سازمان و مدیریت در آموزش و پرورش ویراست سوم

32,000 تومان

فقط 2 عدد در انبار موجود است

شناسه محصول: 9786007385159 دسته: , برچسب:
توضیحات

کتاب سازمان و مدیریت در آموزش و پرورش نوشته احمد صافی، توسط انتشارات ارسباران به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: روانشناسی و علوم تربیتی، کلیاتی درباره سازمان ها, کلیاتی درباره مدیریت, مدیریت و رهبری
معرفی مباحث کتاب سازمان و مدیریت
کلیاتی درباره سازمان هاکلیاتی درباره مدیریتسازمان آموزش و پرورشمدیریت و رهبری در موسسات آموزش و پرورشراه های ایجاد تحول در نظام اداری آموزش و پرورش و اداره مدارساسناد تحولی آموزش و پرورش و چایگاه مدیریت آموزش و آموزشگا هی در آن ها
_x000D_
_x000D_

نویسنده احمد صافی
مترجم
نوبت چاپ بیست و هشتم
تعداد صفحات 208
قطع و نوع جلد وزیری شومیز
سال انتشار 1398
شابک 9786007385159
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “سازمان و مدیریت در آموزش و پرورش ویراست سوم”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

باشگاه پنج صبحی ها

329,000 تومان
مفهوم باشگاه پنج‌ صبحی‌ ها شامل برنامۀ صبحگاهي متحول‌کننده‌ای است که مردم را قادر می‌سازد ميزان بهره‌وری‌شان را افزايش دهند و در زمينه‌های کار، زندگی شخصی، سلامتی و روحيه به موفقيت‌هايی خارق‌العاده دست پيدا کنند. رابين شارما در باشگاه پنج صبحی ها داستان دو غريبه را روايت می‌کند که با يک ميلياردر بزرگ آشنا می‌شوند و پيشنهادهای او را براي دستيابی به موفقيت همه‌جانبه در زندگی می‌پذيرند. نکات ارائه‌شده در اين کتاب کاملاً ساده و قابل ‌اجرا و در عين حال بسيار تأثيرگذار است و خوانندگان را قادر می‌سازد از روز، هفته، ماه، سال و عمر خود به بهترين نحو ممکن بهره‌گيری کنند و نتايجی عالی در زندگی حرفه‌ای و شخصی خود رقم بزنند. رابين شارما نويسنده و سخنران انگيزشي اهل کانادا است که کتاب پرفروشش راهبي که فِراري‌اش را فروخت به بيش از 70 زبان ترجمه شده ‌است. باشگاه پنج‌ صبحي‌ها کتابي است که زندگي شما را براي هميشه متحول خواهد کرد.

پایان یک مرد

48,500 تومان
«پایان یک مرد» اولین رمان فریبا کلهر در گروه سنی بزرگسال است. «پایان یک مرد» با دستمایه قرار دادن زندگی یک شخصیت نویسنده و روزنامه نگار معاصر به دغدغه های شخصی این فرد و وقایع پیرامون او در سال های اخیر می پردازد.

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت

شخصیت معاصر … ژوزف استالین

32,000 تومان
دیکتاتور اتحاد شوروی ژوزف استالین یکی از رهبران قدرتمند و دیکتاتورهایی است که نامش در تاریخ ماندگار شده است . او در شروع جنگ جهانی دوم از نیروهای شوروی انتظار داشت که برای دفاع از سرزمین مادری خود تا آخرین نفس با نیروهای آلمانی بجنگند و چنان در این راه تعصب به خرج داد که هنگام اسارت پسرش توسط نیروهای آلمانی گفته بود : « احمق ! نکرد خودش را با تیر بزند . » استالین در سال ١٨٧٨ در گرجستان به دنیا آمد و مادرش علاقه زیادی داشت که او کشیش شود . یکاترینا - مادر استالین - هنوز امیدوار بود که پسرش کشیش شود اما استالین هیچگاه به مذهب علاقه نشان نداد و مادرش را به خاطر این که موجب دوری‌اش از خانه شده بود نبخشید . کتاب « ژوزف استالین » همراه با عکس‌های دیدنی ، زندگی این مرد را از کودکی تا به هنگام وقوع انقلاب شوروی و سپس آغاز جنگ سرد و به قدرت رسیدن مطلق این رهبر بلامنازع شرح می‌دهد . ژوزف استالین در سال ١٩٥٣ دچار خونریزی مغزی می‌شود . مرگ او یکی از مرموزترین مرگ‌های تاریخ جهان به شمار می‌رود چرا که اسنادی بعد از درگذشت او منتشر شد که حاوی دسیسه‌های مخالفانش برای برکناری او بود .

کتاب طوفان

145,000 تومان
معرفی کتاب طوفان Tempest نمایشنامه ای است که در اوایل دهه 1600 توسط ویلیام شکسپیر نوشته شده است.با شروع نمایش ، پروسپرو ، دوک مخلوع میلان و دختر نوجوانش میراندا در یک جزیره دورافتاده زندگی می کنند که در طی دوازده سال گذشته در آنجا محاصره شده اند.تنها همراهان آنها آریل هستند ، روحی جادویی که توسط پروسپرو به بردگی گرفته شده است و کالیبان، بومی این جزیره است که توسط پروسپرو نیز به بردگی گرفته شده. پروسپرودر ابتدا دوک میلان بود ، اما مقام وی توسط برادرش آنتونیو غصب شد ، احتمالا با رضایت پادشاه ناپل، آلونسو و برادر آلونسو، سباستین.این نمایشنامه با آنتونیو ، آلونسو و چندین مستخدم آنها در یک کشتی در یک توفان بزرگ آغاز می شود.نمی دانستند که توفان کار پروسپرو است، که قصد دارد کشتی را غرق کند و آن ها را به جزیره خود ببرد.پروسپروقصد دارد از دشمنان خود انتقام بگیرد و جایگاه خود را به عنوان دوک میلان بدست آورد.سرانجام ، با جادو ، ارعاب و فریبکاری ، پروسپرو در برنامه های خود موفق می شود.پروسپروبه قلمرو خود بازگردد ، افشاگری خیانت آنتونیو را انجام داد و ازدواج میراندا را با پسر پادشاه آلونسو ، شاهزاده فردیناند تضمین می کند.