شاهنامه‌ی فردوسی کتاب اول: از پادشاهی کیومرث تا پایان کار فریدون

145,000 تومان

در بخشی از کتاب شاهنامه فردوسی – جلد 1: از پادشاهی کیومرث تا پایان کار فریدون می‌خوانیم

پادشاهى ضحّاک از هزار سال یک روز کم بود

بدین‌ترتیب ضحّاک هزار سال پادشاه بى‌قید و شرط شد و روزگار بروفق مرادش بود.

در روزگار او آیین فرزانگى از بین رفت و زمانه به کام دل اهریمنان شد. هنر، خوار شد و فن جادوگرى عزّت یافت و زشتى و پلیدى جاى پاکى و درستى را گرفت.

جمشید دو دختر به نام‌هاى شهرناز و ارنواز داشت که هر دو را اسیر کرده و به حرمسراى ضحّاک آوردند. ضحّاک آن‌ها را با بدخویى و پلشتى پرورش داد و فنون جادوگرى به آن‌ها آموخت.

جهان چون مومى در دست ضحّاک بود؛ او کارى جز کُشتن و غارت و سوزاندن نمى‌دانست. هر شب دو جوان را سر مى‌بریدند و خوراک مارهاى دوشش مى‌کردند؛ امّا این درد درمان نمى‌شد.

هر جوانى منتظر بود تا نوبت او برسد. وضع بر همین منوال بود تا این‌که دو نفر از پارسامردان به نام‌هاى ارمایل و کرمایل چاره‌اى اندیشیدند.

فهرست مطالب کتاب

مقدمه
کیومرث
هوشنگ
طهمورث
جمشید
ضحاک
فریدون

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

شاهنامه‌ی فردوسی کتاب اول: از پادشاهی کیومرث تا پایان کار فریدون

نویسنده
 ابوالقاسم فردوسی
مترجم
علی شاهری
نوبت چاپ 3
تعداد صفحات 112
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر 1403
سال چاپ اول ——
موضوع
ادبیات
نوع کاغذ ——
وزن 0 گرم
شابک
9786227776324
حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
وزن 0.0 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “شاهنامه‌ی فردوسی کتاب اول: از پادشاهی کیومرث تا پایان کار فریدون”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

 

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

عقايد يک دلقک

240,000 تومان

جملاتی از متن کتاب عقاید یک دلقک

دلقکی که الکل را درمان دردش قرار دهد، سقوطش از بالای شیروانی به مراتب خیلی سریع‌تر از یک شیروانی‌ساز مست اتفاق می‌افتد. وقتی با حالت مستی وارد صحنه می‌شوم، در هنگام اجرای نمایش خطاهای زیادی مرتکب می‌شوم، چون دیگر آن دقتی را که لازم است داشته باشم را ندارم و همین سبب می‌شود که دچار دامی پردردسر شوم. یعنی به رفتاری که روی صحنه به نمایش در می‌آورم می‌خندم، که این خود بسیار نگران کننده و ترسناک است. ولی تا موقعی که هوشیار هستم، هول و استرس قبل از روی صحنه رفتن تا زمان اجرای نمایش زیاد می‌شود (اکثراً باید با زور و هل روی صحنه بروم) و آن‌ چیزی که برخی منتقدان نامش را «شادی حیاتی پنهانی در تپش قلب» نهاده‌اند برای من چیزی جزء یک سرمای مأیوس کننده نبود که به سبب آن تبدیل به یک عروسک خیمه‌ شب‌بازی می‌شدم و ترسناک‌تر از آن زمانی بود که نخ این عروسک پاره می‌شد و من باید فقط به خودم متکی می‌شدم. احساس می‌کنم کسانی همچون راهبان که در هنگام مراقبه به عنوان یک تارک دنیا عمیق می‌شوند هم به چنین حالتی رسیده‌اند و به عنوان یک تجربه آن را پشت سر گذاشته‌اند.
سفارش:3
باقی مانده:6

عشق روي پياده رو

115,000 تومان

قسمتی از متن کتاب عشق روی پیاده رو

ملافه را روی محسن می‌کشم و عینک کوچک ستاره را از چشم‌هاش برمی‌دارم. چراغ را خاموش می‌کنم و به رخت خواب می‌روم. شاید امشب خواب زودتر سراغم بیاید. اما نمی‌آید. چراغ را که خاموش می‌کنم انگار به دنیای دیگری می‌روم. همه چیز به نظرم غیب می‌شود و هیچ چیز نمی‌بینم. حتی محسن و ستاره را که کنارم خوابیده‌اند. بعد همه چیز می‌شود ابراهیم. خیلی سعی می‌کنم افکارم را به کارهای روزمره‌ای که انجام داده‌ام مشغول کنم. به مدیر و مدرسه و بچه‌های کلاس. اما ذهنم مثل اسب چموشی رو برمی‌گرداند و ابراهیم می‌پرد درست وسط کلاس. آن‌گاه ذهن را از تصاویر آشفته و آميخته به ابراهیم می‌تکانم تا ابراهیم هم پاک شود و خیال به جایی برود که ابراهیم نباشد. به بعد از ظهر که بی بی صدیقه از روضه آمده بود؟ آمده بود تا عروسکی که برای ستاره خریده بود به او بدهد یا کار دیگری داشت؟ آمده بود به دخترش، نرگس خانم، سر بزند یا عروسک و نرگس خانم بهانه بودند تا آن یک جمله را به من بگوید و برود؟ بی بی صدیقه از آن خبره‌ها است. هزار و یک مقدمه می‌چیند تاحرفی را به غیر مستقیم‌ترین شکلش بزند. از وقتی ابراهیم شهید شده بود بیش‌تر سر می‌زد تا هم به دخترش نرگس خانم، که حالا مادر شهید شده بود. دل‌داری داده باشد و هم به من که در واقع عروس دخترش بودم. چه بود آن جمله؟ «امروز نشد فردا، این یکی نشد دیگری، گله چوپون می‌خواد، زن باید صاحاب داشته باشه.»
سفارش:1
باقی مانده:1

وبلاگ خون‌آشام 1/ طعم خون زیر دندان

118,000 تومان

قسمتی از متن کتاب وبلاگ خون آشام  1:

امروزروزِتولدِسیزده سالگی ام است.برای اولین بارتوی زندگی ام مامان وبابا هدیه ای بهم دادند که واقعاًدوستش دارم:آی پدِلمسی.البته هدیه ی کریسمس هم هست، امااصلاًمهم نیست. این بهترین هدیه ای است که تاحالا توی زندگی ام گرفته ام. خوبی اش این است که تقریباًهم اندازه ی گوشی موبایلم است ونمی توانم همه جابا خودم ببرمش. این طوری می توانم هروقت دلم خواست بازی کنم یا بیایم سراغ اینترنت وتو،وبلاگ جانم. همیشه فکر می کردم اگر یک روزوبلاگ داشته باشم،اسمش را می گذارم وبلاگ خون آشام  1 وبلاگم آن قدرهیجان انگیزمی شود که همه برای خواندنش سرودست می شکنند.حالا هم همین فکررامی کنم.ولی قرار نیست کسی تورا بخواند.هیچ وقت! ببین وبلاگ جان!منظورم این است که اینجافقط وفقط من وتو هستیم.تاابد!این راز بین من وتو می ماند. زندگی یک وقت هایی خیلی عجیب است.یکهو زیرورومی شود.آن هم وقتی اصلاًانتظارش رانداری!امشب برای خودم نشسته بودم و آرام چای و کیک می خوردم که مامان و بابا خراب شدند روی سرم. مامان تلویزیون را خاموش کرد. دوتایی آمدند و کنارم نشستند. بابا گفت: «باید باهات حرف بزنیم مارکوس.» خوب تا اینجایش اصلاً عجیب نبود. چون من به سخنرانی‌های طولانی حوصله سر بر واعصاب خوردکن مامان و بابا  عادت دارم. اصلاً یکی از دلایل مدرسه رفتنم فرار از همین چیزهاست. بابا گفت: ما فکر کردیم وقتشه باهات درباره … به مامان نگاه کرد. مامان سرش را آرام تکان داد. بابا گفت: «قرار درباره تغییرات شگفت انگیزی که همین زودی ها برای بدن اتفاق میوفته ، حرف بزنیم. »گفتم: «منظورتون جوش جوشی شدن صورتم و دو رگه شدن صدام دیگه ؟ » مامان یواش گفت: «تغییرات دیگه ای هم هست. »  

تاریخ ماریخ مستطاب 1/ کلاه

35,000 تومان

بخش‌هایی از کتاب تاریخ ماریخ مستطاب کلاه

  *حالا «کلاه خودتان را قاضی کنید»، یعنی بیایید منصفانه قضاوت کنید و مثل کسی که به جای کلاه، قاضی روی سرش نشسته (و عجب تصویر خنده‌دایر هم دارد)، بی شوخی بگویید واقعا می‌شود گفت کلاه چیز مهمی نبوده؟ هرکسی گفت بله، سریع برود و «کلاهش را زمین بزند». البته این یک اصطلاح قدیمی است، یعنی خودش کوتاه بیاید چون حرف بی ربطی زده. آن‌وقت‌ها، وقتی کسی جلوی کس دیگر کم می‌آورد، از فرط خجالت کلاهش را می‌انداخت زمین که یعنی «بزنید که کار دارم. می‌خواهم بروم». حالا من هم همین را می‌گویم دیگر، یعنی باید حرفم را گوش کنید، چون هیچ هم کوتاه نمی‌آیم و در این زمینه خیلی هم «کج کلاه» هستم، یعنی هم یاغی‌ام و هم از خودم راضی‌ام و پزش را می‌دهم.   *به قول دایی من، «هرچه زوری است، باعث دوری است». همین شد که مردم کوتاهی کلاه را قبول نکردند و مبارزه علیه تغییر کلاه هم شد قسمتی از تاریخ صدوپنجاه سال پیش و ماند تا ما بخوانیم. هفتاد هشتاد سال بعداز آن تاریخ هم، باز یک ماجرای کلاهی دیگر پیش آمد، یعنی اوایل قرن حاضر، همان وقتی که کلاه پهلوی اجباری شد و حتی کلاه‌های کوتاه شده هم ممنوع شد و رفت توی صندوق‌های بگیر و بنشان. این یکی البته به سادگی دفعه قبل تمام نشد و یک دفعه به جنگ غریبی تبدیل شد بین مردم و دولت، یعنی جنگ مردم برای نگه داشتن کلاه پدرانشان و زور دولت برای فروکردن سر مردم در یک جور کلاه تازه.

کارآگاه سیتو و دستیارش چین‌می‌ادو 10/ پرونده‌ی ویژه: فراتر از ترس!

255,000 تومان
کارآگاه سیتو و دستیار چینی‌اش، چین‌می‌ادو، در «اداره‌‌ی پرونده‌های عجیب، مرموز و خیلی سخت» پلیس کار می‌کنند. هوش و دقت کارآگاه سیتو در حل پرونده‌ها باعث شده که همه او را یکی از بهترین کارآگاهان دنیا بدانند.
شهرت کارآگاه سیتو آن‌قدر زیاد شده که قرار است اسمش را توی کتاب بزرگ‌ترین کارآگاه‌های جهان بنویسند.
اما اول باید سه پرونده‌ی خیلی عجیب و خیلی ترسناک را حل کند تا توانایی خودش را به همه ثابت کند. آیا کارآگاه سیبیلوی ما از پس این پرونده‌ها هم برمی‌آید؟
سفارش:0
باقی مانده:2

سرو سفید یا حافظ ناصر

54,000 تومان

معرفی کتاب سرو سفید یا حافظ ناصر اثر ناصر قلمکاری

طبق روایات غیرموثق کاتبان در بعدازظهر روزی معمولی، صوفیان خشک اندیش و قداره بندان و چند مامور حکومتی به خانه‌ی حافظ شیراز یورش می آورند تا او را برای کیفر گناهش با خود ببرند. نوشته اند حافظ با اهل خانه‌اش تنها بوده و هیچ روی قصد فرار نداشته. در روایت ها آمده خواجه‌ی شیراز قصد سفر بغداد داشته و در خانه یاری یا همسری یا سروی روان داشته که باعث آرامش و راحتی خیالش بوده. اما کاتبان ننوشته اند چه روی می دهد که پس از این واقعه سرو یا همان بت لشر شکن از زندگی شاعر می رود و می شود یار سفر کرده. چه می شود که تهمت تکفیر باطل می شودو حافظ به سرنوشت سهروردی گرتار نمی آید؟ سرو سفید قصه‌ی این عشق زیر سایه‌ی وحشت و ماجرای دیوانی را روایت می‌کند که به آب شسته می‌شود اما عمری جاودانه می یابد.
سفارش:0
باقی مانده:1