زیرزمین کوستوریتسا در بوته نقد سیاسی (با مقالههایی از آلن فینکل کراوات اسلاوی ژیژک و دینا یوردانووا)
135,000 تومان
زيرزمين را براي اولينبار که ديديم، همه شيفتهاش شديم و کسي به معناهاي سياسي و ايدئولوژيک فيلم فکر نکرد. پرداخت سينمايي فوقالعادهي فيلم، بازي پرشورِ بازيگرانش و مهمتر از همه ترکيب غريب موسيقي و قصه در آن مسحورکننده بود ــ و هنوز هست. پرداخت کارتونوار حوادثِ فيالواقع تلخ، يادآور فليني است و به هم آميختگي گاهگاهي رويدادهاي فراواقع با واقعگرايي، رئاليسم جادويي را به ذهن ميآورد. فيلم در نخستين سکانس خود که آميزهاي است از موسيقي پرشور سازهاي بادي و سرمستي فاسد بعد از يک چپاول موفق و سپس بمباران و جنگ، ميخ خود را ميکوبد و تا پايان بدون اينکه نفس کم بياورد، سه ساعت ميتازد.
چرا به ذهن ما آدمهاي «معصوم» سينمادوست و انساندوست خطور نميکرد که سازندهي فيلم به نژادپرستي و دفاع از کشتارهاي جمعي متهم شود؟
فقط 1 عدد در انبار موجود است
زیرزمین کوستوریتسا در بوته نقد سیاسی (با مقالههایی از آلن فینکل کراوات اسلاوی ژیژک و دینا یوردانووا)
نویسنده | روبرت صافاریان |
مترجم | روبرت صافاریان |
نوبت چاپ | 1 |
تعداد صفحات | 286 |
قطع و نوع جلد | رقعی شومیز |
سال انتشار | 1401 |
شابک | 9789642135202 |
وزن | 0.278 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: Ali
- نشانی:
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
رمانتیسم: از مجموعه مکتبها، سبکها و اصطلاحهای ادبی و هنری
امید بازیافته (سینمای آندری تارکوفسکی)
راهنمای زبانهای باستانی ایران ( جلد دوم)
دعواهای زن و شوهری
ما اينجا داريم مي ميريم
جملاتی از کتاب ما اینجا داریم میمیریم
خوشبختیها را گم کردهایم، همهشان گم شدهاند. دستمان خالی است دیگر هیچ نوری توی دستهامان نیست.
گاهی همین قدر که بنشینم و ده دقیقه توی حال خودم باشم و کارگرهای ساختمان روبرو تیرآهن خالی نکنند و دلم برای چیزی شور نزند و تسمه کولر پاره نشود به گمانم خوشبختم.
خوبی تهران همین است که همهچیز گم میشود توی های و هوی شهر.
طلاپری میداند که هر ستاره مال کدام آدمیزاد است و حال میبینیم که آدمیزادها همیشه با جام چای کنار پنجره میایستند و هیچوقت پریهای جنگل را صدا نمیزنند. آدمیزادها عاشق آسمان هستند و مدام دنبال ستارههایشان میگردند.
مادرش همیشه میگفت هیچ کار خدا بیحکمت نیست. بعد هم غشغش میخندید که یک خدایا شکر بگو و خودت را راحت کن. تا آن سر دنیا هم که بدوی نمیفهمی چرا بلاهای ریز و درشت سر آدم میآید.
آدمیزادها هیچوقت صدایی را که نمیبینند، نمیشنوند. حتی گاهی خوشبختیهای کوچکشان را هم نمیبینند.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.