سلول‌ 72

9,000 تومان

اورهان‌ کمال‌ از تواناترین‌ نویسندگان‌ معاصر ترکیه‌ به‌ شمار می‌رود و نام‌ او در کنار نام‌ نویسندگانی‌ چون‌ یاشار کمال‌ و کمال‌طاهر بر تارک‌ ادبیات‌ واقعگرای‌ ترکیه‌ می‌درخشد. وی‌ در بیش‌تر آثارش‌ به‌ زندگی‌ و محیط‌ اجتماعی‌ طبقات‌ فرودست‌ اجتماع‌ می‌پردازد و تصویری‌ گویا و بی‌پرده‌ از محله‌های‌ فقیرنشین‌، محیطهای‌ کارگری‌، مزارع‌ جهنمی‌، وضعیت‌ زنان‌ و… ارائه‌ می‌دهد. سلول‌ ٧٢ یکی‌ از جذاب‌ترین‌ رمان‌های‌ اورهان‌ کمال‌ است‌.

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

سلول‌ 72

نویسنده
اورهان‌ کمال‌
مترجم
ارسلان‌ فصیحی‌
نوبت چاپ ٢
تعداد صفحات ١٤٤
نوع جلد ——
قطع رقعی
سال نشر ١٣٩٥
سال چاپ اول ——
موضوع
داستان‌های ترکی ترکیه قرن 20
نوع کاغذ ——
وزن 140 گرم
شابک
9789643111724
حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
وزن 0.14 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “سلول‌ 72”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

خلاصه کتاب

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Samaneh Fathi
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

آتش سوزان

125,000 تومان
مجموعه‌داستان آتش سوزان در سال ٢٠١٠ چاپ شد و در میان آثار ران راش از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است. داستان‌های این مجموعه در منطقه آپالاچیا می‌گذرد و از نظر زمانی طیف گسترده‌ای را در بر می‌گیرد، از جنگ داخلی آمریکا تا دوران رکود اقتصادی و همین‌طور زمان حال. ران راش که یکی از مطرح‌ترین نویسنده‌های آمریکا محسوب می‌شود، با نوشتن این مجموعه‌داستان جایزه بین‌المللی فرانک اوکانر، گرانقیمت‌ترین جایزه مخصوص داستان‌های کوتاه، را نصیب خود کرد. او با انتشار هر کتاب جایگاه خود را در تاریخ ادبیات مستحکم‌تر می‌کند؛ فرقی هم ندارد شعر بسراید یا داستان کوتاه و رمان بنویسد. این کتاب اولین اثری است که از ران راش به فارسی ترجمه شده است. در ابتدای فصل اول این کتاب می‌خوانیم: جیکوب در دهانه طویله ایستاد و اِدنا را تماشا کرد که داشت از مرغدانی بیرون می‌آمد. ادنا لب‌هایش را محکم به هم فشرده بود و این به آن معنا بود که باز هم تخم‌مرغ‌ها را دزدیده‌اند. جیکوب به نوک تپه‌ماهورها نگاه کرد و حدس زد ساعت هشت شب است. ...

گوشه نشین

11,000 تومان

رمانِ گوشه‌نشین چگالیده‌ای عالی از تمام شخصیت‌های برجستۀ یونسکو در نمایشنامه‌هایش است. وی در این رمانِ فلسفی‌ـ‌روانشناختی، به نفوذی عمیق‌تر در روان شخصیت‌های خود و کاوشی دقیق‌تر در حیطه‌های پوچِ زندگی پرداخته است.

ارثیه ناگهانی این امکان را به قهرمان رمان می‌دهد که شغل بی‌اهمیت و کسل‌کننده‌اش در اداره‌ای گمنام را ول کند. او دیگر کاری ندارد جز این‌که سعی کند از زندگی لذت ببرد. این اتفاق برای او تبدیل می‌شود به روند آشنایی با تجربۀ مرگ.

او در جستجوی فراموشی است. اندوهش از دانستن این‌ که قوی‌ترین احساس ما احساس ضعف ماست، و این‌که در هر چیزی قدرت معجزه‌ای نهفته است، وجهه‌ایی صوفیانه به او می‌بخشد.

این اثر هم قصه است، هم رمانی که خوب می‌داند چگونه داستان انسان‌هایی را که اصلاً داستانی ندارند، و وصیتنامۀ روحی نویسندۀ اثرِ قاتلِ بی‌مواجب (یکی از نمایشنامه‌های یونسکو) را نقل کند.

نقدی بر این کتاب

زمستان با طعم آلبالو

120,000 تومان
زنی که همسرش او را درک نمی‌کند به ناچار خیال می‌بافد : « نمی‌دانم از آن زمستان آخر چند روز گذشته ، همان زمستانی که برای اولین و آخرین‌بار دست سردم را گرفتی تا گرمای دستت که یک جور متفاوتی بود ، چیزی شبیه معجزه و فرق می‌کرد با هر گرمای دیگری ، از دستم به تمام جانم منتقل شود . و باز هم زمستان است . باز هم هوا سرد شده و دست‌های من هم ، و چقدر خوب است این سرما . نمی‌دانم باید باورم بشود که بالاخره این زمستان می‌آیی یا نه ؟ من دلم می‌خواهد باور کنم . تا زودتر روزهای مانده تا آمدنت بگذرند این روزهای بیهوده بی توی من ، که همه‌شان منحنی و ناراست می‌گذرند . خودت که خوب می‌دانی چه می‌گویم . می‌دانی که این روزهایم چقدر بد می‌گذرند و حتی شب‌هامان . » « زمستان با طعم آلبالو » روایت دلواپسی‌های زنی است که در خیال خود به دنبال گمشده‌اش می‌گردد تا حضور او را در تنهایی‌های خود رقم زند .
سفارش:0
باقی مانده:1

با عشقی بزرگ

18,000 تومان
آلبا د سس پدس رمان‌نویس ایتالیایی نماینده‌ای از زنان نسل خود است . موضوع مشترک همه آثار این نویسنده به نوعی زن ایتالیایی سال‌های میانی قرن بیستم است و این سال‌ها جنگ جهانی دوم و چندین سال پس از آن را در بر می‌گیرد . کشمکش پنهان و آشکار زنان این آثار با فضای عاطفی ناهمگون زندگی خانوادگی و زندگی اجتماعی و سرانجام شکست یا پیروزی ، یکی از جذابیت‌های درونمایه‌ای رمان‌های پدس است . آلبا د سس پدس طرح اولیه این کتاب را در سال ١٩٣٩ با عنوان «رمان کوبایی» نوشت ولی نوشتن آن را در دهه هفتاد آغاز کرد و عنوان آن را هم «جزیره» گذاشت . در سال ١٩٧٧ در ملاقاتی با فیدل کاسترو در کوبا از او سئوال می‌کند چطور توانسته در آن مدت کوتاه آن همه کارهای مفید برای کوبا انجام دهد . کاسترو هم در جوابش می‌گوید : «با عشقی بزرگ» . آلبا نیز از آن جمله الهام می‌گیرد و عنوان قطعی کتاب خود را «با عشقی بزرگ» می‌گذارد . این کتاب متأسفانه به دلیل مرگ نابهنگام نویسنده نیمه تمام می‌ماند . کتابهای زیادی تا کنون از این بانوی نویسنده ایتالیایی منتشر شده است. داستانهایی همچون «عذاب وجدان» ، «درخت تلخ» ، «عروسک فرنگی» ، «تازه عروس» ، «هیچ یک از آن‌‌ها باز نمی‌گردد » و «یک دسته گل بنفشه» که همگی آنها را بهمن فرزانه به فارسی ترجمه کرده است . کتاب «با عشقی بزرگ» با تصاویری دیدنی از «آلبا دِ سس پدس» در ٨٨ صفحه راهی بازار نشر شده است .

این طور مردها

25,000 تومان
تقدیر واژه‌ای است که در طول تاریخ ذهن تمام آدمیان را همواره به خود مشغول کرده است. سرنوشت محتومی که به ظن خیلی‌ها پیشانی‌نوشت است و از آن گریزی نیست اما نویسنده در کتاب اینطور مردها با زبانی قصه‌گو و ساده به خلق شخصیت‌هایی می‌پردازد که یا تسلیم محض تقدیر هستند یا علیه پیشانی‌نوشت خود قیام می‌کنند تا عنان زندگی‌شان را به دست بگیرند. قصه‌ها به‌آسانی خواننده را در موقعیت داوری و انتخاب قرار می‌دهد. انتخابی بین این که آنچه هست بماند یا آنچه بشود که می‌خواهد.

تیله آبی

15,000 تومان

مجموعه داستان «تیله آبی» در برگیرندۀ ٧ داستان از برجسته‌ترین داستان‌های محمد‌رضا صفدری است. تسلط او به تکنیک‌های داستان پردازی، شناخت ژرفش از باورها و آداب بومی و پیشنهادات تازه‌اش در روایت او را در زمرۀ شاخص‌ترین نویسندگان ایران قرار داده است.

«مرد می‌خواند و از سینۀ کوه بالا می‌رفت. خنکای بامدادی، بیشه‌زار و سایه‌های وهمناک که با برآمدن آفتاب پدیدار می‌شدند. همه چیز و هر جا سایه بود، سایه‌های سپید شیری رنگ. مرد نمی‌دانست از کی به خواندن بنا کرده بود. از خانه درآمده بود. از گندمزار گذشته بود و رسیده بود به نمکزار و شور‌آب و کوه‌هایی که آب باران در سنگچال‌هایش گس بود و تلخ. دیروز هم یک بار دیدار آمد. سایۀ رمندۀ آهو نبود. موهای بلند سر اندر پای سایه را می‌پوشاند. دو چشم لابه‌لای شاخ و برگ نی پیدا و ناپیدا شد. خواندن از یادش رفت . ایستاد و دوید. بلند موی سبزه‌رو گریخت. مرد با خود گفت: «زن تو این کوه و کمر چه می‌کند؟»