سرگشتگی نشانه‌ها، نمونه‌هایی از نقد پسامدرن

125,600 تومان

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

سرگشتگی نشانه‌ها، نمونه‌هایی از نقد پسامدرن

نویسنده بودریار
مترجم مانی حقیقی، لیلی گلستان، نیکو سرخوش، افشین جهاندیده، صفیه روحی، ترانه یلدا، بابک احمدی، مهران مهاجر، مهدی سحابی
نوبت چاپ 1
تعداد صفحات 376
قطع و نوع جلد رقعی (شومیز)
سال انتشار 1374
شابک 9789643051204
توضیحات تکمیلی
وزن 0.5 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “سرگشتگی نشانه‌ها، نمونه‌هایی از نقد پسامدرن”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

تاریخ زندان

7,500 تومان
بی‌تردید علم تاریخ قدمتی به اندازه عمر بشر دارد . تاریخ به مثابه چراغی است که با روشن نمودن محیط ، مسیر زندگی را به انسان‌ها نشان می‌دهد . هر چند که موضوعات تاریخی بالقوه برای جامعه انسانی مفید و عبرت‌‌آموزند ، برخی زمینه‌های تاریخی از اثربخشی و اهمیت بیشتری برخوردارند به طوری که این موضوعات توجه تاریخ‌نگاران و محققان را به خود معطوف داشته‌اند . در این میان ، تاریخ معاصر و حوادث و رویدادهایی که در اعصار و قرون اخیر رخ داده از حساسیت و ویژگی قابل توجهی برخوردار است زیرا علاوه بر دقت و صحت ، به لحاظ زمانی و مکانی با زمان حال قرابت و نزدیکی بیشتری دارند و احتمالاً بررسی و اطلاع از حوادث آن دوران می‌تواند اثرگذاری بیشتری بر مخاطبان داشته باشد . تاریخ قضایی و نحوه ایجاد و تطور عدلیه در ایران به‌ویژه در دوره‌های معاصر ، سلسله‌های قاجار و پهلوی ، در عین اهمیت‌کم‌تر مورد توجه مورخان و حتی افرادی که در حوزه‌های مرتبط بوده‌اند ، قرار گرفته است . توجه به این موضوع ، نگارندگان را بر آن داشت تا با تحقیق و تفحص ، از طریق مراجعه به اسناد مستند و دست اول ، کتب و متون تاریخی قابل استناد مستند و همچنین آرشیوها و منابع معتبر ، مجموعه‌ای تاریخی از شرایط ، خصایص ، ویژگی‌ها و وضعیت قوانین و مقررات کیفری و نحوه مجازات و وضعیت زندان‌ها در آن زمان مهیا سازند . این کتاب در دو بخش به اندیشه‌های کیفری در عهد قاجار ، وضعیت زندان‌ها در آن دوره و سپس عصر پهلوی اول و دوم می‌پردازد .

عروسي زين

قیمت اصلی: 600 تومان بود.قیمت فعلی: 580 تومان.
کتاب عروسي زيناين: مجموعه‏اى است از سه داستان كه جنبه‏هايى از زندگى در يك روستاى سودان را بازگو مى‏كنند، اما در عين حال جنبه‏اى همگانى و جهانى دارند و طنز ظريفى در آن‏ها موج مى‏زند. طيب صالح در اين داستان‏ها از مصالح داستان‏گويى سنتى استفاده كرده اما داستان‏هايى پيچيده و غنى و امروزى خلق كرده است.

ماجرای کارآگاه شدن فرانتس

5,000 تومان
فرانتس هشت ساله با پدر و مادر و برادر بزرگ شیوزف در خیابان ها زنگاسه زندگی می‌کند. خانه دوستش گابی هم درهمان ساختمانی ا ست که فرانتس و خانواده‌اش آنجا زندگی می‌کند. فرانتس مجبور است هر روز بعد از مدرسه، ناهارش را در منزل گابی بخورد و تمام بعد از ظهر پیش او بماند. مامان گابی همیشه به فرانتس می‌گوید: تو خیلی مظلومی! چرا می‌گذاری اینقدر گابی به تو زور بگوید؟ فرانتس هم تصمیم می‌گیرد که دیگر زیر بارحرفزورنرود. اما اینکار به این راحتی‌ها هم نیست. کسی نمی‌خواهد زیر بار حرف زور برود، گابی دو هفته پیش آمد سراغ فرانتس و گفت که از حالا به بعد هر وقت که بیکار باشم می‌خواهم دزدها را تعقیب کنم. من می‌خواهم کارآگاه شوم و تو هم باید دستیارم شوی!باز فرانتس باید برای گابی پادویی کند. گابی می‌خواهد از کارهای کوچک شروع کند. او می‌خواهد دزدها را سربزنگاه گیر بیندازد. فرانتس گیج مانده است که حال ااصلاً دزد کجا بود که آن ها بخواهند او را دستگیر کنند.

روش تدریس پیشرفته

19,000 تومان
در این اثر مؤلف سعى کرده است تدریس مهارت ها و راهبردهاى تفکر را در خلال تدریس محتواى علمى دروس مختلف و نه جداى از آنها مطرح کرده و مورد بحث و تمرین قرار دهد. چارچوب ها و راهبردهاى ارائهشده در این کتاب سرمشق مفیدى براى تدریس منظم مهارت ها و توانایی هاى تفکر و نیز تجزیه و تحلیل سازههایى که تفکر را شکل می دهند، در فرایند تدریس محتواهاى مختلف آموزشى است. اگر چه به قول توماس ادیسون «هیچ کارى ماهیتاً خوب نیست، مگر اینکه براى فرد مفید و راضى کننده باشد».

نخستین کتاب بزرگ من جلد 6، واژه نامه تصویری

30,000 تومان
کتاب نخستین کتاب بزرگ من(2)میوه ها و سبزیجات،کتابیست برای آشنایی با میوه ها و سبزی ها به همراه تصاویر و آموزش فارسی و معادل انگلیسی آنهاست.این کتاب توسط انتشارات قدیانی منتشر و به بازار عرضه شده است و...

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت