سریال چهار سابقهدار، قسمت 8/ خفنترین سابقهدار
140,000 تومان
اما آنها دقیقاً دنبال چه هستند؟
یک زیباییاندامکارِ قدرتمند؟!!! یک سریعالسیرِ فشنگی؟! یکی با قدرت ذهنی هیولا؟! یا استاد تغییرشکلهای شگفتانگیز؟!
شاید دنبال همینچیزها میگردند.
شاید هم دنبالِ یک گرگِ شلوارکپوش باشند؟! یا یک پیرانای کلهپوک؟ یا ماری که دزدِ کیکهای کوچولوست؟ یا کوسهای بالدار با دندانهای بزرگ؟
بفرمایید!!! این هم سریال چهار سابقهدار، قسمت هشتم.
فقط 2 عدد در انبار موجود است
سریال چهار سابقهدار، قسمت 8/ خفنترین سابقهدار
نویسنده |
آرون بلیبی
|
مترجم |
سیدنوید سیدعلیاکبر
|
نوبت چاپ | — |
تعداد صفحات | 148 |
نوع جلد | —- |
قطع | — |
سال نشر | — |
سال چاپ اول | —— |
موضوع |
کودک و نوجوان
|
نوع کاغذ | —— |
وزن | 0 گرم |
شابک |
9786222041021
|
وزن | 0.5 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: aisa
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
طريق بسمل شدن
مدیریت دانش: فرایند خلق،تسهیم و کاربرد سرمایه فکری در کسب و کارها
نگهبانان گاهول 1/ اسارت
جملات زیبای کتاب اسارت از مجموعه داستانی نگهبانان گاهول
سورن داشت خواب دندان و تپش قلب موشها را میدید که از بالای سرش صدای خش خشی آرام شنید. بین خواب و بیداری فریاد زد: «مامان! بابا!» تا ابد از فریاد زدن آن کلمات افسوس میخورد، چون بلافاصله جیغی تیز شب را شکافت و سورن چنگالهایی را دور بدنش حس کرد. کسی داشت بلندش میکرد. بعد هم سریع پرواز کردند، سریعتر از آنچه فکرش را بکند، سریعتر از آنچه حتی در خیالش بگنجد. پدر و مادرش هرگز تا این حد سریع پرواز نمیکردند. از توی حفره پر کشیدن و آمدنشان را دیده بود. آن ها آهسته می خرامیدن و در مارپیچی زیبا در آسمان شب اوج میگرفتند. ولی حالا زمین شتابان از زیر پایش میگذشت. پوستش از گزش هوا ملتهب شد. ماه از پشت تودهای ابر بیرون آمد و با سفیدی وهم آور خود رنگِ دنیا را شست. در منظرۀ زیر پا دنبال درختی گشت که خانهاش بود. ولی درختها توده ای محو بودند و بعد هم جنگلِ قلمروی تایتو انگار کوچک و کوچکتر و در دل شب تار و تار تر شد، تا جایی که سورن دیگر تاب نیاورد پایین را نگاه کند. برای همین دل و جرئتش را جمع کرد و بالا را نگریست. اگر هر کدام از این دو بوفچۀ کوچک با معنی کلمۀ «جهنم» آشنا بود، میفهمیدند که این بی بروبرگرد ژرف ترین و وحشتناک ترین قسمتش بود. ولی نه سورن و نه گیلفی در عمر کوتاهشان نه اسم جهنم به گوششان خورده بود، نه کلمهای که چنین جایی را توصیف کند. تا پیش از ربوده شدن، فقط جایی به اسم بهشت را میشناختند. زندگی درون حفرهای در درختی دوست داشتنی یا بالای کاکتوس، روی پَرهای کُرکی و نرم والدینشان، حشرات چاق و چلهای که چند بار در روز برایشان میآوردند و بعد هم اولین لقمههای آبدار و لذیذ موش. کنار آن همه خوراک خوشمزه، داستانها هم بودند… داستانهای پرواز، آموختن پرواز، حسی که باید در عمق سنگ دانشان میداشتند تا همراه باد اوج بگیرند. از آن شب خونین به بعد، سورن و گیلفی به چیزی جز پرواز فکر نکرده بودند. برایشان مثل روز روشن شده بود که چرا هیچ کدام از بوفچههای آکادمی سنت ایگی، پَرهای براق صاف یا کُرک پَرهای نرم جغدهای عادی را نداشتند که بعد از مرحلۀ جوجگی میرویید. در آمدن پرهای پرواز برای یک جغد معمولا کار چندان پیچیدهای نبود، اما بدون خون کافی، این پرها از شاه پَر گرفته تا پوش پَر، می پژمردند و میمردند. بعد از آن هم آن شوق و رویای پرواز و مفهوم شادی و آزادی در آسمان هم می خشکید و میمرد. در ماموریت سورن و گیلفی جای هیچ تردید نبود: با آنگه هیچ فرصتی برای شاخه پَری یا جست و خیز یا تمرین پَر زدن نداشتند، باید پرواز را میآموختند.
مردم در سیاست ایران: پنج پژوهش موردی
معرفی کتاب مردم در سیاست ایران اثر یرواند آبراهامیان
یک قصه و دو قصه: حسنی و ننهحسنی و درخت سیب 1، دویست و بیست و چهار سیب برای عروسی 2
معرفی کتاب حسنی و ننه حسنی و درخت سیب، دویست و بیست و چهار سیب برای عروسی
در کتاب حسنی و ننه حسنی و درخت سیب، دویست و بیست و چهار سیب برای عروسی نوشتهی معصومه یزدانی و تصویرسازی سمیه محمدی، که بازآفرینی داستان حسن کچل است، او باید خیلی سریع برای عروسی پسر همسایه سیب سرخ جمع کند. همینطور قرار است برایشان مهمان هم بیاید ولی در خانه کاسهی لعاب و سفرهی قلمکار و غذا ندارند. حالا مادرش نگران است و او باید فکری به حال این شرایط کند. این کتاب از برگزیدگان جایزهی ویژهی مهدی آذریزدی بهشمار میرود.دربارهی کتاب حسنی و ننه حسنی و درخت سیب، دویست و بیست و چهار سیب برای عروسی
ننه حسنی در حیاط خانهشان نشسته و نگران و در فکر است. دورتر از او حسنی هم طبق معمول خوابیده و خروپف میکند. ننه وقتی نگران میشود سیب سرخی از درختشان میکَنَد و گاز میزند. دلیل نگرانی او این است که قرار است امروز برایشان مهمان بیاید ولی آنها به تعداد مهمانها کاسهی لعاب و سفرهی قلمکار و غذا ندارند. ننه در همین فکر است که ناگهان پسر همسایه روی دیوار ظاهر میشود. او کیسهای برای حسنی پرت میکند و میگوید برای عروسی امشبش به دویستوبیستوچهار سیب سرخ احتیاج دارد، چون رسم است که در شب عروسی داماد برای مهمانهایش سیب سرخ بیندازد. اگر حسنی بتواند این تعداد سیب بیاورد، به او یک کیسهی مخملی میدهد. ننه نگاهی به درخت خودشان میاندازد و میبیند که آنقدر سیب ندارد. حسنی هم همچنان خواب است. او ناگهان متوجه درختی در کوچه میشود. ترشیهایش را میبردارد و به خانهی همسایه میبرد. به آنها میگوید اگر همهی سیبهای درختشان را به او بدهند این ترشی را به آنها میبخشد...ته جدولیها 6/ راز قلعهی افسونشده
در بخشی از کتاب ته جدولیها 1: راز داورهای خوابآلود میخوانیم:
راستش نمیفهمم چه چیز بامزهای توی اسم شهرمونه. دبستان ما توی ناحیهای از شهره که اون هم اسمش سوتو آلتوئه. کلاسهای پیش دبستانی و دبستان داره. حیاط بزرگی داره با تور و زمین بسکتبال و یه زمین فوتبال، و روی دیوار ورودیش این شعار نوشته شده: «جایی که آموزش هست برتری طبقاتی نیست.» (کنفسیوس) گویا کنفسیوس فیلسوف چینی مهمی بوده و حرفهای هوشمندانهی زیادی زده. انجمن اولیا برای نوشتن این جمله رأیگیری کردن. جملههای دیگهای هم بود که خیلی خوششون اومده بود، ولی نهایتاً جملهی چینی رو انتخاب کردن. به نظر من خیلی باحاله. هر چند که خب، درست نمیدونم دقیقاً میخواد چه حرفی بزنه...محصولات مشابه
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-هنر مفهومی و دستساخته
بسیاری از علاقهمندان به فلسفه در ایران که با فضای مجازی بیگانه نیستند نام دانشنامه فلسفه استنفورد را شنیدهاند و چه بسا از این مجموعه کم نظیر بهره هم برده باشند. این دانشنامه حاصل طرحی است که اجرای آن در سال ١٩٩٥ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان ادامه دارد. این مجموعه از مدخلهای مناسبی برای ورود به گسترههای متنوع فلسفی برخوردار است و کسی که میخواهد برای اولین بار با مسأله یا مبحثی در فلسفه آشنا شود، یکی از گزینههای راهگشایی که پیش رو دارد این است که ابتدا به سراغ مدخل یا مدخلهای مربوط به آن در این دانشنامه برود.
نگارش، تدوین و انتشار مدخلهای دانشنامه فلسفه استنفورد به سرپرستی "دکتر ادوارد. ن. زالتا" افزون بر اینکه پیوندی فراگیر میان فضای دانشگاهی و عرصه عمومی برقرار کرده، ویژگیهای درخور توجه دیگری هم دارد و آن اینکه این دانشنامه به ویژه به کار دانشجویان و محققانی میآید که میخواهند در زمینهای خاص پژوهش کنند. ترجمه و انتشار تدریجی این دانشنامه به زبان فارسی و فراهم کردن امکان مواجهه شمار هرچه بیشتری از خوانندگان علاقهمند با آن از جمله اهدافی بوده که چه بسا مورد نظر بانیان این طرح بوده لذا "انتشارات ققنوس" با همکاری گروهی از مترجمان به سرپرستی "دکترمسعودعلیا" و با کسب اجازه از گردانندگان دانشنامه فلسفه استنفورد (SEP) اقدام به ترجمه و انتشار این دانشنامه مینماید و امیدوار است چاپ این مجموعه استمرار پیدا کند.دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-ماکس شلر
بسیاری از علاقهمندان به فلسفه در ایران که با فضای مجازی بیگانه نیستند نام دانشنامه فلسفه استنفورد را شنیدهاند و چه بسا از این مجموعه کم نظیر بهره هم برده باشند. این دانشنامه حاصل طرحی است که اجرای آن در سال ١٩٩٥ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان ادامه دارد. این مجموعه از مدخلهای مناسبی برای ورود به گسترههای متنوع فلسفی برخوردار است و کسی که میخواهد برای اولین بار با مسأله یا مبحثی در فلسفه آشنا شود، یکی از گزینههای راهگشایی که پیش رو دارد این است که ابتدا به سراغ مدخل یا مدخلهای مربوط به آن در این دانشنامه برود.
نگارش، تدوین و انتشار مدخلهای دانشنامه فلسفه استنفورد به سرپرستی "دکتر ادوارد. ن. زالتا" افزون بر اینکه پیوندی فراگیر میان فضای دانشگاهی و عرصه عمومی برقرار کرده، ویژگیهای درخور توجه دیگری هم دارد و آن اینکه این دانشنامه به ویژه به کار دانشجویان و محققانی میآید که میخواهند در زمینهای خاص پژوهش کنند.
ترجمه و انتشار تدریجی این دانشنامه به زبان فارسی و فراهم کردن امکان مواجهه شمار هرچه بیشتری از خوانندگان علاقهمند با آن از جمله اهدافی بوده که چه بسا مورد نظر بانیان این طرح بوده لذا "انتشارات ققنوس" با همکاری گروهی از مترجمان به سرپرستی "دکترمسعودعلیا" و با کسب اجازه از گردانندگان دانشنامه فلسفه استنفورد (SEP) اقدام به ترجمه و انتشار این دانشنامه مینماید و امیدوار است چاپ این مجموعه استمرار پیدا کند.
نقدی بر این کتاب
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.