماني تلخ
در بخشی از کتاب مهمانی تلخ میخوانیم
با انگشت جلو را نشان داد. خواستم راه بیفتم که دیدم دنده عقب گرفت و به سرعت آمد طرفم. جلوام که رسید، زد روی ترمز، طوری که لاستیکها چند سانتی روی آسفالت کشیده شدند. سرم را خم کردم و کنار شیشهی نیمه پایین گفتم: « پارکوی. » با انگشت شست، صندلی عقب را نشان داد.
وقتی در را باز کردم، زنی که عقب نشسته بود، رفت کنار شیشه. سوار شدم. راننده زد توی دنده. گفت: « حالا تا نیایش بریم. » « من پیاده می شم. » خواستم دستگیره را بکشم که گفت: « بشین، آقاجون. بالاخره یه کاریش میکنیم. » برگشته بود. گفتم: « نمی خوام وسط راه تاکسی عوض کنم. » پایش را گذاشت روی گاز و ماشین از جایش کنده شد.
شاید هنوز بیست متر نرفته بود که گفت: « خیلی زود جوش می آری،آقا. » « جوش نمی آرم. گفتم که نمی خوام تاکسی عوض کنم. » « اصلاً اون جا که شما وایساده بودی تا صبح هم کسی سوارت نمیکرد. » از توی آینه نگاهی به من انداخت.
بعد سرش را چرخاند طرف مردی که صندلی جلو نشسته بود. گفت: « شما دیدینش، آقا؟ » مرد بی آن که نگاهش کند، گفت: « من اصلاً حواسم به خیابون نبود.» زن گفت: « من دست شونو دیدم. » « آره، منم همون یه دستو دیدم که از لای درخت ها اومده بود بیرون. معلوم می شه شما هم مثل من حواس تون خیلی جَمعه. » گفتم: « می خواستین بیام وایسم وسط اتوبان؟ »
« دیگه آخه شما هم خیلی رفته بودی کنار. تا آدم می اومد بفهمه چی به چیه، پنجاه متر رفته بودجلو. » مردی که جلو نشسته بود، گفت: « اتفاقاً ایشون کار درستی کردن. تو این شهر تا بخوای جوون الکی خوش هست. می زنن به آدم و درمی رن. بعدش هم هیچی به هیچی. جنازه ت افتاده وسط اتوبان. » زن گفت: « آره، واقعاً. » کیفش را که گذاشته بود روی زانویش، باز کرد و دستمالی بیرون آورد
گفت: « اگه تا پارک وی می رین، من هم می آم. » راننده از توی آینه نگاهش کرد. « تا تجریش هم بخواین می رم. می خوام برم اون جا بنزین بزنم.«من همون پارک وی پیاده می شم.» دوباره توی آینه نگاهش کرد. گفت: «رو چشمم، خانم.» لبخند زد.
کمی بعد، وقتی داشتیم به پل گیشا نزدیک می شدیم، راننده شیشه اش را تا آخر پایین کشید. آرنجش را گذاشت لب پنجره و به ماشین بغلی نگاه کرد که داشت نزدیک ما حرکت می کرد. از پنجرهی بازش صدای آهنگ ملایمی به گوش میرسید.
گفت: «لامسب، انگار نه انگار پاییز شده. هوا از تابستون هم گرم تره». دست راستش را گذاشت به صورتش. حدس زدم دارد با سبیلش ور میرود. باز توی آینه نگاهی به من انداخت. وقتی دید حواسم به اوست، نگاهش را دزدید. با این حال هنوز چشمهای ریزش پیدا بود.
پنجگانهی زمان 1/ چینخوردگی در زمان
چه بر سر وحشی سفید آمد؟
معرفی کتاب چه بر سر وحشی سفید آمد؟
رمانی چندلایه و رازآلود! فرانسوا گارد در کتاب چه بر سر وحشی سفید آمد؟ با درهم آمیختن افسانه و واقعیت، داستان ملوان جوانی را به نمایش میگذارد که پس از ماجراهایی عجیب و باورنکردنی، هویت، نام و زبان خود را از یاد میبرد. این اثر که برنده جایزه گنکور شده است، توانست روح تازهای در ادبیات فرانسه بدمد.درباره کتاب چه بر سر وحشی سفید آمد؟
رمان پیش رو از گم شدن و تکافتادگی انسانی میگوید. شخصیت اصلی داستان یک ملوان جوان اهل کشور فرانسه است که طی اتفاقی از کشتی خود در سواحل استرالیای میانه قرن نوزدهم جا میماند و با بومیانی روبهرو میشود که برخلاف تصور رایج، به هیچوجه مهربان نیستند، خشن، بیرحم و مرموزاند. او به تدریج زبان، نام و خودش را فراموش میکند! تا هفده سال بعد که او را پیدا میکنند. راز عجیبی در این میان وجود دارد که باعث شده است او چنین بیگانه و هویتباخته شود. رمان چه بر سر وحشی سفید آمد؟ (What Became of the White Savage) اثری حماسی جزیرهای محسوب میشود که داستانی بر مبنای واقعیت دارد. قصه جاشوی فرانسوی 13 سالهای با نام نارسیس پلتیه که در سال 1857 در ساحل شمال شرقی استرالیا طی اتفاقی از گروهی که در آن است جدا میافتد و ... فرانسوا گارد این قصه را سوژه اولین رمان خود قرار میدهد تا در خلال آن، جوانب روانشناسانه ارتباطات انسانی و مسائل آن و دیدگاههای شناخته شده انسانشناسی و تمدن را به چالش بکشد. این کتاب تلفیقی از واقعیت و افسانه و بیشتر بازگوکننده تخیل فعال نویسنده است تا داستان واقعی نارسیس پلتیه. در این رمان نویسنده دورنمای تازه و جدیدی از مردمشناسی ارائه میدهد و باور دارد که انسان و محیطزیست باید از نو تعریف شوند. به عقیده نویسنده انسانهای متمدن امروزی چندان بویی از معنای حقیقی تمدن نبردهاند. او میگوید زندگی در جنگلهایی که همچنان تازه و بکر و دستنخورده ماندهاند، زیباتر، آرامشبخشتر و دلچسبتر از زندگی در جامعه صنعتی دوران امپراطوری دوم فرانسه است. نویسندهی رمان چه بر سر وحشی سفید آمد؟ قواعد دنیای مرسوم را زیر پا میگذارد و عقیده دارد هیچ چیز در ذات خود نقضناشدنی نیست. ارتباط آدمی با دیگربودگی، تنهایی، هویت، بقا، ادغام و تمایز از مضامین دیگر این رمان به شمار میرود. فرانسوا گارد میگوید: «با وجود آنکه رمان من را با رمان رابینسون کروزوئه مورد مقایسه قرار میدهند، اما من گمان میکنم رمانم با کتاب دانیل دوفو شباهت کمی دارد و من بیشتر تأثیرگرفته از آثار ژول ورن، کلودلوی استروس در کتاب «گرمسیریان اندوهبار»، مارگریت یورسنار در کتاب تاریخی «خاطرات آدرین»، وژان پوتوکی در رمان تخیلی «دستنوشته پیداشده در ساراگس» بودهام. سبک فرانسوا گارد را میتوان کلاسیک و باشکوه و در عین حال روان و سیال دانست که با تحکمی هدفمند جدیت و سختکوشی حرفهای خود را به رخ میکشد. رمان وحشی سفید ساختاری نو و پرهیجان و ماجراجویانه دارد که این موضوع جذابیتش را دوچندان میکند. این رمان متأثر از نویسنده بزرگ ژان ژاک روسو و رمانی تاریخی و افسانهای انسانمدار است. فرانسوا گارد (François Garde) نخستین رمانش را زمانی که 53 سال داشت، به رشته تحریر درآورد. از این اثر در جوامع ادبی استقبال فراوانی شد تا جایی که توانست جایزه گنکور برترین رمان سال 2012 و هفت جایزه معتبر ادبی دیگر را به دست آورد. در سال 2013 گارد دومین رمانش را با نام «به خاطر سه کرون» نوشت که رمان اول سال لقب گرفت. این دو کتاب، رمانهایی حادثهای هستند که جایگاه نویسندهاش را تا مقام استاد مسلم این سبک ادبی بالا بردند. گارد موفق شد در این ژانر ادبی خلاقیت ایجاد و به همگان اثبات کند که رمان ماجرامحور برخلاف ادعاهای موجود، همچنان در کشور فرانسه زنده است.محصولات مشابه
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-ژاک لکان
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-این همانیشخصی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-سعادت
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-هگل
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-معنای زندگی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-زيبایشناسی هگل
آدمکش کور
دانشنامه فلسفه استنفور 1: زیباییشناسی آلمانی
نویسنده | پل گایر، هانا گینزبورگ، استیون هولگِیت، ایئن تامسون و نیکولاس دیوی |
مترجم | سید مسعود حسینی، داود میرزایی، گلنار نریمانی و وحید غلامیپورفرد |
سرپرست و ویراستار مجموعه | مسعود علیا |
نوبت چاپ | ٣ |
سال نشر | ١٤٠٢ |
سال چاپ اول | ١٣٩٩ |
تعداد صفحات | ٥٣٦ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
قطع | رقعی |
موضوع | فلسفه |
نوع کاغذ | تحریر |
شابک | ٦ -٣٤٥-٠٤٠-٦٢٢- ٩٧٨ |
وزن | ٧٨٨ |
تولید کننده | ققنوس |
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.