سیاستهای مقایسه ای

79,000 تومان

سفارش:0
باقی مانده:1

فقط 1 عدد در انبار موجود است

شناسه محصول: 9786000201579 دسته: , برچسب: ,
توضیحات

سیاستهای مقایسه ای

نویسنده دکتر سید عبدالعلی قوام
مترجم —————
ناشر انتشارات سمت
تعداد صفحات 224
نوع جلد شومیز
قطع وزیری
سال نشر 1401
نوبت چاپ 20
چاپ اول ———-
موضوع علوم سیاسی
نوع کاغذ —–
وزن 320 گرم
شابک 9786000201579
توضیحات تکمیلی
وزن 0.320 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “سیاستهای مقایسه ای”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

خلاصه کتاب

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

تاریخ مختصر اسطوره

120,000 تومان
کتاب تاریخ مختصر اسطوره نوشته کارن آرمسترانگ ترجمه عباس مخبر توسط انتشارات مرکز با موضوع تاریخ، اسطوره، تاریخ باستان به چاپ رسیده است. هیچ‌گاه روایت واحد و اصیلی از یک اسطوره وجود ندارد. با تغییر شرایط‌مان نیاز داریم که داستان‌های‌مان را به گونه‌ای متفاوت بازگو کنیم تا حقیقت بی‌زمانـی را که در دل آن‌ها است بیـرون بکشیم. در ایـن تاریخ مختصر اسطوره‌شناسی، خواهیم دید که هر زمان مردان و زنان گامی به پیش برداشته‌اند، اسطوره‌های خود را بازبینی کرده و آن‌ها را در شرایط جدید به سخن درآورده‌اند. اما این را نیز خواهیم دید که ماهیت بشر تغییر زیادی نمی‌کند، و هر چند بسیـاری از این اسطوره‌هـا در جوامعی خلق شده‌اند که بیش‌ترین تفـاوت را با جامعه‌ی کنونی ما داشته‌اند، هنوز هم با اساسی‌ترین ترس‌ها و آرزوهای ما مرتبط‌اند. معرفی مباحث  کتاب تاریخ مختصر اسطوره اسطوره چیست دوران کهن سنگی دوران نوسنگی تمدن های اولیه عصر محوری دوران پسامحوری تحول بزرگ غرب منابع

کتاب از انجمن حجتیه تا سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی

69,000 تومان
معرفی کتاب از انجمن حجتیه تا سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی کتاب از انجمن حجتیه تا سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی حاصل چهار جلسه و بیش از هشت ساعت گفتگوست که در تابستان 1384 انجام شده است. آن زمان دکتر هاشم آقاجری عضو گروه تاریخ دانشگاه تربیت مدرس تهران بود و جلسات گفتگو در دفتر وی، عمدتا بعدازظهرها و با چاشنی سیگار و چای برگزار می شد. این گفتگو دوره ی خاصی از زندگی دکتر سید هاشم آقاجری را دربر می گیرد و...

پیرترین اژدهای جهان-16

5,000 تومان
مجموعه جدید «مدرسه نابودکنندگان اژدها» ماجراهای جالب «ویگلاف» پسربچه‌ای را روایت می‌کند که از دست برادرانش کتک می‌خورد و توسط پدر و مادرش استثمار می‌شود. یک روز، خواننده دوره‌گردی به او می‌گوید که یک قهرمان به دنیا آمده است ولی ویگلاف در زندگی‌اش کاری به جز سابیدن ظرف‌ها و غذا دادن به خوک‌ها بلد نیست. ویگلاف اعلامیه‌ای را که بر روی درخت اعلانات زده شده می‌بیند و به ناگاه زندگی‌اش تغییر می‌کند چرا که او تصمیم گرفته وارد مدرسه نابودکنندگان اژدها بشود و راه و رسم کشتن اژدها را یاد بگیرد. اما مشکل بزرگی که سر راه اوست این است که او حتی نمی‌تواند به یک عنکبوت آسیب برساند چه برسد به یک اژدهای غول‌پیکر! خوشبختانه او که در مدرسه دوستان خوبی پیدا کرده حالا یک سلاح مخفی نیز دارد. او بلد است که از مغز خود استفاده کند. مجموعه «نابودکنندگان اژدها» داستان‌های جالبی هستند که همه چیز را به شوخی می‌گیرند و هیچ‌چیز در این داستان‌ها از شوخی در امان نیست: خانواده ویگلاف، برادران کودن و تنبلش که مدام کتک‌کاری می‌کنند، پدر خانواده و معلم‌ها و . . . داستانهایی پر از خنده و شوخی که حتی سخت‌گیرترین خوانندگان را علاقه‌مند می‌کند.

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت

وقتی زمان ایستاد

11,000 تومان
« تریستان » تصور چنین ماه بدی را نداشت . حتی خوابش را هم نمی‌دید . اولش برای اینکه خانواده او به شهر دیگری اسباب‌کشی کرده بودند . تریستان به کل با این اسباب‌کشی مخالف بود . ماجرای اسباب‌کشی ممکن است به نظرتان خیلی هم بد نیاید اما مشکل از جایی شروع شد که « بِلا » خواهر بزرگترش بهترین اتاق خانه را برای خودش بر می‌دارد. بدتر از همه این بود که پدر و مادر او بعد از شروع مدارس تازه به فکر اسباب‌کشی افتاده بودند . این دیگر قوز بالای قوز بود ، دقیقاً موقعی که حتی بچه‌های تازه وارد هم داشتنند کم‌کم در مدرسه جا می‌افتادند . تریستان از آن بچه‌های تازه وارد نبود ، بلکه تازه وارد تازه از راه رسیده بود . به خاطر همین شهر جدید ، مدرسه جدید ، خانه جدید و اتاق جدید مزخرفش زانوی غم بغل کرده و گوشه اتاق کز کرده بود ، مادرش دنبال راه چاره‌ای بود که شاید بتواند کاری کند که تریستان یک خرده از این شهر خوشش بیاید . بنابراین از آنجایی که تریستان کشته مرده حیوان‌ها بود و شهر قبلی آنها هم باغ وحش نداشت به او گفته بود که اینجا باغ‌ وحش دارد . مادرش به او قول داده بود که شنبه با هم به باغ وحش بروند . دان گیلمور نویسنده ، روزنامه نگار و ویراستار است . او کارهای مصور زیادی در کارنامه خود دارد . کتاب‌های کودکانه او جوایز ارزنده بسیاری برایش به ارمغان آورده‌اند . از جمله جایزه « گاورنر جنرال » و جایزه کتاب     « آقای کریستی » . کتاب « وقتی زمان ایستاد » اولین گام او در زمینه ادبیات نوجوانان است . کتاب « وقتی زمان ایستاد » در ١٨٨ صفحه راهی بازار نشر شده است .